کرامت در سایه، برهنگی در اوج: آزادی ادعایی غرب و زندان بدن محور برای زنان

رسانه‌های غربی چگونه زن را به ابزاری جنسی تقلیل می‌دهند؟ این گزارش با بررسی آمارهای جهانی و پژوهش‌های علمی نشان می‌دهد که جنسی‌سازی و شیءانگاری زن در رسانه‌های غربی، زمینه‌ساز خشونت، تضعیف امنیت روانی و محدودسازی کنشگری واقعی زنان است. نگاهی انتقادی به مفهوم آزادی زن در غرب.

آزادی یا اسارت؟ پشت پرده شعارهای پرطمطراق آزادی زن در غرب، واقعیتی تلخ نهفته است: تقلیل زن به ابزاری برای مصرف، بسترسازی برای خشونت و محدود کردن کنشگری واقعی او. گزارش پیش رو، با استناد به پژوهش‌های علمی و تحلیل رسانه‌ای، این تناقض بنیادین را واکاوی می‌کند.

در دهه‌های اخیر، انبوهی از پژوهش‌های دانشگاهی نشان داده‌اند که تقلیل زن به بدن و جذابیت جنسی، به‌تدریج انسانیت، عاملیت و هویت اجتماعی او را به حاشیه می‌راند و بستری فراهم می‌کند که در آن سلطه، تبعیض و حتی خشونت، طبیعی و قابل‌قبول جلوه می‌کند. این در حالی است که گفتمان رسمی غرب، هم‌زمان خود را مدافع حقوق زنان معرفی می‌کند؛ تناقضی بنیادین که این گزارش می‌کوشد با اتکا به داده‌های پژوهشی و تحلیل رسانه‌ای، آن را واکاوی کند.

جنسی‌سازی و شیء‌انگاری زن در رسانه‌های غربی، صرفاً یک سبک بازنمایی یا انتخاب زیبایی‌شناختی نیست، بلکه پدیده‌ای ساختاری است که پیامدهای عمیق اجتماعی و فرهنگی به‌همراه دارد.

پرسش محوری آن است که آیا رسانه‌های مدعی آزادی، در عمل به زندانی مجازی تبدیل نشده‌اند که کنشگری زنان را محدود و آنان را در چارچوب بدن، سن و جذابیت تعریف می‌کند؟

آمار جهانی نشان داده است که: «نیمی از زنانی که در تبلیغات رسانه ای حضور دشته اند، بر اساس بدن خود انتخاب و تعریف شده اند. مثلا پوشششان به گونه ای بوده که بخش زیادی از پوست بدنشان معلوم بوده و یا لباسی بدن نما که تحریک کننده است، داشته اند و یا با حالات بدن استثماری و مطیع در تصویر حاضر بودند»

زنان سه برابر مردان، جوانان بیشتر از پیرها

طبق آماری که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده، شخصیت‌های زن در «فیلم‌های سینمایی» حدود سه برابر بیشتر از مردان با لباس‌های بدن‌نما (۲۷٫۳ درصد زنان در برابر ۷٫۴ درصد مردان)، لباس‌های برهنه و نیمه‌برهنه (۲۷٫۳ درصد زنان و ۸٫۵ درصد مردان) و همچنین به‌عنوان هدف اظهارنظر درباره ظاهر (۱۰٫۲ درصد زنان در برابر ۲٫۷ درصد مردان) به تصویر کشیده شده‌اند.

حتی این «جنسی سازی» در آگهی‌ها نیز آمار قابل‌توجهی دارد تا جایی که ۲۲ درصد آگهی‌ها را با تصویر جنسی سازی شده به‌وسیله آنان تولید و منتشر کردند.

در مقاله دیگری هم مارتا لاوزن به الگوی بازنمایی سنی و ظاهری زنان اشاره می‌کند که به‌روشنی حاکی از استفاده ابزاری و زیبایی محور از زنان است. زنان تلویزیونی عمدتاً جوان‌تر، ظاهرمحورتر و وابسته به جذابیت بدنی تصویر می‌شوند، در حالی که مردان در سنین بالاتر نیز همچنان نقش‌های فعال و مرکزی دارند.

یکی از یافته‌های کلیدی گزارش این است که با عبور زنان از دهه ۳۰ زندگی، حضورشان در نقش‌های مهم به‌شدت کاهش می‌یابد. فقط ۱۵٪ زنان در دهه ۴۰ زندگی در نقش‌های اصلی دیده می‌شوند. در مقابل، ۵۱٪ مردان در نقش‌های اصلی، بالای ۴۰ سال سن دارند.

