نقش بانوان در جنگ ایران و عراق

هر چقدر که تاریخ را مردانه نوشته باشند، باز هم نمی‌توان نقش برجسته زنان ایرانی در طول سال‌های دفاع مقدس و انقلاب اسلامی را که غیورانه دوشادوش مردان ایستاده و برای به ثمر رسیدن آرمان‌های امام راحل تلاش کرده‌اند، نادیده گرفت.

به گزارش جهان بانو، بی شک نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس انکار ناپذیر است. زنانی که در جریان نهضت امام خمینی(ره) به عنوان پیرو ولایت، در نقش مادر و همسر و در مواقع بحران به عنوان رزمنده در این پیروزی عزتمندانه ایفای نقش کردند.

زنانی که امروز کمتر از آن‌ها یاد می‌شود. متأسفانه دشمن با تغییر ذائقه جامعه سعی دارد زنان را بزک‌کرده و شخصیت والای آنان را تا دستمایه شدن برای امیال و هواهای نفسانی افسارگسیخته افول دهد. آنچه امروزه به‌عنوان الگوی زن به نسل جوان عرضه می‌شود، فرسنگ‌ها از شخصیت واقعی غیور زنان ایرانی فاصله دارد.

 همت زنان در سال‌های دفاع مقدس به‌عناوین مختلف، بیانگر روح بزرگ، پشتکار و برابری زنان و مردان این سرزمین در حفظ و حراست از آب‌وخاک و ارزش‌های جامعه اسلامی است. قزوین نیز با اهدای رزمندگان خانم به دفاع مقدس، توانسته در این عرصه نیز خوش بدرخشد. خواهرانِ چگینی، نمونه‌ای بارز از ایثارگری و رشادت زنان قزوینی در عرصه دفاع مقدس هستند که باروحیه جهادی، پابه‌پای مردان این سرزمین برای خدمت به رزمندگان اسلام جان‌فشانی کردند و پس از گذشت چهار دهه هنوز هم از آن روزها با غرور و افتخار یاد می‌کنند.

اگرچه سالیان سال است که جنگ تحمیلی به پایان رسیده اما جهاد برای آن‌ها در کشورهای مسلمان در شهرها و مناطق محروم ایران هنوز ادامه دارد و پس از امدادگری در دفاع مقدس به یاری مدافعان حرم و مدافعان امنیت می‌شتابند چراکه نجات جان و بهبود حال یک بیمار را وظیفه شرعی، قانونی و انسانی خود می‌دانند.

حضور بانوان امدادگر قزوینی در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور

شهربانو و سهیلا چگینی از دهه ۵۰ در بیمارستان کوثر قزوین مشغول به کار شدند که از سال ۱۳۵۹ و با اعلام نیاز جبهه‌ها به حضور کادر درمان، در جبهه‌های جنوب و غرب به رزمندگان خدمت‌رسانی کردند.

شهربانو چگینی اظهار می‌کند: در دهه ۳۰ درس خواندن برای دخترها خیلی باب نبود. پدر و مادرم اگرچه سواد آن‌چنانی نداشتند، اما صاحب افکار بلند و روشنی بودند و همواره ما را برای تحصیل تشویق می‌کردند. پس از کسب دیپلم به سربازی رفتم و  به‌صورت داوطلبانه وارد سپاه بهداشت شدم. شش ماه در تهران دوره دیدم و دوره سربازی را در درمانگاه خیابان سپه گذراندم و سپس به عضویت بیمارستان کوثر درآمدم.

وی ادامه می‌دهد: خواهر کوچک‌ترم سهیلا نیز پس از من در بیمارستان مشغول شد و ۲خواهر دیگرم وارد آموزش‌وپرورش شدند. این اقدام ما در میان اقوام و فامیل نوعی ساختارشکنی بود اما متانت و وقار ما در انجام وظایف، قُبح فعالیت و اشتغال دختران را در جمع فامیل شکست چون در آن زمان دخترانی بودند که پس از اخذ دیپلم به‌دلیل مخالفت خانواده برای رفتن او به دانشگاه، خودکشی می‌کردند و ثمری از زندگی خود نمی‌دیدند.

همراهی خانواده باروحیه جهادی خواهران چگینی

این زرمنده دفاع مقدس عنوان می‌کند: خانواده هرگز مانع حضور ما در فعالیت‌های دوران انقلاب نبود، البته نگران بودند اما مانع هرگز.

