سرنوشت سیاسی؛ نقش مشارکت حداکثری زنان در انتخابات

مشارکت سیاسی به‌عنوان یکی از معیارهای سنجش دموکراسی در کشورهای جهان به شمار آمده و از دید جامعه‌شناسی یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های عمده توسعه تلقی می‌شود.

فرصت مشارکت سیاسی زنان در دوره پهلوی به‌ صورت فرمایشی و بدون در نظرگرفتن هویت جنسیتی برای آنان در نظر گرفته شد؛ اما به بلوغ و رشد سیاسی زنان در آن برهه منجر نشد.

انقلاب اسلامی ارائه دهنده الگوی سوم در نحوه نگرش به جایگاه زن، زمینه حقوقی و سیاسی این مشارکت را با قانون اساسی جمهوری اسلامی فراهم نموده و با وضع قوانین در پرتو فقه پویای اسلامی، مرد سالارانه بودن ساختار سیاسی را منتفی کرد.

ماهیت دینی و مذهبی حکومت بر پایه اسلام که به تمام ابعاد فردی و اجتماعی انسان توجه ویژه‌ای دارد اسلوب‌های تبیین و ترسیم حقوق سیاسی زنان را در چارچوب دومین نوع از حقوق شهروندی در نظر گرفت تا به دنیای به ظاهر مدرن اثبات نماید که مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان مسلمان پیشینه‌ای به قدمت ظهور اسلام دارد.

نگرش هنجاری قرآن کریم به حق مشارکت سیاسی زنان در آیات ۲۳ و ۲۴ سوره نمل الگوی بارز حکومتی مردمی و منصفانه را در قالب فرمانروایی ملکه سباء به گونه‌ای به تصویر کشیده که نقش تمهیدی زنان در ساختار جامعه دینی بنابر فرهنگ قرآنی را مشخص نماید.

مجموعه آیاتی به صورت صریح یا ضمنی به مسئله مشارکت زنان در عرصه‌های خطیر سیاسی اشاره نموده که مبیّن نگاه مثبت و اثرگذار قرآن به نقش و جایگاه سیاسی زن در جامعه است.

اشاره قرآن به بیعت زنان با پیامبر(ص) در آیه ۱۲ سوره ممتحنه خط بطلان بر پندارهای تحقیر گرایانه و انگاره های سخیف آنانی است که نقش سیاسی و اجتماعی زنان را با توجه به سیاق آیه که بر استقلال زن در بیعت و گزینش رهبر دلالت می‌کند، نامشروع جلوه می‌دهند.

آیه ۱۰ به بعد سوره قصص در مورد الگوی مشارکت زنان، گواه محکمی بر این ادعاست که ترسیم جایگاه اجتماعی و سیاسی زنان در فرهنگ اصیل قرآن از شیوه الگودهی مستثنا نیست تا آنجا که در تاریخ شیعه، حضور مقتدایی حضرت زهرا(س) در اجتماع در ماجرای مباهله را رقم زده و نگاه جنسیت را به عنوان متغیر اصلی مشارکت ردّ می‌کند.

با این تفاسیر شواهد قرآنی درمی‌یابیم که هدف نهایی هر فعالیتی در اسلام بر پایه رشد و تعالی انسان پایه ریزی شده و اصلی ترین ابزار یادگیری اجتماعی و رشد فردی، نگرش معتقد به حضور زنان در عرصه مشارکت سیاسی است.

در حالی که در بیشتر کشورهای جهان ،زنان نقش فرعی در عرصه های سیاسی دارند هیچ منعی برای فعالیت مشروع سیاسی زنان در ایران وجود ندارد و از آنجا که در جوامع دموکراتیک، حق رای دادن یکی از حقوق تثبیت شده همه زنان به شمار می‌رود، حق مشارکت سیاسی زنان در ایران به عنوان حکومت دموکراسی تا آنجا مطلوبیت و مشروعیت قرآنی دارد که ناسازگار با شئون خانواده یا موقعیت زن در خانواده نباشد.

