شأن از بین رفته زنان در دوران پهلوی

در دوره پهلوی با این موضوع روبه‌روییم که خانواده محوری به حاشیه رانده می‌شود و در نتیجه آن یک زن نه به عنوان یک انسان، بلکه به عنوان جنس زنانه مطرح می‌شود و از این رو باید کشف حجاب کند تا دیده شود.

۱-جامعه ایرانی از گذشته و حتی قبل از حضور اسلام در کشورمان، جامعه‌ای خانواده‌محور بوده است. سپس با حضور اسلام در ایران این موضوع تثبیت و تحکیم شد. اساسا در جامعه ایرانی چیزی به نام جنسیت وجود نداشته و فعالیت افراد در حوزه‌ها و عرصه‌های اجتماعی بنا به شأنیت هر فرد و آن شایستگی‌ و توانایی‌ها صورت میگرفته است. در خانواده ایرانی هم وضعیت به همین شکل بود و مناسبات بر اساس وظایفی بود که هر شخص در خانواده ایفا میکرده است و از این رو محوریت هم با کسانی بود که شایستگی و توانایی انجام کارهای مهم و اساسی‌تر را دارند.

۲ـ موضوع جنسیت برآمده از دوران رنسانسِ غربی است. در منطق فکری رنسانس خانواده‌محوری کنار می‌رود و انسان مفرد مورد توجه قرار می‌گیرد و از این رو موضوعاتی نظیر ویژگی‌های مردانه و زنانه و مسائلی از این دست برجسته شد. اما در تاریخ ایران؛ موضوع به قدرت رسیدن و حاکم شدن یک زن اصلا چیز عجیبی نبوده است. به طور مثال اگر تاریخ کهن ایران را پیگیری نماییم می‌بینیم که زنانی هستند که به قدرت و حکمرانی رسیدند و در زمان ابن سینا زنی به عنوان حاکم رِی انتخاب می‌شود. همچنین در دوره معاصر ایران هم شاهدیم در نظام ایلاتی بختیاری یک زن به نام بی‌بی مریم، شایستگی رهبری را داشته و ایل بختیاری با آن عظمت این موضوع را می‌پذیرد که اداره امور ایل به دست یک زن باشد. او در موضوع مبارزه با انگلیسی ها و دفاع از شخصیت ایل بختیاری هم زبانزد تاریخ بوده و اقدامات شایسته ای داشته است. علت این مسأله از آنجایی است که دید مردم ایران از دین گرفته شده بود و دین هم اشاره داشت که هرکس مطابق با توانایی هایی که دارد می‌تواند در جایگاه مربوطه خودش قرار گیرد و به جامعه خدمت نماید.

۳-اما در دوره پهلوی با این موضوع روبه‌روییم که خانواده محوری به حاشیه رانده می‌شود و در نتیجه آن یک زن نه به عنوان یک انسان، بلکه به عنوان جنس زنانه مطرح می‌شود و از این رو باید کشف حجاب کند تا دیده شود. تا پیش از پهلوی زن و مرد به عنوان یک انسان جایگاه و شأنیت خود را در خانواده می‌یابند. اما در دوره پهلوی با تقلید از تمدن غربی جایگاه و شأنیت زن در جلوه‌گری تقلیل یافت و از آن سو مرد به عنوان جنس برتر دیده شد. در چنین حالتی بود که به نام حقوق زن و احیای آن شاهد تخریب حقوق و جایگاه زنان در کشور بودیم. در این دیدگاه زنان باید جاوه‌گری کنند و زیبایی‌های بدن خودشان را به نمایش بگذارند. به طور مثال در سینمای زمان پهلوی، زن یا بدکاره‌است، یا رقاصه است و یا معشوقه. در این سینما زن اصلا جایگاه محوری و انسانی ندارد، در تئاتر و عرصه‌های سیاسی ایرانی هم چنین وضعیتی وجود داشت.

۴-در طول تاریخ چندهزار ساله ایرانی، زن در موقعیت انسانی خود یک مادر و همسر بود در خانواده که این مسأله در زمان پهلوی از معنا تهی شد و مسأله جلوه‌گری و بدن‌نمایی آن برجسته شد. این بدترین بلایی بود که بر سر زن ایرانی آمد و نتیجه آن تضعیف نهاد خانواده در کشور ایران بود. ما تا امروز در حال مشاهده تبعات و نتایج آن تقلید غلطی هستیم که در عصر پهلوی رخ داد.

محمدصادق کوشکی

همشهری آنلاین