نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
محمدصادق دهنادی، عضو هیئت علمی دانشگاه انقلاب، نویسنده و پژوهشگر، در گفتوگوی خبری با بیان اینکه در علم رسانه دو رویکرد اساسی درباره بازنمایی شخصیتهای مقدس وجود دارد، گفت: رویکرد نخست بر این باور است که وقتی به شخصیتهای قدسی بافتار رسانهای داده میشود، در واقع از تقدس آنان کاسته شده و آن شخصیت در قالب یک «واقعیت رسانهای» بازنمایی میشود. این دیدگاه نگاهی منتقدانه به مقوله نمایش امر قدسی دارد و معتقد است ورود به عرصه درام و تصویر، شخصیتهای الهی را از جایگاه مینوی خود به سطحی زمینی و انسانی تقلیل میدهد. بهعنوان نمونه، در بسیاری از آثار سینمایی جهان، از جمله فیلمهایی که درباره حضرت مسیح(ع) یا حضرت مریم(س) ساخته شده، یا حتی نمونههای داخلی مانند سریال «مختارنامه»، این خطر وجود دارد که مخاطب با تصویر رسانهای شخصیت مواجه شود نه با چهره تاریخی و حقیقی او. از این رو، نزدیک شدن بیش از حد رسانه به شخصیتهای مقدس میتواند سبب آمیختگی تقدس با خیال هنری و در نهایت بروز سوءبرداشتهای فرهنگی شود.
وی افزود: در برابر این نگرش محتاطانه، رویکرد دیگری وجود دارد که بر «لزوم روایت» و «ضرورت بازنمایی» تأکید میکند. این رویکرد از آیات قرآن و احادیث الهام میگیرد؛ همانطور که پیامبر اکرم(ص) بهعنوان «اسوه حسنه» معرفی شده و در روایتی از امام مهدی(عج) آمده که حضرت فاطمه(س) برای ایشان نیز «اسوه حسنه» است. بنابراین، باید برای هر عصر و زمانهای این الگوها را به زبان مردم آن دوران ترجمه کرد و چه زبانی رساتر از هنر و رسانه برای این کار وجود دارد؟ بر اساس این نگاه، اگر قرار است مردم از این الگوهای آسمانی بهرهمند شوند، باید به آنان نزدیک شوند، زندگیشان روایت شود و از طریق ابزار هنر با آنان ارتباط برقرار شود. به تعبیر دیگر، راه ترویج الگو، روایت عالمانه و هنرمندانه آن است، نه پرهیز از بازنمایی.
دهنادی تصریح کرد: حتی با پذیرش اصل بازنمایی امر مقدس، باید توجه داشت که بازنمایی حضرت فاطمه(س) به دلایل تاریخی و اعتقادی، پیچیدگیهای خاص خود را دارد. برخلاف واقعه عاشورا یا زندگی حضرت علی(ع)، سیره حضرت زهرا(س) در تاریخ با سانسور و کمتوجهیهای فراوان روبهرو بوده است. از قرون نخستین، به دلایل سیاسی و مذهبی، بخشهای مهمی از زندگی ایشان یا حذف شده یا بسیار سطحی بیان شده است. در بسیاری از متون تاریخی، درباره وسایل خانه پیامبر(ص) دهها صفحه نوشتهاند، اما درباره حضرت زهرا(س) تنها یک پاراگراف کوتاه آوردهاند. همین سانسور تاریخی باعث شده که در هنر اسلامی نیز بازآفرینی چهره ایشان کمتر صورت گیرد و شخصیت ایشان همچنان در هالهای از ابهام باقی بماند.
وی با اشاره به جایگاه زن در جهان معاصر تأکید کرد: امروز که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل میدهند، غفلت از حضرت زهرا(س) بهعنوان تنها زن معصوم تاریخ اسلام، خسارتی بزرگ برای فرهنگ اسلامی است. در حالی که میتوانستند از ایشان بهعنوان الگوی زن فعال، خردمند و عدالتخواه در جهان معاصر بهره بگیرند، بازنمایی رسانهای معتبری از این الگو ارائه نشده است. این خلأ فرهنگی موجب شده که رسانههای بیگانه تصویرهای تحریفشدهای از زن ایرانی ارائه دهند؛ تصاویری که یا زن را قربانی سنت نشان میدهند یا موجودی اغواگر و بیاخلاق. در واقع، نبود بازنمایی فاطمی در هنر، زمینه را برای ترویج الگوهای منحرف زن در رسانهها فراهم کرده است.
وی افزود: پرداختن به حضرت زهرا(س) نهفقط یک کار هنری، بلکه ضرورتی نظری و تمدنی است. اگر هنرمندان و نویسندگان بتوانند با بهرهگیری از مشورت عالمان دینی، تصویری درست و زیبا از کنشگری اجتماعی حضرت زهرا(س) ارائه کنند، خدمتی بزرگ به هویت زن مسلمان کردهاند. چنین بازنماییای میتواند پاسخ فرهنگی و فکری به هجمههای غربی باشد و الگویی واقعی از زن مؤمن و خردمند را به جهان معرفی کند.
دهنادی درباره شاخصهای الهامبخش سیره فاطمی برای خلق شخصیتهای زن در آثار نمایشی گفت: زندگی حضرت زهرا(س) نیازمند بازخوانی جامع است، زیرا برخلاف تصویر تکبعدی که از ایشان ارائه شده، بانویی چندوجهی و اثرگذار در خانواده و جامعه بودند. بزرگترین فضیلت ایشان را میتوان در «طرفداری شجاعانه از حق» دانست؛ فضیلتی اجتماعی که از دیگر ویژگیهای ایشان برتر است. به تعبیر دکتر علی شریعتی، «فاطمه نه صرفاً دختر پیامبر است، نه تنها همسر علی یا مادر حسنین؛ فاطمه بودن او ویژگی اصلیاش است». اگر این «فاطمه بودن» در آثار نمایشی واکاوی شود، میتواند بنیان یک تحول فکری و هنری در جهان شیعه را شکل دهد.
