نقش زنان در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

برخلاف تفکرات فمینیستی که ریشه در جنبش‌های زنانه چند قرن اخیر دارند، در مکتب تشیع زنان در جامعه اسلامی دارای نقش و جایگاه مهمی بوده و هستند که با بررسی منابع تاریخی می‌توان برای آن مصادیق زیادی پیدا کرد.

بررسی منابع تاریخی و حدیثی نشان می‌دهد تعداد زنان ناقل حدیث اگرچه در مقایسه با مردان راوی احادیث بسیار کم بوده است، اما همین تعداد اندک توانسته بودند علی رغم شرایط خفقان آور و دشمنی‌ها علیه امامان معصوم به نقل حدیث بپردازند و حقایق را برای مردم روشن کنند. بررسی کتب تاریخی نشان می‌دهد که این نقش‌آفرینی در برخی موارد بسیار تاثیرگذار بوده است و زنان راوی حدیث در زمینه مسائل اعتقادی، تربیتی، احکام و سیاست به نقل حدیث می‌پرداختند.

کتاب «رجال» که متقدم‌ترین کتاب برای شناخت اصحاب ائمه علیهم السلام است، به معرفی ۴۴۵ راوی مرد و سه راوی زن پرداخته است، با این وجود زمانی که به بررسی احادیث می‌پردازیم، با ۲۱ راوی زن دیگر آشنا می‌شویم که احادیث امام علی(ع) را نقل می‌کردند و زینب بنت علی(ع)، اروی بنت حارث، اَسْماء بِنت عُمَیس، ام الحسن النخعیه، ام حکیم الخولیه، امّ الخير البارقية، نضره الازدیة، أُمّ سَلَمه، ام عبدالله بن جعفر و ام کلثوم بنت علی از جمله این بانوان بوده‌اند.

در میان این راویان افرادی مانند اروی دخترحارث، ام الخیر البارقیه، دارمیة حجونیة و سوده دختر عماره وجود داشته‌اند که عدالت، جوانمردی، پیروی از حق و محبت و ولایت امام علی(ع) چنان در ایمان و عمل شان ریشه دوانده بود که در دربار معاویه با شجاعت تمام ویژگی‌های امیرالمومنین(ع) را بازگو می‌کردند و از کشته شدن به دست معاویه باکی نداشتند. به عنوان مثال ام الخیر البارقیه کسی بود که در یکی از جنگ های آن زمان حضور پیدا کرد و به دفاع از امامت و ولایت امام علی(ع) پرداخت. او می‌گفت: «ای مردم! بترسید از ساعت قیامت که امری است عظیم. به درستی که خداوند، حق را برای شما واضح گردانیده و دلیل و برهان را آشکار کرده و راه را روشن نموده و علم را بلند گردانیده و شما را در کوری و تاریکی نگذاشته است. خدا شما را رحمت کند، به کجا می خواهید بروید؟ از امیرالمومنین(ع) فرار می کنید یا از جنگ؟ از اسلام روی گردانیده اید یا از حق برگشته اید؟»

همچنین منابع روایی از بانویی به نام دارمية الحجونية، از قبیله بنی کنانه نام برده‌اند که از اصحاب امام علی(ع) بود و در زمان خلافت معاویه ابن ابی سفیان در حجون مکه زندگی می کرد. هنگامی که معاویه به حج رفت، کسی را به دنبال او فرستاد. وقتی که او وارد شد، معاویه به صورتی تحقیرآمیز با وی رفتار کرد و گفت: می‌دانی چرا تو را به این جا فراخوانده‌ام؟ گفت: نه، کسی جز خدا از غیب خبر ندارد. معاویه گفت: تو را این جا خواستم تا بدانم چرا علی را دوست می‌داری و مرا دشمن می‌شماری؟ گفت: اگر امانم دهی می‌گویم. معاویه گفت: در امانی، اما راستش را بگو. او خطاب به معاویه امام خود را اینگونه توصیف کرد: «فانی احببت علیا علی عدله فی الرعیه و قسمه بالسویه و والیت علیا علی ما عقد له رسول الله من الولایه و حبه المساکین واعظامه لاهل الدین؛ علی(ع) را دوست دارم، به سبب عدلش نسبت به رعیت و اینکه بیت المال را مساوی قسمت می‌کرد. تو را دشمن می دارم، زیرا با علی(ع) جنگیدی در امری که او از تو برتر بود و چیزی را طلب کردی که حقی در آن نداشتی. علی(ع) را دوست دارم، چون رسول خدا(ص) او را ولایت بخشید و دوستدار مستمندان بود و اهل علم رابزرگ می‌شمرد».

از دیگر عرصه‌های فعالیت بانوان در دوران حکومت امام علی(ع) در زمینه فرهنگ و ادبیات است که با سرودن اشعار حماسی به دفاع از حق و حقیقت می‌پرداختند. به عنوان مثال یکی از بانوان  شیعه در این دوران، سوده دختر عماره بن اشتر همدانی است که علاوه بر شجاعت، بانویی خوش بیان و توانا در علم فصاحت و بلاغت بود و با کلام و شعر خویش جهاد می کرد. فضائل این زن از ملاقاتش با معاویه که در برابر او آشکارا رفتار و کردار امام علی(ع) را می ستاید و در کتب ابن طیفور و ابن عبد ربه به ثبت رسیده است، نشان دهنده شجاعت این بانوی بزرگ است.

