گزارش خبری؛

فریاد زنان شاعر در محکومیت جنایت و یادبود شهدا

محفل شعر «رحیل» با حضور ۹ شاعر زن، در قم برگزار شد و با رجزخوانی حماسی، جنایات رژیم صهیونیستی و یادبود شهدای والامقام ایران را در دل خود جای داد. این محفل، نمایشی از نقش بی‌بدیل زنان در فرهنگ و ادبیات مقاومت و کنشگری چندوجهی آن‌ها بود.

محفل شعر «رحیل» با هدف محکومیت تجاوزات وحشیانه رژیم صهیونیستی و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای مدافع وطن، دانشمندان هسته‌ای و مردم بی‌گناه ایران، به همت معاونت ادبیات و تاریخ اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت استان قم برگزار شد.

در این مراسم ۹ شاعر زن با سرودن اشعاری حماسی و تأثیرگذار، خشم و انزجار خود را از جنایات رژیم صهیونیستی اعلام کردند و با شعرخوانی، یاد و خاطره شهدای والامقام را گرامی داشتند. در این محفل خانم سمانه خلف‌زاده، عاطفه جوشقانیان، ریحانه ابوترابی، زینب خاکبازمقدم، عاطفه اکبری، فائزه امجدیان، فاطمه اسلامی، مهتا صانعی و رقیه خلف‌زاده حضور داشتند و به شعرخوانی پرداختند.

این محفل فراتر از یک رویداد ادبی، جلوه‌ای از نقش پررنگ بانوان در عرصه‌ی فرهنگ و ادبیات مقاومت بود. شاعران حاضر، در کنار سرودن اشعار حماسی، به بازتاب دردها و رنج‌های مادران، همسران و خواهران شهدای ایران و فلسطین پرداختند. آن‌ها با بیان احساسات و دغدغه‌های خود، نشان دادند که زنان، در کنار ایفای نقش‌های سنتی خود، به عنوان کنشگران فعال اجتماعی و سیاسی نیز در دفاع از آرمان‌های والای انقلاب و مقاومت حضور دارند.

برای درک عمیق‌تر نقش بانوان در این حوزه، با دو تن از شاعران حاضر در محفل شعر «رحیل» به گفت‌وگو نشستیم:

خانم دکتر سمانه خلف‌زاده، شاعر و فعال فرهنگی:

به نظر شما جایگاه زنان در ادبیات مقاومت چگونه است و چه ویژگی‌هایی این نقش را برجسته می‌کند؟

*زنان همواره در خط مقدم مبارزه و مقاومت بوده‌اند، اما این نقش به درستی در ادبیات و هنر بازتاب نیافته است. زنان نه تنها قربانیان جنگ و ظلم هستند، بلکه موتور محرکه مقاومت و بازسازی نیز هستند. ادبیات مقاومت باید این واقعیت را به تصویر بکشد. ما به عنوان شاعران زن، وظیفه داریم تا دردها، امیدها و دغدغه‌های زنان، همسران شهدا و مادران شهدا را در قالب شعر بیان کنیم و صدای آن‌ها را به گوش جهانیان برسانیم.

در مورد نقش ابتکار زنانه در روشنگری جبهه مقاومت بفرمایید؟

*ابتکارات زنانه در جبهه مقاومت بسیار گسترده است. از فعالیت‌های رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی گرفته تا کمک‌های بشردوستانه و حمایت‌های معنوی، زنان در همه ابعاد مقاومت حضور دارند. ما به عنوان یک شاعر، در توانایی‌مان برای همدلی، ارتباط عاطفی و انتقال پیام‌های انسانی، برتری داریم. این ویژگی‌ها به ما کمک می‌کند تا با مخاطبان، به ویژه زنان، ارتباط بهتری برقرار کنیم و پیام مقاومت را به شکلی مؤثرتر منتقل کنیم.

خانم عاطفه جوشقانیان، شاعر و پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس:

جنایات رژیم صهیونیستی و تاثیر آن بر زنان ایرانی چگونه در شعر شما بازتاب می‌یابد؟

*جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم ایران، به ویژه زنان و کودکان، بسیار دردناک و وحشتناک است. این جنایات، منبع الهام بسیاری از شعرهای من بوده است. من سعی می‌کنم تا در شعرهایم، این جنایات را به تصویر بکشم و صدای مظلومیت زنان و همسران شهید و شهیده ایرانی و فلسطینی را به گوش جهانیان برسانم. شعر، ابزاری قدرتمند برای افشای ظلم و حمایت از مظلومان است.

به نظر شما چه راهکارهایی برای تقویت نقش بانوان در ادبیات مقاومت وجود دارد؟

*برای تقویت نقش بانوان در ادبیات مقاومت، باید فضایی فراهم شود تا زنان بتوانند به راحتی آثار خود را منتشر کنند و در جشنواره‌ها و محافل ادبی شرکت کنند. همچنین، باید از آثار زنان در برنامه‌های آموزشی و رسانه‌ای حمایت شود. باید به بانوان فرصت داده شود تا تجربیات و دیدگاه‌های خود را در مورد مقاومت به اشتراک بگذارند.