مشارکت و حق رای در نگاه اسلامی صرفاً حق نیست بلکه نماد بارز مسئول بودن هر فرد فارغ از مذهب او در قبال پیشرفت جامعه است بر همین اساس، حکم شرعی حضور سیاسی در مذهب اهل سنت بر این پایه قرار دارد که هر امر اجتماعی که منجر به انتخاب فرد اصلح شود یک ضرورت و فریضه است که با این دیدگاه در عین رعایت موازین اسلامی، انتخابات یکی از جلوه‌های وحدت در جمهوری اسلامی ایران است.

مشارکت سیاسی زنان شرکت مسئولانه و آگاهانه قشر اثرگذاری است که موجب تقویت اراده ملی که ریشه در خانواده  دارد گردیده و تحول فرهنگی قابل تعمق و تامل را ایجاد می‌نماید.

عضویت زن در گروه ها و احزاب سیاسی و نامزد انتخاباتی یکی از مهمترین محمل‌های پیشبرد گسترش جایگاه سیاسی اجتماعی او در مجلس نفی صریح نظریه «سیاست عمدتاً یک هویت مذکر دارد» بوده و حضور گسترده زنان در عرصه سیاست را گریز ناپذیر می‌نمایاند.

میدان‌داری زنان در عرصه مشارکت حداکثری افراد در انتخابات، فرصت رشد همگانی و برابری استعدادها را ایجاد نموده و با افزایش مفهوم عدالت جنسیتی کاهش تعارضات اجتماعی و افزایش وحدت اجتماعی و اعتماد عمومی را به همراه خواهد داشت.

با وجود دیدگاه جدید درباره حقوق سیاسی زنان، انتخابات در ایران یک مسئله ملی و حیاتی در جهت تعیین سرنوشت ملت و نظام به شمار آمده تا جایی که مشارکت سیاسی فراتر از حق، یک تکلیف محسوب می‌شود!

وظیفه اجتماعی مشارکت سیاسی زنان لازمه توسعه اجتماعی پایدار در سطح ملی و بین المللی است و پشتوانه عظیم مردمی در راستای تبیین کارکرد جریانهای سیاسی و افراد منتخب است.

بانوی تحول خواه با تبیین شاخصه‌های فرد اصلح و توجه دادن افراد خانواده به شخص نه شاخصه‌ها و شایسته سالاری به‌ جای رانت‌سالاری، همسر و فرزندان را به تحقیق اصولی در مورد نامزدهای انتخاباتی ترغیب می‌نماید و باعث تحول در امنیت ملی و اقتدار و قدرت بازدارندگی نظام در نظم نوین جهانی می‌شود!

روایت گری دقیق زنان از صحنه انتخابات زمینه پدید آمدن برخی انگاره‌های غلط از حضور اجتماعی و سیاسی بر پایه آزادی‌های سیاسی را رد نموده و به خوبی لازمه ساحت سیاسی_اجتماعی زن را با دخالت در مقدرات اساسی کشور دنبال می کند.

نتیجه مباحث بیان شده توجه به این نکات است که دولت با بهره بیشتر از ظرفیت‌های زنان نخبه و جلوگیری از مغفول ماندن توانمندی‌های سیاسی زنان با توجه‌ به سلایق گوناگون سیاسی در چارچوب قانون و نظام حاکمیتی کشور مطالبات نیمی از جمعیت کشور در حوزه اجرا را به بهترین شکل دنبال نموده و با حضور بانوان در عرصه‌های مدیریتی و نمایندگی مجلس، تقویت ثبات منطقه‌ای را به‌ عنوان مهم‌ترین دستاورد مجلس قوی رقم زده و با فراهم نمودن بستر تحلیل، نقد و بیان نظرات، مشارکت سیاسی زنان را از قالب منفعلانه و در سطح توده که حضور اثر بخش آنان را در فرایند مشارکت سیاسی به‌ مثابه «رأی‌دهندگان سربه‌راه» نشان می‌دهد خارج نموده و اثبات نماید که جایگاه و مرتبه زن ایرانی ایستا و فاقد پویایی نیست.