ترجمه اختصاصی؛

مدارس بین‌المللی در جهان عرب؛ انتخاب هوشمندانه یا پرستیژ اجتماعی؟

انتخاب مدرسه برای بسیاری از خانواده‌های عرب امروزی دیگر یک تصمیم ساده نیست. بحث بر سر نوع مدرسه، زبان تدریس و حتی روش آموزشی، گاهی چنان جدی می‌شود که انگار آینده کودک تنها به همین انتخاب بستگی دارد.

به گزارش خبرگزاری الجزیره با گسترش روزافزون مدارس بین‌المللی (جهانی) و شهریه‌های گزاف آن‌ها، این تصمیم به نوعی رقابت اجتماعی تبدیل شده است؛ رقابتی میان آرزوی آموزش بهتر و میل به حفظ «پرستیژ» در برابر دیگران.

اما پرسش اصلی اینجاست: آیا واقعاً این مدارس می‌توانند فرزندان ما را به مهارت‌ها و موفقیت‌های بزرگ برسانند؟ یا فقط نامی درخشان هستند که دل والدین را خوش می‌کنند، بی‌آنکه لزوماً به نفع کودک باشند؟

رؤیای آموزش جهانی و واقعیت پرهزینه

بسیاری از والدین مدارس بین‌المللی را کلید آینده‌ای روشن می‌دانند؛ جایی که فرزندشان می‌تواند در مسیر دانشگاه‌ها و فرصت‌های شغلی بین‌المللی قدم بگذارد.

اما در عمل، هزینه‌ها سنگین است. در برخی موارد، شهریه سالانه مدرسه معادل درآمد کل سال خانواده است. نتیجه؟ فشار مالی، استرس روانی و فدا شدن نیازهای اساسی خانواده برای حفظ “ظاهر”.

یکی از پدران در گفت‌وگویی صادقانه گفت: «احساس می‌کنم در رقابت اجتماعی گرفتار شده‌ام، نه در تصمیمی تربیتی. آیا واقعاً این همه هزینه ارزشش را دارد؟»

زبان انگلیسی؛ هدف یا ابزار؟

بسیاری از والدین تصور می‌کنند تسلط فرزندشان به زبان انگلیسی بزرگ‌ترین مزیت مدارس بین‌المللی است. بدون شک، زبان انگلیسی ابزاری حیاتی برای دسترسی به دانش و گشودن افق‌های جدید است، اما اگر تمام آموزش کودک به یادگیری زبان محدود شود، این ابزار به هدف نهایی تبدیل می‌شود و اهمیت خود را از دست می‌دهد.

یکی از والدین تعریف می‌کرد که وقتی فرزندش پس از چند هفته شروع به تکرار کلمات انگلیسی کرد، بسیار خوشحال شد. اما مدتی بعد متوجه شد که توانایی او در بیان افکار به زبان عربی کاهش یافته است.

او گفت: «فهمیدم که یادگیری انگلیسی وسیله است، نه هدف. اگر کودک توانایی بیان خود به زبان مادری را از دست بدهد، پرورش تفکر انتقادی برای او دشوار خواهد شد.»

بنابراین یادگیری زبان دوم باید ابزاری برای رشد مهارت‌های ذهنی و فرهنگی باشد، نه چیزی که به قیمت از دست‌دادن هویت زبانی و قدرت تفکر کودک تمام شود.

تفکر انتقادی و خلاقیت؛ واقعاً از کجا می‌آیند؟

تصور عمومی این است که مدارس بین‌المللی، خلاقیت و تفکر انتقادی را بهتر پرورش می‌دهند؛ اما واقعیت این است که این مهارت‌ها بیش از هر چیز، به روش آموزش و رفتار معلم بستگی دارد.

گاهی یک معلم در یک مدرسه معمولی می‌تواند دانش‌آموزانش را بهتر به پرسشگری، بحث و تفکر تشویق کند تا معلمی در یک مدرسه بین‌المللی که فقط محتوا را تکرار می‌کند و تعامل چندانی ندارد.

آموزش مدرن دیگر فقط بر حفظ و تکرار متکی نیست؛ بلکه بر حل مسئله، نقد و بحث آزاد بنا شده است. محیطی که در آن کودک اجازه دارد اشتباه کند، تجربه کند و گفت‌وگو داشته باشد _چه در خانه و چه در مدرسه_ همان جایی است که ذهن‌های خلاق و تفکر انتقادی شکل می‌گیرند.

در مقابل، محیطی که سؤال کردن را سرکوب می‌کند یا صرفاً حفظ و تکرار را ارزش می‌داند، حتی اگر نام مدرسه «بین‌المللی» باشد، هرگز نمی‌تواند ذهنی پرسشگر و خلاق بسازد.

پرستیژ اجتماعی یا تصمیم آگاهانه؟

نمی‌توان انکار کرد که انتخاب مدرسه برای برخی والدین بیش از آنکه یک تصمیم آموزشی باشد، نوعی نمایش جایگاه اجتماعی است. امروزه نام مدرسه می‌تواند به‌نوعی نماد طبقه و موقعیت خانواده تبدیل شود.

یکی از والدین صادقانه گفت: «شاید فرزندم چیز بیشتری یاد نگیرد، اما نمی‌خواهم بگویند کوتاهی کردم.»

این جمله تلخ، حقیقتی رایج را آشکار می‌کند: گاهی نگرانی از قضاوت دیگران، قوی‌تر از فکر کردن به نیاز واقعی کودک است.

جمع‌بندی

در نهایت باید از خود بپرسیم: ما از آموزش چه می‌خواهیم؟

آیا به دنبال مدرک خارجی و نام مدرسه لوکس هستیم یا پرورش نسلی متفکر، خلاق و با اعتماد به ‌نفس؟ پاسخ در ظاهر مدرسه یا زبان تدریس نیست؛ بلکه در محیطی است که در خانه و مدرسه برای کودک می‌سازیم. جایی که به او یاد بدهد بپرسد، تحلیل کند، اشتباه کند و باز هم ادامه دهد.

آموزش واقعی در کلاس‌های پرهزینه یا مدارک خارجی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه در توانایی کودک برای پرسیدن، تفکر کردن، خلاق بودن و ساختن مسیر زندگی خود با اعتمادبه‌نفس نهفته است.