روز جهانی غذا؛

حق بر غذا؛ «استاندارد مناسب زندگی»

برای نخستین‌بار، حق بر غذا در ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد اشاره قرار گرفت. پس از آن، در کنوانسیون‌های متعدد و قطعنامه‌های سازمان‌ها و کنفرانس‌های بین‌المللی نیز به این حق پرداخته شد.

حق بر غذا به‌عنوان یک حق بشری، در زمره حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طبقه‌بندی می‌شود.

 بنابراین، تعریف، مفهوم کلی، پیشینه تاریخی، محتوا و مکانیزم‌های تضمین آن تا حد زیادی مشابه مفاهیم، محتوا و مکانیزم‌های اجرایی سایر حقوق مندرج در میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.

بر اساس این میثاق، «حق بر غذا» به معنای حق بر رهایی از گرسنگی و دسترسی پایدار به غذایی باکیفیت و کمیت مناسب است که نیازهای غذایی و فرهنگی افراد را برآورده کند.

حق بر غذا برای نخستین‌بار در ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد اشاره قرار گرفت. پس از آن، در کنوانسیون‌های متعدد و قطعنامه‌های سازمان‌ها و کنفرانس‌های بین‌المللی نیز به این حق پرداخته شد.

اهمیت این حق به حدی است که نقض آن به‌عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی توصیف شده است.

 بااین‌حال، آمارهای برنامه توسعه ملل متحد نشان می‌دهد که ۶۰ درصد مرگ‌ومیرهای سالیانه در جهان (حدود ۳۶ میلیون نفر) به‌ صورت مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از گرسنگی یا کمبودهای غذایی است و بیش از ۸۴۰ میلیون نفر در سطح جهان از سوءتغذیه رنج می‌برند.

مادرانی که با سوءتغذیه مواجه هستند، فرزندانی به دنیا می‌آورند که بیشتر در معرض بیماری و مرگ زودرس قرار دارند.

کودکان بیمار و گرسنه در مدرسه به نتایج مطلوبی دست نمی‌یابند و بنابراین از مهارت‌های کافی برخوردار نمی‌شوند.

در نهایت، آن‌ها قادر به کسب درآمد کافی برای تأمین نیازهای خود و خانواده‌شان نخواهند بود. این امر موجب تداوم چرخه فقر، بیماری و گرسنگی می‌شود.

به دلیل عدم تأمین نیازهای اولیه و اساسی حیات انسانی، هیچ‌گاه زمینه تحقق سایر حقوق انسانی که برای رشد فکری و معنوی انسان ضروری است، فراهم نخواهد شد.

 این موضوع اهمیت و تأثیر برخی از حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، از جمله حق بر غذا، را در تحقق سایر حقوقی که امروزه در نظام بین‌المللی حقوق بشر اولویت یافته‌اند، تأیید می‌کند.

حق بر غذا در میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به‌عنوان یک عنوان مستقل وجود ندارد و در بند (۱) ماده ۱۱ تحت عنوان «استاندارد مناسب زندگی» ذکر شده است.

ماده ۱۱ این میثاق مقرر می‌کند:

«کشورهای طرف این میثاق حق هر فرد را به داشتن سطح زندگی کافی برای خود و خانواده‌اش، شامل خوراک، پوشاک و مسکن مناسب، به رسمیت می‌شناسند و همچنین بهبود مداوم شرایط زندگی را تأیید می‌کنند. این کشورها به‌منظور تأمین این حق، تدابیر لازم را اتخاذ خواهند کرد و به اهمیت اساسی همکاری بین‌المللی مبتنی بر رضایت آزاد اذعان دارند».

کشورهای طرف این میثاق با تأکید بر حق بنیادین هر فرد به رهایی و آزادی از گرسنگی، از طریق همکاری بین‌المللی تدابیر لازم، از جمله برنامه‌های مشخص، را به شرح زیر اتخاذ خواهند کرد:

الف- بهبود روش‌های تولید، حفظ و توزیع غذا با بهره‌گیری کامل از دانش فنی و علمی، از طریق ترویج اصول آموزش و تغذیه یا توسعه و اصلاح نظام زراعی به‌گونه‌ای که حداکثر بهره‌وری و استفاده مؤثر از منابع طبیعی را تأمین کند.

