نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
حاجیه «فیروزه شجاعی» را به عنوان مظلومترین مادر شهید ایران میشناسند. داستان زندگی او و فرزند شهیدش، «یوسف داورپناه»، روایتی است سراسر از ایثار، مقاومت و رنجی بیپایان.
از تولد تا عضویت در سپاه
یوسف داورپناه در پانزدهم تیرماه سال ۱۳۴۴ در کرمان متولد شد. او پس از اتمام موفقیتآمیز دوره دبستان، وارد مقطع متوسطه شد و تا پایه سوم در رشته برق تحصیل کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی، دل به آرمانهای آن بست و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
اعزام به کردستان برای مبارزه با منافقین
با آغاز درگیریها و اغتشاشات گروههای ضدانقلاب در غرب کشور، یوسف داوطلبانه عازم منطقه کردستان شد. او به گروه ضربت سپاه پاسداران در شهر پیرانشهر پیوست و برای مقابله با گروههای منافق و ضد انقلاب، دوشادوش دیگر همرزمانش جنگید.
شبی که خانه را محاصره کردند
سرانجام در شب پنجم شهریور سال ۱۳۶۲، زمانی که یوسف برای استراحت به خانهشان در روستای کوتاجوق بازگشته بود، اعضای مسلح حزب منحله دموکرات خانه آنها را محاصره کردند. مادرش، فیروزه شجاعی، ماجرای آن شب هولناک را اینگونه روایت میکند:
«نیم ساعتی به اذان صبح مانده بود که بیدار شدم. دیدم دمکراتها روی دیوارهای خانه با چراغ به یکدیگر علامت میدهند. پدرش را بیدار کردم و گفتم دمکراتها بیرون خانه هستند. یوسف بیدار شد و وضو گرفت برای نماز. همین که رکعت اول نمازش را خوانده بود، دمکراتها با خشونت وارد خانه شدند و همه جا را گرفتند. اما یوسف تا نمازش تمام شد، به آنها اعتنایی نکرد.»
اسارت با غیرت
مادر شهید ادامه میدهد: اسلحه را به سمت من گرفتند و گفتند: «لامصب! تو هم حزب اللهی هستی؟» یوسف فوراً تفنگ را از پیشانی من کشید و گفت: «شما برای گرفتن من آمدهاید، پس با مادرم کاری نداشته باشید.» وقتی خواستند او را ببرند، یوسف درخواست کرد که او را از پشت بام از خانه خارج کنند. وقتی دلیلش را پرسیدند، گفت: «میترسم زنان روستا مرا ببینند و بترسند و فکر کنند شما بر منطقه مسلط شدهاید».
مناظره اعتقادی و آغاز شکنجه
در ادامه، یکی از اعضای گروهک با تمسخر به یوسف گفت: «تو نماز میخوانی؟ برای رهبرت است؟ این عبادتها قبول نیست.» یوسف با شهامت پاسخ داد: «نام رهبرم را به زبان نیاور. من برای رهبری میجنگم که یک ملت در نماز به او اقتدا میکنند.» با شنیدن این جمله، یکی از زنان گروهک با قنداق تفنگ، ضربهای محکم به دهان یوسف زد تا جایی که صورتش غرق در خون شد. سرانجام او را با خود بردند.
پیام شهادت و فاجعه
صبح روز بعد، گروهک پیغام فرستاد که یوسف را شهید کردهاند و از خانواده خواستند برای تحویل جنازه به مقر آنان بروند. پدر یوسف با شنیدن این خبر، تحمل خود را از دست داد و در جا، دق کرد و جان سپرد.
فیروزه شجاعی، که در کمتر از ۲۴ ساعت هم شوهر را از دست داده بود و هم خبر شهادت پسرش را شنیده بود، به همراه پسر دیگرش به محل تعیین شده رفت.
صحنهای که هرگز از خاطر نمیرود
مادر شهید، آنچه را که دید، برای همیشه در خاطره تاریخ ثبت کرده است: «به آن سوی رودخانه رفتیم. بدن یوسفم را در جایی که سپاه چند تن از اعضای ضدانقلاب را به هلاکت رسانده بود، رها کرده بودند. اما چه وضعی… بدنش تکهتکه شده بود. انگشتهایش، جگرش، اعضا و جوارحش… مثله کرده بودندش.»
کندن قبر با دستهای مادر
گروهکها به او اجازه ندادند پیکر را از آنجا خارج کند. مادر شهید ادامه میدهد: «گفتند: همین جا دفنش کن. در حالی که اعضای مسلح گروهک بالای کوه ایستاده بودند، من با دستهای خودم زمین را کندم. تکهتکههای پیکر یوسفم را در قبر گذاشتم. یک مهر کربلا در دستم بود، آن را خرد کردم و روی تکههای جسدش پاشیدم. با فریاد «لااله الا الله، الله اکبر و خمینی رهبر» او را دفن کردم. با دستهای خودم.»
معجزه آرامش در اوج مصیبت
او در اوج مصیبت، آرامشی غریب را تجربه کرد: «خدایا! تو خودت شاهد هستی که بالای سرش خانمی با چادر سیاه ایستاده بود و به من میگفت که آرام باش و بگو لا اله الا الله…». پس از اتمام خاکسپاری، کنار قبر نشست و با دستانش، آرام آرام روی صورت پسرش خاک ریخت.
این روایت، داستان فیروزه شجاعی است، مادری که نه تنها فرزندش را در راه دفاع از میهن از دست داد، بلکه خود، شاهد شکنجه و مثله شدن او بود و با دستان خود، پیکر تکهتکه شدهاش را به خاک سپرد. روایتی که او را به حق، «مظلومترین مادر شهید ایران» نامیدهاند.
خبرگزاری دفاع مقدس
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت