تحلیل خبر؛

سازمان ملل و حمایت از زنان افغانستان، حقیقت یا دروغ؟

سازمان ملل بار دیگر با ابراز نگرانی درباره وضعیت زنان افغانستان، طالبان را مقصر جلوه داد، اما چشم خود را بر نقش آمریکا و سیاست‌های مداخله‌جویانه‌ای که زمینه‌ساز رشد طالبان و بحران کنونی شد، بسته است.

اعضای سازمان ملل که حقوق می‌گیرند تا برای ادا نشدن حقوق بشر در منطقه غرب آسیا ابراز نگرانی کنند، هرازچندگاهی در مورد وضعیت زنان و دختران افغانستانی هشدار می‌دهند و به جهت کمبود امکانات و خدمات اولیه رفاهی و بهداشتی برای آنها مرثیه‌سرایی می‌کنند. بعد از ابراز تأسف، پای طالبان را وسط می‌کشند و از ظلم نامردان ریش و پشم‌دار طالب می‌گویند و تمام تقصیر این ظلم‌ها و کمبودها را به گردن این جماعت متحجر می‌اندازند.

به عنوان مثال اخیرا برای ادای دینشان به جماعت نسوان افغان اعلام کرده‌اند که: « زندگی زنان و دختران در سکونت‌گاه‌های غیررسمی افغانستان به دلیل کمبود خدمات اولیه و آب آشامیدنی دشوار است و بازگشت‌کنندگان ناچار به جابه‌جایی مکررند.» سازمان ملل خوب بلد است برای وضعیت مردمان منطقه اعلان وضعیت قرمز کند اما گیر کار آنجایی است که ابراز نگرانی‌اش بودار است.

راست نشسته و کج می‌گوید. انگشت اشاره‌اش را به سمت طالبانی می‌گیرد که خود معلول علتی بزرگتر به نام شیطان بزرگ است. سازمان ملل متحد که بیشتر سازمان ایالات متحده است چشم دیدن آمریکا را ندارد چون اساسا فلسفه‌ی وجودیش نادیده گرفتن شیطان در هر معرکه‌ای در میدان است.

سازمانی که زبانش برای گزارش از  وضعیت امروز زنان افغان دراز است، برای گفتن از پروپاگاندای رسانه‌ای دیروز آمریکا به جهت حمله به افغانستان و مشروعیت دادن به حضور ناتو در خاک این کشور لال است. سازمانی که تا دلتان بخواهد برای معلول‌ها ابراز نگرانی می‌کند اما ککش بابت علت نمی‌گزد. از طالبان می‌گوید اما از عامل رشد و تکثیرش نه. کاری به  ۱۱ سپتامبر ندارد که آمریکا در حالی به بهانه‌ی دفاع از حقوق زنان در برابر طالبان قدم بر خاک این کشور گذاشت که سال‌ها قبل‌تر، از زمان ریاست جمهوری ریگان، سیاست خارجی‌ش را حمایت از «مبارزان آزادی» اسلامی یا همان رشد و تکثیر طالبان  قرار داده بود. چشمش را بر  سیاست‌های مداخله جویانه‌ی سازمان سیا می‌بندد که مدارس سکولار در افغانستان را به سمت آموزش‌های ستیزه‌جویانه‌ی مثلا اسلامی با تحریف معنای جهاد سوق داد.

خودش را نسبت به افزایش آمار مدارس دینی تحت حمایت سیا به تغافل می‌زند که از ۲۵۰۰ مدرسه در سال ۱۹۸۰ به ۳۹۰۰۰ رسید. برایش مهم نیست دانش‌آموزان افغان طرح درس‌هایی را می‌گذراندند که پر از آموزه‌های خشونت‌آمیز تکفیری بود. آموزه‌هایی که بعدها مسبب رشد قارچ‌گونه‌ی اسلام طالبانی در افغانستان شد و بهانه‌ای برای تجاوز آمریکا به خاک افغانستان و توجیه حضور نظامیان ناتو برای محافظت از زنان در برابر محدودیت‌های طالبان!!!

باز هم صد رحمت به خانم گارگی باتاچاریا، که در کتابش با عنوان «مردان قهوه‌ای خطرناک» اینگونه از راز استعمار پرده برمی‌دارد : «دولت بوش آشکارا و به شدت مخالف هرگونه گسترش حقوق زنان در داخل یا خارج آمریکا بود. مخاطبانی که از این مسائل آگاه بودند ادعاهای فمینیستی دولت در جنگ علیه تروریسم را چیزی بیش از یک پوشش برای یک تلاش امپریالیستی اقتصادی، برای حفاظت از دسترسی خود به منابع ژئوپلیتیکی، نمی‌دانستند.» ایها الناس بدانید که از منشور حقوق بشر غربی آبی برای حقوق بشر شرقی گرم نمی‌شود.

مریم اردویی