ب- تأمین و توزیع منصفانه ذخایر غذایی جهانی بر اساس نیازها، باتوجه‌به مسائل موجود در کشورهای صادرکننده و واردکننده غذا.

این ماده یکی از کلی‌ترین مواد میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و مسائلی را در بر می‌گیرد که معمولاً در موضوع «توسعه» موردتوجه دولت‌ها قرار می‌گیرد.

 همان‌طور که از بند (۱) این ماده مشخص است، حق بر استاندارد مناسب زندگی شامل حق بر غذا، مسکن و پوشاک است.

 کارهای مقدماتی تدوین ماده ۱۱ نشان می‌دهد که پیش از هشتمین اجلاس کمیسیون حقوق بشر، در پیش‌نویسی که برای میثاق تهیه شده بود، اشاره به پوشاک و غذا مورد توافق هیئت‌های نمایندگی قرار نگرفته بود و در این اجلاس، نماینده چین پیشنهاد داد که واژه‌های غذا و پوشاک پیش از «مسکن» اضافه شود.

استدلال چین این بود که اگرچه مسکن برای کشورهای صنعتی اهمیت بیشتری دارد، اما نیاز به غذا و پوشاک در کشورهای با اقتصاد روستایی و به‌ویژه کشورهای توسعه‌نیافته اولویت بیشتری دارد.

پیشنهاد چین با حمایت هیئت‌های مختلف مواجه شد و در نهایت تصویب گردید. در مذاکرات بعدی، واژه «کافی» پیش از «غذا و پوشاک و مسکن» اضافه شد تا ضمن روشن‌سازی متن، این مفهوم را منتقل کند که عناصر استاندارد زندگی باید در سطح معینی حفظ شوند.

حق بر استاندارد مناسب زندگی شامل تمامی حقوق اقتصادی و اجتماعی است که برای یکپارچه‌سازی فرد در جامعه انسانی ضروری است.

این حق با اصل حاکم بر نظام بین‌المللی حقوق بشر که بیان می‌کند همه انسان‌ها آزاد متولد می‌شوند و از نظر حقوق و شأن با یکدیگر برابرند و باید باروحیه برادری با یکدیگر رفتار کنند، ارتباط نزدیکی دارد.

ماده ۱۱ حاضر به دو هنجار مجزا اما مرتبط اشاره می‌کند:

یکی حق بر غذای کافی و دیگری حق بر رهایی از گرسنگی.

ارتباط دقیق این دو مفهوم مشخص نیست و کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز هیچ تمایزی میان آن‌ها قائل نمی‌شود.

 در این راستا، برخی اعضای کمیته میان این دو تمایز قائل شده و به‌جای آنکه آن‌ها را مترادف بدانند، حق بر رهایی از گرسنگی را زیرمجموعه حق بر غذا محسوب می‌کنند و معتقدند که حق نخست به رهایی از قحطی یا تأمین نیازهای اساسی ضروری برای بقای فرد اشاره دارد.

درحالی‌که حق بر رهایی از گرسنگی، مفهومی وسیع‌تر است که مستلزم سطح و نوعی از غذاست که باکرامت انسانی سازگار باشد.

یکی از دلایلی که برای این تمایز مطرح شده، این است که حق نخست با واژه «بنیادین» توصیف شده و به هیچ حق دیگری در هر دو میثاق بااین‌وصف اشاره نشده است.

 در کمیته بیان شد که منظور از کاربرد واژه «بنیادین» این است که دولت باید تعهد فوری و نه تدریجی به جلوگیری از قحطی داشته باشد و ازآنجایی‌که رهایی از قحطی با حق بر حیات مرتبط است، باید در هر شرایطی محترم شمرده شود.

ازاین‌رو، برخی حق بر غذای کافی را به‌عنوان یک «استاندارد نسبی» و حق بر رهایی از گرسنگی را در زمره یک «استاندارد مطلق» در نظر می‌گیرند.

 براین‌اساس، آن‌ها معتقدند که تنها حق نخست، ویژگی تدریجی دارد و همکاری بین‌المللی در آن بر پایه رضایت آزاد است، درحالی‌که حق دوم ویژگی فوری دارد و دولت‌ها باید هر اقدامی را که برای تحقق آن لازم است، انجام دهند و همکاری بین‌المللی در این زمینه الزامی است.

دلگرم