وی در خصوص فعالیت‌هایشان در این دوران می‌گوید: اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) را در شهر، بین انقلابیون توزیع می‌کردیم، همچنین در زمان حکومت‌نظامی کارت تردد داشتیم و مجروحان را در منازل درمان می‌کردیم و برخی افراد مجهول‌الهویه را به خانه آورده و با کمک مادرم پرستاری می‌کردیم.

چگینی با بیان اینکه، زنان نقش عمده‌ای در پیروزی جنگ داشتند، بیان می‌کند: زنان در آن دوران نقش قابل توجهی در پیشبرد اهداف انقلاب داشتند، خدمات زنان پشت جبهه در خوزستان و کردستان که پابه‌پای مردان و رزمندگان جهاد می‌کردند و زنان امدادگری که در بحث درمان فعالیت داشتند، ستودنی است. گاهی دیده می‌شد که زنان در انجام خدمات و فعالیت‌های خود جلوتر از مردان بودند و زمینه را برای جان‌فشانی رزمندگان آماده می‌کردند.

از خدمت در بیمارستان کوثر تا مأموریت اندیشمک

سهیلا چگینی خواهر کوچک‌تر، شهربانو نیز اظهار می‌کند: در آغاز حمله عراق به ایران در بیمارستان کوثر قزوین خدمت می‌کردم، در اسفند ۵۹ اعلام شد که کادر درمان به جبهه‌ها اعزام شوند که داوطلب شدم و علیرغم مخالفت‌های سرسختانه مدیر بیمارستان با مأموریت یک‌ماهه من موافقت شد و راهی اندیمشک شدم.

وی ادامه می‌دهد: در ابتدای جنگ بیشتر مراجعان ما اسرای عراقی بودند که درمان آن‌ها اعم از امدادرسانی، دارو درمانی و جراحی آن‌ها به جهت مبادله با اسرای ایرانی حائز اهمیت بود. البته رزمندگان ایران از آمادگی بالایی  برای جنگ برخوردار بودند و تعداد مجروحان عراقی بیش از مجروحان ایرانی بود.

حضور داوطلبانه برای مداوای رزمندگان اسلام

این  بانوی رزمنده قزوینی بیان می‌کند: درآن زمان، پزشکان به‌اجبار و موظف به مأموریت‌های یک‌ماهه در جبهه بودند اما ۸۰ درصد از دستیاران و سایر کارکنان درمان داوطلبانه برای خدمت‌رسانی به رزمندگان در مناطق جنگی حاضر می‌شدند.

وی با بیان اینکه، باوجود حکم مأموریت یک‌ماهه، حضور من و خواهرم در جبهه قریب به چهار ماه طول کشید، می‌گوید: به دلیل حضور طولانی مدتمان در جبهه، به‌عنوان اخلالگری که در زمان جنگ ترک خدمت کرده حقوق و مزایای ما توقیف شد ولی با وساطت و پافشاری شهید بلندیان که در بهداری قزوین خدمت می‌کرد مشکل حل شد.

چگینی ادامه می‌دهد: شهید محسن بلندیان خطاب به ریاست وقت بیمارستان کوثر  گفته بود که مگر خواهران چگینی دنبال تفریح بودند؟ این‌ها داوطلبانه در جبهه خدمت کردند درحالی‌که سایرین را مجبور به مأموریت و خدمت در جبهه می‌کنیم. ما به نیروهایی این‌چنین دلاور و ایثارگر نیاز داریم. اگر این‌ها به کار شما نمی‌آیند همین حالا مأمور به خدمت در سپاه شوند؟ که بعد از آن حقوق ما آزاد شد و به ادامه کار خود در بیمارستان و حضور مقطعی در مناطق جنگی پرداختیم.

وی می‌گوید: در زمان جنگ اکثر بیمارستان‌ها صحرایی بود، حتی یک شهرک فرانسوی که در شهر اندیمشک مشهور بود که آن را تبدیل به بیمارستان کرده بودند. در برخی مناطق اتاق‌های عمل با کانکس، کانتینر، و یا حتی با واگن‌های قطار ساخته‌شده بود. هرچه رزمندگان اسلام در مناطق پیشروی می‌کردند و مناطق بیشتری آزاد می‌شد، امکانات بیمارستانی هم با آن‌ها به‌پیش می‌رفت و به مجروحان رسیدگی می‌کرد.