برگزاری این محفل شعر، نشان‌دهنده‌ی همدلی و همدردی جامعه‌ی ادبی و هنری قم بابت تعدی رژیم صهیونیستی به ایران و شهدای ایران و همچنین تبیین و گسترش ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت است. حضور پررنگ بانوان در این رویداد، گواهی بر نقش محوری آن‌ها در این عرصه است. «رحیل» نه تنها مرثیه‌ای برای شهدای مظلوم بود، بلکه تجلی‌ای از قدرت و صلابت شاعران در برابر ظلم و ستم بود.

در ادامه اشعاری از بانوان شاعر را می‌خوانید:

جهانی را به آتش می‌کشی با کودکی‌هایت
نمی‌میرد در این آشفتگی‌ها کودکی‌هایت

عروسک‌های شیرینت کنار تو نمی‌ترسند
چه خوابِ راحتی دارند حالا کودکی‌هایت

جهان این‌بار با لالایی‌ام بیدار خواهد ماند
فقط در کنج آغوشم بمان تا کودکی‌هایت…

گُلِ پیراهنم از خند‌ه‌هایت سرخ شد امشب؛
چقدر ای کودکم دارد تماشا کودکی‌هایت

همان وقتی که رفتی کفش‌هایت پیش من جا ماند
نبوده لحظه‌ای پابند دنیا کودکی‌هایت

زینب خاکبازمقدم

از بیم ریختن همه از خواب می‌پرند
آن برج ها که از نفس رعدها کرند

بُرمی‌خورند لاشه به لاشه، ورق ورق
هی می‌چکد به روی زمین اشک،خون،عرق

گم می‌شوند در دهن نور سایه ها
تعبیر می‌شوند احادیث، آیه ها

شیعه بیا که وقت برافروختن شده‌ست
صهیون بدان که موعد جان سوختن شده‌ست

این تهمتن برای رجزخوانی آمده
شیطان ببین شکوه سلیمانی آمده

درهم شکسته می‌شود آن آرواره ات
آن هیبت میان‌تهی و بی‌قواره‌ات

پایان شوم سلطنت بی اجازه ها:
سگ‌های زنده یاب میان جنازه ها

ما جوشن از خطابه‌ی زینب گرفته ایم
جام شهادت است، لبالب گرفته ایم

موسی کنار ماست اگر اژدها شدیم
مانده هنوز تا که بفهمی چه‌ها شدیم

همراه غزه خون جگر خورده‌ایم ما
وقت تلافی است؛ مگر مرده ایم ما؟

ما آیه های سخت عذابیم کافران
رانده شوید! خیل شهابیم کافران

ما در خط امام طلوعی دوباره ایم
دنیا اگر بد است، بدان راه چاره‌ایم

فاطمه اسلامی

خودت شوراندی آخر خشم فرزندان رستم را
که از مستی شکستی حرمت این خاک و پرچم را

چه باک از مرگ تا ما تشنهٔ دیدار دلداریم
که با این تشنه‌کامی‌ها چشیدیم آب زمزم را

ولی بعد از شهادت همچنان دستانِ ما باز است
ندیدی ضرب شست ناب طهرانی‌مقدم را؟

صدای اقتدار ماست یا تو؟ گوش کن قدری
تو که کر می‌کنی با ادّعایت گوش عالم را

غذای غزّه روز و شب هراس و بی‌قراری بود
تو حالا نوشِ جان کن وعده‌ای این مشت محکم را

هنوز آن انتقام سخت مانده، انتخابش کن
چه می‌خواهی؟ چه ماهی؟ فاطمیه یا محرم را؟

عاطفه جوشقانیان

نترسانیدمان از جنگ، از این ظاهرا توفان
شما که خانه بر آبید و مثل باد سرگردان
شما بی‌ریشگانِ پستِ چون ضحاک، بد اندیش
شما درّندگان کودکان، وحشی‌تر از حیوان
چه در پندارتان دارید غیر از خون و خون‌ریزی؟!
خیال خام ساحرها، گمان باطل شیطان
جهان‌خوارید و شرّ جانِ انسان‌هایِ مظلومید
وجود نحستان کرده‌ست دنیا را ملخ‌باران
رسیده کارتان جایی که فکر شوم‌تان این است
شما و دست یازیدن به خاک پاکمان ایران؟!
غرور کاذبی دارید از این حملهٔ مضحک
که دل خوش کرده‌اید این بار، کاری کرده کارستان!!
خبر دارید از گوری که با دستان خود کندید
برای خویش، در هنگامهٔ موشک زدن‌هاتان؟!
تماشایی‌ست نابودی‌تان، ای مرگ‌تان نزدیک
که می‌گیرد سرآغاز شما این روزها پایان

هزاران جان فدا شد تا بماند خاک ما، آری
هزارن جان دیگر هم… بمان ایرانِ جاویدان

عاطفه اکبری

قفس! دیدی کبوترها پریدند؟
ازین زندان تنهایی رهیدند

زمین! دیدی به سمت آسمان ها
به آنی مثل بارانی وزیدند

هزاران سال ماندند و نمردند
ازین ویرانه ها دانی نچیدند

قفس دیدی برای پر گشودن
میان خاک ها خون میتپیدند

چه می‌دیدند در زخم زبان ها
که عمری با دل و جان میشنیدند

چه می گفتند در گوش ملائک
که سمت تیر و ترکش می‌دویدند

چه می‌کردند؟ شب تا صبح پیکار
که مهمان علی ع در صبح عیدند

همه در خواب خوش بودیم و آن ها
به روی عرش اعلی آرمیدند

امان از کوچ های دسته جمعی
مگر جاماندگان دل می‌بریدند؟

گمانم از همان آغاز خلقت
برای عاشقان بال آفریدند

حرم غرق کبوتر بود دیشب
کبوترها… کبوترها شهیدند

ریحانه ابوترابی

اگر چه راه ناهموار و سخته
اگر چه دست شیطانی زیاده
خدا رو شکر بین لشکر عشق
هنوز قاسم سلیمانی زیاده

فدای اون شهیدی که با خونش
به ما راه رهایی رو نشون داد
همونکه‌ مرد میدون بود همیشه
کجا به دشمن ظالم امون داد؟

جای عکسش توی قاب دل ماست
مسیرش تا ابد می‌مونه جاوید
تموم قطره های خون پاکش
چراغ راه شب‌ شد،مثل خورشید

کلام آشنای حاج قاسم
چراغ روشن آینده ی ماست
بذار تا چشم این دنیا ببینه…
ببینه #وعده‌ی_صادق، چه زیباست

سلاح ما امید و علم و ایمان
پناه دخترای ما حجابه
ظهور آغاز هر چی مهربونی
فرج، حُسن ختام انقلابه

سمانه خلف‌زاده

خشمیم که در چله‌ی هر تیر و کمانیم
چشمیم که آن سوی افق را نگرانیم

آهیم که برخاسته‌ایم از دل مظلوم
ماهیم، که در هر شب تاریک، نشانیم

دریا نسب ماست! بگویید به مرداب
او مرده و ما تا ابدالدهر روانیم!

ما وعده‌ی حقّیم، نخواهید نجنگیم!
ما راهی قدسیم، نخواهید بمانیم!

خواندیم شبی حَیِّ عَلیٰ خیر العمل را
ما مأذنه در مأذنه تفسیر اذانیم

هم تیزی شمشیر، هم آرامش تدبیر
پیریم و صبوریم، جسوریم و جوانیم

آنها همگی تازه رسیدند به دوران!
ماییم که هم‌قدمت تاریخ جهانیم!

دل‌نازکی غنچه و سرسختی صخره
ما جمع تضادیم، هم اینیم و هم آنیم

آری! دل ما پر شده از صبر مذاب است
ما کوه دماوندِ به فکر فورانیم!

بغضیم و گره خورده به حلقوم حقیقت
فریاد برون آمده از حلق زمانیم

ما را که ضمیری‌ است پر از شوق شهادت
تهدید کن آری! که سراپا هیجانیم

و الصبح إذا أسفرَ این رمز قیام است
وقتش شده شب را سر جایش بنشانیم

فائزه امجدیان

تا قیامت این میدان جای مرد میدان است
تا قیامت این لبخند بر لب شهیدان است

تا ابد در این کشور راه جبهه‌ها باز است
تا قیامت این پیکر روی دوش ایران است

هم‌صدای هم گفتیم پابه‌پای هم رفتیم
حرف، حرف ِ ایثار و راه، راهِ ایمان است

می‌روند اگر یاران، دسته‌دسته سرداران
راه کربلا باز و گنبدش نمایان است

بندِ گریه واکردن، عید را عزا کردن
مِیل، میل ابلیس و کار، کار شیطان است

ریخت زهرِ کین‌اش را، آتشِ کمین‌اش را
او که در میان ما حاضر است و پنهان است

همچنان که می‌جنگم، گاهی از دل تنگم
غصه‌های پنهان میهنم نمایان است

تا قیامت این اندوه روی قلب ما مردم
بر لبانمان اما نغمه‌ی بهاران است

مهتا صانعی

آه از داغ جانگداز شما
در دل دشت لاله روییده
اشک‌ها رنگ خون شده سید
بر زمین قطره قطره باریده

خون تو سبز کرده زیتون‌ را
ترس در چشم دشمنت مانده
خطبه‌های پر از شجاعت تو
ظالمان‌ را چقدر ترسانده

خون تو تا نشست بر گل یاس
عطر زهرا در آسمان پیچید
لحظه لحظه از آن جهان، دستت
سایه‌ی عشق روی غزه کشید

دست پر مهر سیدالشهداء
پرچم نصر را به دستت داد
رفتی و رفتنت مرا سوزاند
می‌زنم با تمام جان، فریاد

شد شهادت تولدی دیگر
باطلوع دوباره‌ات ای ماه
شک ندارم که هفتم اکتبر
هست آغاز راه نصرالله

رقیه خلف زاده

گزارشگر: مهتا صانعی