وی تأکید کرد: بازنمایی فاطمی در سینما و تلویزیون به معنای بازسازی مستقیم چهره معصوم نیست، بلکه خلق شخصیتهایی است که در کنش، اندیشه و رفتار، از سیره ایشان الهام گرفته باشند. اگر هنرمندان با دقت و مطالعه به این موضوع بپردازند، میتوانند زنانی را در آثار خود خلق کنند که در عین حفظ ارزشهای دینی، کنشگر و عقلانیاند. چنین زنانی برای جامعه امروز الگوهایی واقعی و الهامبخش خواهند بود.
این پژوهشگر حوزه رسانه در ادامه گفت: روایت هنری الزاماتی دارد که با تاریخنگاری متفاوت است. اثر هنری بازتاب عین واقعیت تاریخی نیست، بلکه بازآفرینی خلاقانه آن است. بنابراین، استفاده از واژه «تحریف» در مورد آثار هنری دقیق نیست، زیرا هنرمند در حال خلق شخصیت است نه گزارش واقعه. اما در عین حال، نباید برای توجیه «مصلحت زمانه»، ارزشها را تغییر داد یا مفاهیم بیپایه را فضیلت جلوه داد. باید میان اصالت تاریخی و اقتضای دراماتیک تعادل برقرار کرد. متأسفانه در سالهای اخیر، برخی آثار نمایشی تنها بر ظاهر دینی تأکید کردهاند، در حالی که در باطن مروج ارزشهای وارداتی هستند. باید مراقب بود که معنا و حقیقت فاطمی قربانی شعارهای سطحی نشود. اتاقهای فکر و گروههای تولید باید با استفاده از منابع اصیل دینی و روشهای مدرن روایت، اثری تولید کنند که هم جذاب باشد و هم متعهد.
دهنادی با اشاره به نمونههای موفق گفت: در سریال «یوسف پیامبر»، شخصیت زلیخا نمونهای از بازآفرینی هنرمندانه یک شخصیت قرآنی است؛ زنی انسانی با ضعفها، تردیدها و لحظات تعالی. این نشان میدهد که میتوان با الهام از سیره فاطمی، زنانی واقعی و تصمیمگیر خلق کرد که در بستر زندگی اجتماعی نقش فعال دارند. چنین شخصیتهایی میتوانند معنویت را در دل واقعیتهای انسانی بازنمایی کنند.
وی در ادامه تصریح کرد: برای خلق روایتهای زنانه مبتنی بر سیره فاطمی، باید از روایتهای مردانه فاصله گرفت. اغلب متون و آثار درباره حضرت زهرا(س) از نگاه مردان نوشته شده و بخش بزرگی از تجربه زنانه در آن مغفول مانده است. زنان باید خود به بازآفرینی این الگوها بپردازند تا سیره فاطمی در آثارشان زنده شود. حضرت زهرا(س) زنی است که در برابر ظلم ایستاد، در خانواده نمونه بود و در جامعه با عقلانیت سخن گفت. اگر این تصویر از زبان زنان روایت شود، اثری واقعی و اثرگذار شکل میگیرد.
این محقق افزود: پرداختن به کنشگری اجتماعی زنان در هنر زمانی میتواند موجب تغییر نگرش عمومی شود که باور واقعی به آن وجود داشته باشد. تا زمانی که تنها در سطح شعار از نقش زن مؤمن سخن گفته شود اما ساختارهای حمایتی در جامعه وجود نداشته باشد، تأثیری در تغییر نگرش ایجاد نمیشود. باید میان آرمان و عمل فاصله را کم کرد تا هنر بتواند واقعاً نقش اصلاحی خود را ایفا کند.
دهنادی در پایان با اشاره به موانع بازنمایی زنان فعال اجتماعی تصریح کرد: نخستین مانع، نگاه مردسالارانه به سیره فاطمی است که بخشهای اجتماعی و سیاسی زندگی حضرت را سانسور میکند. مانع دوم، ضعف نظری و علمی در حوزه و دانشگاه است که موجب میشود هنرمند ناچار شود خودش وارد تفسیرهای دینی شود. تا زمانی که این خلأ علمی برطرف نشود، بازنمایی دقیق زن فاطمی ممکن نخواهد بود.
وی تفاوت روایت سنتی و مدرن از زن فاطمی را چنین توضیح داد: روایت سنتی میکوشد حضرت را در همان قالب تاریخی بازنمایی کند، اما روایت مدرن، آموزههای ایشان را در قالب پرسشهای زن امروز تفسیر میکند. در نگاه پیشرو، هدف آن نیست که انسان امروز مانند صدر اسلام زندگی کند، بلکه جوهر دین باید در ظرف زمان جاری شود.
دهنادی در جمعبندی بیان کرد: هنرمندان امروز میتوانند با بهرهگیری از شیوههای روایی نوین، از فلاشبک تا ساختارهای استعاری، میان گذشته و حال پیوند بزنند و از آموزههای فاطمی الهام بگیرند تا زنی خلق کنند که هم در ایمان ریشه دارد و هم در واقعیت زندگی امروز حضور دارد؛ زنی که بتواند در جهان معاصر، چهرهای تازه از کنشگری فاطمی را به نمایش بگذارد.
خبرگزاری حوزه
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت