زنان کشاورز جنوب، از دستمزد پایین تا تهدید سلامتی

سال‌ها است که زنان کشاورز در استان‌های جنوبی کشور با مشکلات مختلفی مانند ناامنی راه‌ها، دستمزد پایین و بحران آب روبرو هستند که مورد آخر باعث شده تا بسیاری از خانواده‌های روستایی به حاشیه شهرها بروند و این مسئله پیامدهای نامطلوبی برای زنان داشته است.

زنان کشاورز مناطق جنوبی معمولا کمتر از مردان دستمزد می‌گیرند، به دلیل کار دشوار زیر نور آفتاب با مشکلات سلامتی مانند بیماری‌های پوستی و درد کمر درگیر می‌شوند و در برخی از مناطق ممکن است در راه رسیدن به زمین‌های کشاورزی که مسیر شوتی‌ها نیز هست، جانشان را از دست بدهند.

این‌ها بخشی از صحبت‌های رویا، یکی از زنان گوجه‌چین در بندر دیر واقع در استان بوشهر است. او همچنین می‌گوید: «هیچ کاری سخت‌تر از کشاورزی نیست و دستمزدها هم کم است، مخصوصا برای زنانی که باید خرج خانه بدهند».

طبق گفته‌های او، زنان معمولا برای کمک به مخارج خانواده کشاورزی می‌کنند و حقوق این کار برای زنی که سرپرست خانواده است، کافی نیست. بنابراین بیشتر زنان کشاورز، زنان خانه‌داری هستند که درآمد همسرانشان هزینه‌های خانواده را تأمین نمی‌کند.

رویا همچنین می‌گوید که در سال‌های اخیر کارگران افغان هم همراه آن‌ها کار می‌کنند، با این وجود کارگران ایرانی با آن‌ها مشکلی ندارند، چراکه کار زیاد است و نمی‌توان گفت کارگران افغان جای کارگران ایرانی را‌ گرفته‌اند: «اطراف اینجا کارگر بومی و افغان با هم کار می‌کنن و حقوقشون هم برابره. کار هم زیاده و نمی‌شه گفت افغان‌ها کار ما رو  گرفتن».

طبق گفته‌های آقای ملت، یکی از سرکارگران در منطقه کنگان استان بوشهر، امسال حقوق کشاورزان گوجه‌چین روزانه ۴۰۰ هزار تومان برای هشت ساعت کار است. البته از نظر کارگران این نرخ منصفانه نیست. از سوی دیگر امسال گوجه کمتر کاشته شده، چراکه سال گذشته بازار داخلی وضعیت خوبی نداشت و بیشتر گوجه‌ها توسط کارخانجات رب به قیمت پایین خریداری شد. لب مرز هم تعرفه گذاشتند و در نتیجه بسیاری از کشاورزان ضرر کردند. گرانی وسایلی مانند کود یا اجاره زمین‌های کشاورزی هم برای زمین‌داران مشکلاتی را به وجود آورده و این در شرایطی است که واسطه‌ها محصول را به قیمت پایین می‌خرند و خودشان گران می‌فروشند. در برخی از مناطق هم به دلیل کم‌آبی دیگر گوجه کاشته نمی‌شود.

ملت به وضعیت جاده‌ها هم اشاره می‌کند: «تصادف‌ها بیشتر در مسیر زاهدان به شیراز رخ می‌دهد، چون شوتی‌ها از زاهدان می‌آیند. در جاده‌های اطراف اینجا هم کسانی که با موتور رفت و آمد می‌کنند، گاهی تصادف می‌کنند و سال گذشته هم دو نفر به همین دلیل کشته شدند».