با تورق در منابع تاریخی و روایی مثال‌های دیگری نیز یافت می‌شود و بُکارة هلالیة یکی از آن‌ها است. او از زنان دلاور عصر خود بود و شاعری و خطیب برجسته‌ای به شمار می‌رفت. این بانوی بزرگوار در جنگ صفین حضور داشت و با خطابه و اشعار حماسی خود روحیه مجاهدان را تقویت می‌کرد و به تضعیف روحیه دشمن می‌پرداخت. بکاره هلالیه در دوران خلافت معاویه در حالی که پیر و کهنسال شده بود و به سختی راه می‌رفت، بر او وارد شد. عمرو بن عاص و مروان بن حکم نیز در کنار معاویه حضور داشتند و اشعار این بانو در جنگ صفین را برای معاویه بازگو کردند. این اشعاری که در آن معاویه مورد خطاب قرار گرفته است، قابل توجه است:

«أَتَرَی ابنَ هندٍ لِلخِلَافَةِ مَا لک أَمَنَتکَ نفسُکَ في الخَلَاء ضلالة فارجع یا نکد طائر بِنُحوسها؛ هیهات ذاک و ما اراد بعید اغراک عمرو للشقاء و سعید لاقت علیا اسعدا و سعود؛ آیا پسر هند خود را مالک خلافت می داند؟ هرگز چنین نیست و خواسته وی چه دور از حقیقت است. نفست تو را در خلوت فریفته و آرزومند کرده و عمرو عاص و سعید تو را گول زده اند. پس بدبخت و بد شانس بازگرد؛ زیرا همای سعادت بر سر علی نشسته است».(۱)

نقش زنان در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی نیز در دوران حکومت امام علی(ع) موثر و سازنده است. به عنوان مثال أُمّ سَلَمه، همسر پیامبر (ص) که در سال‌های خلافت امیرالمومنین(ع) دوران کهنسالی خود را سپری می‌کرد، به پیروی از امام علی(ع) در مواجهه با عثمان برای حفظ وحدت جامعه اسلامی از هرگونه رویارویی تند پرهیز کرد و این رویه بر خلاف رفتار عایشه بود که عثمان را نعثل خطاب می‌کرد. او در برابر بی عدالتی عثمان با کمال وقار و متانت او را ارشاد کرد و گفت: «عثمان می بینم مردم از تو فرار می کنند و از کردار و رفتار تو و همکارانت انتقاد دارند! از سیره و روشی که رسول خدا (ص) به امانت سپرده است، ملول و دلزده مشو و آتش فتنه ای را که آن حضرت خاموش ساخته است، شعله ور نساز. سوگند به خدا اگر از فرمان خدا اطاعت کنی بر مردم است که گوش به فرمان تو بسپارند. این وصیت من است نسبت به تو و فرزندانت».

همچنین أُمّ سَلَمه در ماجرای حرکت عایشه و اطرافیانش به سمت بصره و شرکت در جنگ جمل او را نصیحت کرد، اما سخنان او در عایشه کارگر نیفتاد، در نتیجه این بانوی بزرگوار وظیفه بعدی خود را به عنوان یک زن مسلمان و مسئول انجام داد؛ وی خبر خروج عایشه، طلحه و زبیر را طی نامه ای به امیرالمؤمنین(ع) رساند و در ادامه نامه چنین نوشت: «اگر نه آن است که خدای تعالی زنان را نهی فرموده است که از خانه بیرون آیند و رسول خدا (ص) در این موضوع اصرار فرموده، بیرون می آمدم و به همراه تو حرکت می کردم. امّا عذر ظاهر است، در خلاف امر خدای تعالی و اشارت محمّد مصطفی (ص) نتوانم کرد، عمر بن أبی سلمه که فرزند من است و حضرت رسول (ص) او را دوست داشت، به خدمت تو فرستادم تا در خدمت تو به هر کاری که اشارت فرمایی قیام نماید». (۲)

این بانوان شجاع با روایت‌های درست، خطابه‌های آتشین، تهییج رزمندگان و افشاگری در مورد دشمن، رساندن اخبار جبهه دشمن به امیرالمومنین (ع)، بیان حقیقت و دفاع از ولایت در مرکز قدرت دشمن، تحمل زندان و اسارت و نثار جان خود در راه خداوند، صفحات زرینی را در تاریخ بشریت و اسلام رقم زدند و نام خود را برای همیشه جاودان کردند.

در پایان باید گفت که این تنها بخشی از اتفاقاتی است که در تاریخ به ثبت رسیده است و وقایع نگاران نتوانسته‌اند در همه زمینه ها آنچنان که باید و شاید واقعیت ها را منتقل کنند. ممکن است در طول تاریخ وقایعی توسط بانوان خلق شده باشد و تاریخ نگاران به دلایل مختلف از وجود آن‌ها بی‌اطلاع باشند و یا اینکه ابعاد و زوایای یک حادثه تاریخی آنچنان که باید و شاید به ثبت نرسیده باشد.


(1) ابن طیفور، بی تا، ص۵۳
(2)ابن اعثم کوفی۱۴۱۱ق، ج۲، صص۴۵۵-۴۵۶