این بانوی رزمنده عنوان می‌کند: من و خواهرم شهربانو در اکثر مناطق جنگی جنوب همچون خرمشهر، اندیمشک و آبادان خدمت کردیم و از بیمارستان‌ها و مجروحان و رزمندگان جبهه غرب در ایلام، سقز، بانه، مریوان و کرمانشاه خاطرات متعددی را در ذهن داریم. بسته به زمان و طول مدت عملیات و تعداد مجروحان در مناطق جنگی حاضر می‌شدیم که جمع حضور ما در سال‌های دفاع مقدس یک سال کامل بود.

حضور ارزشمند بانوان برای نجات جان مجروحان جنگی

وی ادامه می‌دهد: باوجود روحیه حساس زنانه، زمان دیدن مجروحان به‌شدت متأثر می‌شدیم امابا تمام توان و تخصص خود انجام‌وظیفه می‌کردیم، نهایت تلاش ما این بود که عمر آن رزمنده به دنیا باشد تا حتی یک‌تکه گوشت اما زنده، به آغوش خانواده‌اش بازگردد. به جرأت می‌توانم بگویم که برای نجات جان مجروحان و رزمندگان هر کاری از دستمان برمی‌آمد دریغ نمی‌کردیم.

چگینی اظهار می‌کند: پس از اتمام عملیات‌ها به بازدید مناطق آزادشده توسط رزمندگان اسلام می‌رفتیم که پیکر شهدای ایران و کشته‌شدگان رژیم بعث عراق هنوز تازه روی زمین افتاده بود. وقتی پا در مناطق می‌گذاشتیم جز خدمت کردن و مثمر ثمر بودن برای رزمندگان چیزی به ذهنمان خطور نمی‌کرد.  لبخند رضایت و سلامت رزمندگان، بزرگ‌ترین انگیزه برای ایستادگی در مناطق و شرایط سخت جنگ بود.

 وی می‌گوید: مجروحان در بدترین شرایط جسمی از زحمات تیم درمان قدردانی می‌کردند؛ درحالی‌که ما وجود و امنیت خود را مدیون جان‌فشانی آن غیورمردان بودیم.

سهیلا و شهربانو در سال‌های خدمت در جبهه مجرد بودند و سهیلا پس از اتمام جنگ با یک خانواده شهید وصلت می‌کند و از همسرش برای ایستادگی در این مسیر کسب اجازه می‌کند.

نقش پررنگ همراهی همسران برای ایستادگی در مسیر خدمت

سهیلا چگینی از روزهای پس از ازدواجش می‌گوید: پس از ازدواج همسرم با حضورم در عرصه جهاد موافقت کرد و این بزرگ‌ترین نعمت بود. با او اتمام‌حجت کردم که به جهت شغلم مأموریت می‌روم، در حوادث و بلایای طبیعی باید خدمت کنم و برای ویزیت رایگان در مناطق محروم و شهرهای مختلف تردد دارم و او پذیرفت.

وی‌ عنوان می‌کند: با خدمت‌رسانی به همنوعانم به‌ویژه در مناطق محروم احساس زنده‌بودن می‌کنم که شاید یک نفر با تزریق یک آمپول یا تجویز یک قرص توسط من بتواند زندگی باکیفیت‌تری را سپری کند و این برای من بسیار ارزشمند است. در حال حاضر دو فرزند دارم که در ادامه این مسیر با حضور در مناطق محروم همراهی‌ام می‌کنند.

چگینی می‌گوید: اگر روزی کسی به در خانه ما مراجعه نکند، و گره‌ای از مشکل کسی باز نکنم احساس می‌کنم خدا مرا از یاد برده و گمشده‌ای دارم.

این راه ادامه دارد

وی ادامه می‌دهد: اگر به گذشته برگردیم بازهم این راه را ادامه خواهیم داد همان‌گونه که هم اکنون در قالب مدافع حرم، و مدافع سلامت و مدافع وطن در خدمت هم‌وطنان هستیم چراکه ما دوران قبل از انقلاب را درک کرده‌ایم، طعم اذیت و آزار و خفقان را چشیده‌ایم و آزادی حاکم در این نظام برای ما لذت‌بخش است و برای حفظ ارزش‌های آن از هیچ کمکی مضایقه نمی‌کنیم.

ایسنا