سکوت قربانیان کودک‌آزاری، مانعی برای مجازات متجاوزان

روانشناسان می‌گویند: تابو بودن بازگویی آزار جنسی کودکان موجب سکوت قربانیان می‌شود.
قربانیان کودک آزاری

به گزارش جهان بانو، درک مفاهیم «جرم» و «آزار جنسی» برای قربانیان در سن کودکی دشوار است، با این وجود همان حس تیزهوشی کودکانه‌شان کفایت می‌کند که درک کنند بازگویی ظلمی که در حقشان شده، تابو است و آن ها محکوم به تحمل این راز تلخ و سربه‌مهر هستند.

آن ها سال‌ها کوله‌باری از ترس، اضطراب، رنج و احساس تنهایی را به دوش می‌کشند، اما زمانی که این دمل چرکین سر باز می‌کند دیگر نمی‌توانند از آوار آن در امان بمانند. گاهی آثار این تعرض جنسی با ناراحتی‌های روحی دوران بزرگسالی خودش را نشان می‌دهد و در برخی موارد نیز کودکان قربانی را تبدیل به مجرمانی می‌کند که از ارتکاب انواع بزهکاری‌های اجتماعی از جمله آزار جنسی سایر کودکان واهمه ای ندارند.

کتمان و تابو بودن آزار جنسی کودکان در جامعه موجب شده تا آمار موثق و قابل اعتمادی در رابطه با این آسیب اجتماعی در دسترس نباشد، با این وجود در سال‌های گذشته رسانه‌ای شدن آزار جنسی اهورا، کیمیا، ستایش، آتنا و … که با جرائمی مانند آدم‌ربایی و قتل گره خورده، افزایش این آسیب اجتماعی را به یکی از نگرانی‌های جامعه تبدیل کرده است.

همسر عمه‌ام سال‌ها از من سوء‌استفاده کرد و

هنوز هم یادآوری خاطرات آن روز آزارش می‌دهد. در رابطه با همه‌چیز صحبت می‌کند، جز ماجرای تلخی که آن روز در انباری منزل عمه‌اش اتفاق افتاده است. حتی کابوس‌های شبانه‌اش را که باعث شده بیماری «انورزی» در بزرگسالی هم رهایش نکند، برای روانپزشک تعریف می‌کند. با این وجود هیچ‌ کدام از گفته‌های او روانپزشک را مجاب نمی‌کند که حقیقت را تمام و کمال گفته است.

فرید برای رهایی از دلشوره‌های بی‌دلیل و مداوم و وسواس آزاردهنده اش به یک متخصص مراجعه کرده و تا زمانی که از وسواس بیمارگونه‌اش صحبت می‌کند، همه‌چیز را با جزئیات توضیح می‌دهد: «زمانی که دانش‌آموز بودم، مطالبی را که کاملا بلد بودم، دوباره و ۱۰باره مرور می‌کردم. ساعتی ۱۰۰ بار دست‌هایم را می‌شویم، ولی باز هم فکر می‌کنم تمیز نشده است…».

روانشناس برای پی بردن به ریشه این رفتارهای وسواس گونه، ۲۱ سال عمر «فرید» را آرام آرام زیر و رو می‌کند. به‌نظر می‌رسد که او فقط به‌ درمان وسواس خود اهمیت می‌دهد. روانشناس بیشتر کند و کاو می‌کند و به اتفاقی می‌رسد که میل به آزار جنسی کودکان را در فرید زنده کرده است.

فرید می‌گوید: «پدرم مرد بی احساسی بود و به من ‌توجه چندانی نداشت. همسر عمه‌ام برخلاف پدرم خوش اخلاق و مهربان بود. اولین‌ بار که او مرا به بهانه آوردن وسیله‌ای به انباری خانه‌اش برد و در آغوش گرفت، احساس کردم او همان پدری است که همیشه آرزویش را داشته ام … . همسر عمه‌ام مرا مورد آزار جنسی قرار داد و این اتفاق تا چند سال ادامه داشت».