زنان کمتر در حال «کار واقعی» نمایش داده می‌شوند (۵۲٪ در برابر ۶۴٪ مردان) این امر باعث می‌شود زنان بیشتر به‌عنوان ابژه‌های دیداری و روایی و کمتر به‌عنوان فاعلان اجتماعی تصویر شوند؛ الگویی که زمینه‌ساز نگاه ابزاری و جنسی به زن است.

مردان عمدتاً در نقش‌های قدرتمند، مسلط و فعال و بدن مردانه بیشتر به‌عنوان نشانه قدرت نمایش داده می‌شود، نه ابزار جذابیت جنسی. به بیان دیگر، مردان موضوع میل نیستند، بلکه حامل قدرت‌اند.

شیء انگاری زنان از دو مسیر

این مقاله هم عنوان می‌کند که در ۵۶٫۹٪ ویدئوها زنان دقیقاً در سطح شیءانگارانه «sex object» (شیء جنسی)، «two-dimensional image» (تصویر دو‌بعدی) و «decorative object» (ابژه تزیینی) نمایش می‌دهند. حتی در بخش بحث (Discussion) تأکید می‌شود که زنان «اغلب صرفاً برای دیده‌شدن» و نه برای کنش یا معنا در روایت حضور دارند.

شاید نکته قابل‌مطالعه در این مقاله در بررسی پوشش و بدن‌نمایی باشد که اعلام کرده:  ۳۸٫۷٪ ویدئوها از «لباس‌های شدیداً اغواگر» استفاده می‌کنند. ۱۰٫۱٪ زنان را با لباس بسیار برهنه و ۹٫۲٪ با «برهنگی القایی» نشان می‌دهند. نتیجه هم رابطه آماری معنادار میان لباس اغواگر و سطح بالای تحریک را در زنان اثبات می‌کند. این مقاله نشان می‌دهد که در این تولیدات «بدن جای هویت زن را می‌گیرد» و در مقابل آن هم می‌گوید: مردان موضوع نگاه جنسی نیستند و بدن مردانه بیشتر نشانه قدرت، تسلط و کنشگری است.

می‌توان این نتیجه‌گیری را داشت که شیءانگاری جنسی از زنان از دو مسیر پنهان رقم می‌خورد:

مسیر اول: از طریق نقشی که به زن در حضور او داده می‌شود که شامل تأکید زیاد بر بدن و ظاهر و جذابیت‌های جنسی و گرایش غالب به‌کارگیری و نقش دهی به‌عنوان شیء تزیینی است.

مسیر دوم: از طریق واکنش‌های کلامی و رفتاری در تعامل با زنان است.

https://cdn.farsnews.ir/guest/b20ca52f738c401481dce2df37f18cfe?centerCrop=true

رسانه ای که زن را فقط جنسی میخواهد

آمارهای gitnux در سال ۲۰۲۳ می‌گوید ۵۰% زنان در تبلیغات به‌صورت جنسی به تصویر کشیده می‌شوند. ۷۱ درصد از افراد شرکت‌کننده در آمار نیز معتقد بودند که رسانه دختران را تحت‌فشار می‌گذارد که جنسی باشند. ۸۸ درصد از محتواهای فیلم‌های مخصوص بزرگسالان دارای محتوای جنسی نامناسب‌اند که کودکان و نوجوانان زیر ۱۴ سال را مخاطب قرار دادند. غالب شخصیت‌های اول زن در بازی‌های تصویری با لباس‌های تحریک‌کننده طراحی می‌شوند و ۶۰ درصد از آنها با درجات مختلفی جنسی شده‌اند.

باتوجه‌به پژوهش‌ها و مطالب یاد شده می‌توان گفت در رسانه تأکید بر استفاده از زنان در چند بخش خلاصه می‌شود:

– برهنگی و لباس بدن‌نما و تنگ و تحریک‌کننده با تأکید بر کارکردهای جنسی بدن زن.

– حالت‌های بدن زن و شیوه‌های ایستادن و راه‌رفتن و …

– حالت چهره زنان که تحریک‌کننده و اغواگر باشد.