برای حفظ راز خود تلاش می‌کنند

«شیما» هم با آنکه حالا سنی از او گذشته، هنگامی که به روانشناس مراجعه کرد در مورد آن اتفاق سکوت کرد و فقط از افسردگی، ترس و کابوس‌های آزاردهنده‌اش گفت. ساناز فیض‌اللهی وقتی متوجه شد شیما هنگام صحبت با دیگران ناخودآگاه ساق پایش را ماساژ می‌دهد، در مورد دلیل این رفتار کنجکاو شد. بلاخره این کنجکاوی از رازی که شیما در طول ۴۵ سال همچون باری به دوش کشیده بود، پرده برداشت: «ساق پایم آسیب ندیده و درد نمی‌کند، ولی وقتی ۷ساله بودم، هر بار که مادرم مرا به دایی‌ام می‌سپرد …» ساناز فیض‌اللهی، روانشناس و روان‌درمانگر است. فرید و شیما تنها بیماران فیض‌اللهی نیستند که دلیل ناراحتی‌های روانی آنها در آزار جنسی دوران کودکی‌شان نهفته بوده است.

فیض‌اللهی می‌گوید: «معمولا افرادی که مرتکب کودک‌آزاری می‌شوند و یا قربانیان کودک‌آزاری جنسی، برای صحبت و مشاوره در رابطه با این موضوع مراجعه نمی‌کنند و چندان علاقه ای به گفتگو در جلسات مشاوره ندارند، با این وجود ناراحتی‌های روحی و عصبی آنها از همین‌ خاطرات سرچشمه می‌گیرد و بدون ریشه‌یابی درمان نمی‌شوند».

کودک‌آزاران به‌سادگی احساس پشیمانی نمی‌کنند

به‌ گفته فیض‌اللهی بسیاری از افرادی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند، در بزرگسالی به انحرافات جنسی تمایل پیدا می‌کنند و ممکن است دست به آزار جنسی کودکان بزنند. او می‌گوید: «نمی‌توان ویژگی‌های خاص و مشترکی را برای همه کودک‌آزاران پیدا کرد، با این وجود اغلب افرادی که مرتکب این جرم شده‌اند، سابقه رفتار ضداجتماعی، اعمال مجرمانه و بزهکاری داشته‌اند، موادمخدر مصرف می‌کرده‌اند و در خانواده‌ای نامناسب و ازهم‌گسیخته رشد کرده‌اند».

در بین گروه‌های مستعد کودک‌آزاری جنسی افرادی که سابقه رفتار ضداجتماعی دارند، بیشتر ممکن است که کودکان را فریب دهند. این افراد معمولا ظاهری طبیعی و حتی مهربان و دوست‌داشتنی دارند، با این وجود در بخش های مختلف زندگی‌شان ناکامی و شکست‌های مداوم دیده می‌شود. اعمال غیرقانونی، دزدی، دعوا و نزاع‌های خیابانی، فرار از مدرسه و خانه و دروغگویی جزئی از رفتار افراد ضداجتماع است. آن ها نزد همجنسانشان به عنوان فردی فریبکار و پرتوقع شناخته می‌شوند، اما با چرب‌زبانی و هوش کلامی خود به‌سادگی جنس مخالف و کودکان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. همسرآزاری، کودک‌آزاری و لاابالی‌گری جنسی از رفتارهای شایع این افراد است. این افراد معمولا از اعمال خود پشیمان نمی‌شوند و رفتارهای نامناسب خود را با دلایل ساده‌ای مانند بی‌توجهی و بی‌فکری توجیه می‌کنند.

حضور در جمع کودکان زمینه جرم را مهیا می‌کند

روانپزشکان به افرادی که دائما از کودکان سوء استفاده جنسی می‌کنند، «پدوفیل» می‌گویند. دکترمهدی کریمی می‌گوید: «پدوفیلی از شایع‌ترین اختلالات جنسی است و به معنای نگاه جنسی به کودکان است. سن افراد پدوفیل معمولا بالای ۱۶ سال است و برای آزار جنسی کودکانی را انتخاب می‌کنند که حداقل ۵ سال از خودشان کوچک‌تر باشند».

به‌ گفته این روانپزشک قربانیان پدوفیلی‌ها ممکن است پسر یا دختر باشند، با این وجود انحرافات جنسی در مردان بیشتر دیده می‌شود و به‌طور کلی یک تا ۴ درصد جامعه به پدوفیلی مبتلا هستند.

او می‌گوید: «دختران ۸ تا ۱۰ ساله بیشتر در معرض خطر قرار دارند و این انحراف الزاما به معنای برقراری رابطه جنسی نیست.» برای اینکه اختلال پدوفیلی در یک فرد تشخیص داده شود، باید در یک دوره‌ ۶ماهه حالات پدوفیلی در او وجود داشته باشد. افراد پدوفیل در شرایط عادی معمولی رفتار می‌کنند و با عواملی مانند تولد یک فرزند در خانواده و قرار گرفتن در محیط‌های حضور کودکان مانند مهدکودک‌ها و مدارس، بیماری جنسی آنها شدت می‌یابد».

روابط زناشویی سرد، عامل بروز حالات پدوفیلی

بعضی از روانپزشکان غربی بر این باورند که ویژگی‌های ژنتیک در بروز حالات پدوفیلی تاثیر دارند. دکتر کریمی در رابطه با این نظریه توضیح می‌دهد: «فقط در بیماری‌های روانی دوقطبی و اسکیزوفرنی نقش ژنتیک و وراثت به اثبات رسیده، اما در مورد بیماری‌های روانی دیگر مانند پدوفیلی این نظریه ثابت نشده است. البته تحقیقات نشان داده قسمت‌هایی از مغز (قسمت فرونتال و تمپرال) افراد پدوفیل هنگام برانگیختگی غرایز جنسی، فعالیت غیرطبیعی دارند».

او نداشتن شریک جنسی مناسب و روابط زناشویی سرد را از دلایل بروز پدیده پدوفیلی نام می‌برد و می‌گوید: «در خانواده‌های پرجمعیت که فرزندان اتاق خواب مشترک دارند، امکان بروز حالات بیمارگونه جنسی بیشتر می‌شود».

این روانپزشک درباره روش انتخاب قربانیان پدوفیلی می‌گوید: «گروهی از پدوفیل‌ها ترجیح می‌دهند قربانی یکی از نزدیکان و آشنایان باشد که به آنها پدوفیل انحصاری گفته می‌شود. تعدادی از پدوفیل‌ها هم قربانی را از کودکان غریبه انتخاب می‌کنند که پدوفیل غیرانحصاری نامیده می‌شوند. در هر دو نوع انتخاب قربانی، به‌ وجود مکانی نزدیک و در دسترس برای ارتکاب جرم توجه می‌شود و موقعیت مکانی محل بروز جرم در تصمیم‌گیری و انتخاب آنها نقش زیادی دارد».

قوانین حمایت از کودکان پیشگیرانه نیست

دکتر کریمی ترس و اضطراب دائمی، افسردگی، اقدام به‌خودکشی‌های مکرر، افت عملکرد شغلی، ناموفق بودن در تربیت فرزند و روابط خانوادگی، متزلزل بودن پیوند زناشویی و گرایش به سوء‌مصرف مشروبات الکلی و موادمخدر را از پیامدهای آزار جنسی کودکان یا مورد آزار قرار گرفتن در خردسالی می‌داند.

کریمی می‌گوید: «افراد پدوفیل قابل درمان هستند و مصاحبه‌های بالینی توسط روانشناس و روانپزشک، دارودرمانی و خانواده‌درمانی از روش‌های درمان بیماری پدوفیل است.» ناکارایی قوانین حمایت از کودکان، از دلایل مهم رشد کودک‌آزاری جنسی است. مونیکا نادی، وکیل پایه یک دادگستری و از وکلای انجمن حمایت از حقوق کودکان است. او می‌گوید: «در قوانین مربوط به کودک‌آزاری جنسی که در سال ۱۳۸۱ تصویب شده، خلأهای قانونی قابل‌توجهی وجود دارد و اثبات جرم با محدودیت‌هایی روبه‌روست. در قوانین قضایی مربوط به آزار جنسی کودکان، اگر جرم لواط یا تجاوز جنسی ثابت شود، شخص به اعدام محکوم می‌شود؛ در غیر این صورت فقط به داشتن روابط نامشروع متهم می‌شود که مجازات آن ۱۰۰ضربه شلاق است؛ یعنی جرمی که در حد فاصل این جرائم قرار می‌گیرد، در این قانون دیده نشده است».

راه‌های گریز از مجازات باز است

نادی، پرونده‌های کودک‌آزاری بسیاری را پیگیری کرده است. او می‌گوید: «از دیگر موانع قانونی کودک‌آزاری جنسی، قرار گرفتن آن در شمار جرائمی است که برای اثبات آن به ادله شرعی شامل۴ بار اقرار، ۴ شاهد و علم قاضی نیاز است. در موارد زیادی علم قاضی به‌وجود نمی‌آید و کودک‌آزار محکوم نمی‌شود».