نتیجه مهم از این مطالعات آنکه بیشترین میزان شیءانگاری و جنسی سازی زنان در رسانه با تمرکز بر نوع و میزان پوشش و برهنگی آنها است. البته پژوهش‌های مهمی بیان می‌کند که شیءانگاری افراد هم برای فرد شیءانگاری شده و هم برای فرد شیءانگار کننده آسیب‌زاست.

یکی دیگر از پژوهش‌های این حوزه که مربوط به مطالعه ۶۲۲ مورد است، نشان داد که تنها ۴ درصد از زنان هیچ بخشی از پوست و حجم بدنشان را نمایان نکرده‌اند و پوشش کامل دارند.

سلطه به جای رابطه

مقاله زیر نیز به طور روشن استدلال می‌کند که جنسی‌سازی و شیءانگاری می‌تواند زمینه‌ساز پذیرش، عادی‌سازی و در برخی شرایط تشدید خشونت به‌ویژه خشونت علیه زنان شود.

در این مقاله سه بخش موضوعی موردبحث است:

– از شیء‌انگاری تا کاهش همدلی (Dehumanization)

وقتی زنان به طور مداوم به بدن تقلیل داده می‌شوند، ارزششان در «جذابیت جنسی» خلاصه می‌شود و در ذهن مخاطب، به‌تدریج «کمتر انسان کامل» تلقی می‌شوند. در نتیجه کاهش همدلی با رنج آن‌ها و کاهش حساسیت اخلاقی نسبت به آسیب‌دیدنشان رخ می‌دهد که این مرحله، پیش‌شرط روانی خشونت است.

-عادی‌سازی سلطه و کنترل بدن:

جنسی‌سازی رسانه‌ای معمولاً همراه است با نابرابری قدرت و فعال‌بودن مرد و منفعل بودن زن و همین‌طور طبیعی جلوه‌دادن «دسترسی» به بدن زن. این الگوها مرز رضایت را تضعیف می‌کنند، سلطه را به‌جای رابطه طبیعی جلوه می‌دهند حال‌آنکه این خود زمینه فرهنگی خشونت جنسی است.

-پیوند مستقیم با پذیرش خشونت جنسی:

این تحقیق نیز به پژوهش‌هایی استناد می‌کند که نشان می‌دهند مصرف بالای محتوای جنسی ساز به افزایش‌پذیرش «اسطوره‌های تجاوز»، شیءانگاری و سرزنش قربانی و همین‌طور جنسی‌سازی شدید منجر خواهد شد و این یعنی خشونت لزوماً از جنسی‌سازی «شروع» نمی‌شود، اما در بستری رشد می‌کند که جنسی‌سازی آن را آماده کرده است.

https://cdn.farsnews.ir/guest/2b81ecb6d214495dbdb996678c9d77f7?centerCrop=true

یافته‌های پژوهشی و تحلیل‌های ارائه‌شده در این گزارش نشان می‌دهد که جنسی‌سازی و شیء‌انگاری زن، یکی از مهم‌ترین سازوکارهای پنهان خشونت در جوامع مدرن غربی است؛ خشونتی که لزوماً همیشه فیزیکی نیست، اما با کاهش انسان‌انگاری، تضعیف همدلی اجتماعی، عادی‌سازی سلطه و تزلزل نهاد خانواده، آثار عمیق و ماندگاری بر جای می‌گذارد. در چنین ساختاری، زن در ظاهر «آزاد» است، اما در باطن، در چارچوبی رسانه‌ای و فرهنگی به بند کشیده می‌شود که ارزش او را به بدن، جذابیت و مصرف‌پذیری تقلیل می‌دهد.

این واقعیت همان نکته‌ای است که رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با بانوان در تاریخ ۱۴۰۴/۰۹/۱۲ با صراحت به آن اشاره کردند؛ آنجا که فرمودند: «فرهنگ سرمایه‌داری غرب، بی‌بندوباری، تخریب خانواده، بهره‌کشی جنسی و اغواگری را به نام «آزادی» ترویج می‌کند و در حقیقت، به‌جای آزادسازی، زنان را اسیر می‌سازد.»

بر اساس این نگاه، مسئله زن در غرب نه فقدان آزادی، بلکه گرفتار شدن در فرهنگی غلط و گمراه است که شأن انسانی زن را قربانی منطق سود، لذت و رسانه می‌کند. از این رو، بازخوانی انتقادی مفهوم «آزادی زن» و توجه به کرامت، امنیت و عاملیت واقعی زنان، ضرورتی اساسی برای هر گفتمان عدالت‌محور و انسانی است.

خبرگزاری فارس