او می‌گوید: «نمونه این موارد در یکی از پرونده‌های سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد. در این پرونده مادر پسر۶ ساله‌اش را به دختر و دامادش می‌سپارد و به محل کارش می‌رود. داماد و دخترش که اعتیاد شدید داشتند، هر روز بارها کودک را با سیگار می‌سوزاندند و به‌عنوان صفحه دارت به بازی می‌گرفتند و بعد داماد معتاد او را مورد آزار جنسی شدید قرار می‌داد. مادر کودک پس از مطلع شدن از موضوع، به کانون حمایت از کودکان مراجعه کرد و ما از دامادش شکایت کردیم، ولی به‌ دلیل کافی نبودن ادله، داماد خانواده مجازات نشد و بی‌پرواتر از گذشته در مسیر خانه تا مدرسه کودک را تهدید می‌کرد و آزار می‌داد».

نادی می‌گوید: «مراحل پیگیری این پرونده ۱۰ سال طول کشید و درحالی‌که کودک آسیب‌دیده یک نوجوان ۱۶ ساله شده بود، توانستیم حکم حبس داماد کودک‌آزار را از دادگاه بگیریم، اما کودک از من به‌عنوان نماینده سیستم قضایی که نتوانسته او را حمایت کند و حقش را بگیرد، احساس ترس و دوری دارد. ما به قوانینی نیاز داریم که از کودکان آسیب‌دیده احقاق حق کند و برای مجرمان بازدارندگی داشته باشد».

مجرمان به درمان نیاز دارند

نادی به پرونده‌های آزار جنسی در برخی محیط‌های آموزشی چند سال اخیر اشاره می‌کند و می‌گوید: «معلم یک روستا دانش‌آموزانش را مورد آزار قرار داده است، اما فقط از مدرسه این روستا به مدرسه روستای دیگری منتقل شده است. درحالی‌که باید حق کار کردن در کنار دانش‌آموزان از این فرد گرفته شود».

یکی از موضوعات مهم در بحث کودک‌آزاری جنسی، بازگشت فرد کودک‌آزار و قربانی آسیب‌دیده به جامعه با همان شرایط روحی نابسامان و آسیب‌دیده است. این وکیل انجمن حمایت از کودکان معتقد است: «سیستم قضایی کشور باید بستر بازگشت فرد آسیب‌دیده به جامعه را فراهم کند تا قربانی و فرد کودک‌آزار پس از درمان‌های روان‌شناختی شرایط حضور سالم در اجتماع را به‌دست آورند».

افزایش تعداد پرونده‌های کودک‌آزاری جنسی سبب شده قانونگذاران لزوم اصلاح و تکمیل قانون حمایت از کودکان را بپذیرند.نادی می‌گوید: «پس از ۱۲ سال اجرای قوانین ناکارآمد، لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در مجلس تصویب شده است. در این لایحه خلأهای قانونی آزار جنسی کمتر شده و متناسب با جرائم مختلف، مجازات تعیین شده است. در این لایحه کودکان در معرض خطر مانند اطفال بی‌سرپرست و بدسرپرست، شناسایی و توسط کارشناسان و روانشناسان سازمان‌های مردم‌نهاد، بهزیستی و سایر مراجع حمایتی مورد آموزش و تربیت جنسی قرار می‌گیرند. اگر این لایحه تصویب شود، در سیستم قضایی کشور تحول قابل‌توجهی رخ می‌دهد».

بسیاری از کودک‌آزاران بالغ نیستند و جزو بزرگسالان به شمار نمی‌آیند. نادی درباره آنها می‌گوید: «کودک‌آزاران زیر ۱۸ سال از پیامدهای قانونی این جرم آگاهی ندارند و خودشان هم آسیب روحی جدی می‌بینند. این گروه از کودکان پس از گذراندن دوران محکومیت خود باید تحت درمان روانی قرار بگیرند تا دوباره مرتکب جرم نشوند و زندگی سالمی را در پیش گیرند. قوانین باید بیش از آنکه تنبیهی باشد، اثرات پیشگیرانه داشته باشد».

او نداشتن آگاهی جنسی مناسب را از ویژگی‌های قربانیان و کودک‌آزاران می‌داند و می‌گوید: «اغلب قریب به اتفاق شاکیان و قربانیان پرونده‌های کودک‌آزاری دچار فقر فرهنگی هستند و از اختلافات خانوادگی، اعتیاد، فقر اقتصادی و بدسرپرستی رنج می‌برند».

همشهری آنلاین