برای بررسی بیشتر وضعیت زنان گوجه‌چین در استان‌های جنوبی به سراغ یک جامعه شناس رفتیم. مهتا بذرافکن، پژوهشگر جامعه‌شناسی توسعه، در مورد وضعیت زنان کشاورز در استان بوشهر می‌گوید: در گذشته بیشتر زنان کشاورز در مزارع گوجه کار می‌کردند و همیشه درآمد زنان کمتر از مردان بوده است. در حال حاضر هم تعداد اتباع افغان در بوشهر افزایش پیدا کرده و بخشی از این مشاغل روزمزد توسط اتباع انجام می‌شود. البته دستمزد کارگران ایرانی و افغانستانی تفاوتی ندارد، با این حال برخی از کشاورزان معتقدند اتباع با کیفیت بهتر و بیشتر کار می‌کنند و انتظار زیادی هم ندارند. در این منطقه بیشتر مزارع گوجه فرنگی و میگو وجود دارد که در هر دو کارگران افغانستانی زیاد هستند. با توجه به نیاز به حضور شیفتی کارگران در شبانه روز در مزارع میگو و سختی کار، کارفرمایان ترجیح می‌دهند اتباع غیرمجاز را استخدام کنند و جای کوچکی به آنها بدهند تا با دستمزد بسیار پایین این کار را انجام دهند. تا جایی که برای ۱۵ ساعت کار روزانه هر ماه به آن‌ها ۱۲ میلیون تومان پرداخت می‌شود! البته در حوزه شیلات اغلب مردان مشغول به کار هستند و زنان بیشتر در حوزه بسته بندی در کارخانه‌های فرآوری کار می‌کنند.

بحران آب بر زندگی زنان کشاورز چه تاثیری داشته است؟

از طرف دیگر به گفته او وضعیت خشکسالی و کم آبی تاثیر نامطلوبی بر کشاورزی گذاشته است؛ هرچند مالکیت منابع آب دست زن‌ها نیست که بخواهند به طور مستقیم تحت تاثیر این موضوع قرار بگیرند، اما وقتی بحران خشکسالی در کشور وجود داشته باشد، زنان هم از آن آسیب می‌بینند و بخشی از درآمد خود را از دست می‌دهند. زنان اغلب این درآمد را برای سلامت و آموزش فرزندانشان هزینه می‌کنند که با کاهش کار زنان، دستمزدها آن‌ها هم قطع می‌شود. در بخشی از استان بوشهر وضعیت وخیمی از نظر کم‌آبی حاکم است که این موضوع مستمری بگیران کمیته امداد و حاشیه‌نشینان شهرها را افزایش داده و حاشیه نشینانی که به شهرهای دیگر می‌روند، در مواردی به کسب و کارهایی مانند فروشندگی روی می‌آورند و مجبورند هزینه‌های گزافی برای اجاره خانه بپردازند. هر اتفاقی که برای خانواده رخ دهد، باعث آسیب دیدن کل اعضای خانواده می‌شود. اما مسئولیت زنان که بار عاطفی خانواده را بر عهده دارند و باید به نیازهای فرزندانشان پاسخ دهند، سنگین‌تر است.

بذرافکن با بیان اینکه پژوهش‌ها نشان می‌دهد بحران خشکسالی خشونت‌های فیزیکی، خشونت‌های روانی و آسیب‌دیدگی زنان را افزایش داده است، در خصوص راه‌های نامناسب رفت و آمد زنان برای رسیدن به زمین‌های کشاورزی نیز می‌گوید: مشکل راه بیشتر سمت عسلویه و جاده‌های روستایی است و در گذشته بیشتر تصادفات در جاده‌های ساحلی رخ می‌داده که دلیل اصلی آن حضور شوتی‌ها بوده است. در حال حاضر می‌توان گفت به دلیل دو بانده شدن تعدادی از جاده‌ها و افزایش نظارت‌ها، تصادفات کاهش یافته است.

همچنین او در پاسخ به اینکه آیا زنان کشاورز این منطقه اتحادیه‌ای تشکیل داده‌اند یا نه، می‌گوید: من به عنوان عضو کمیته آب و کشاورزی بنیاد نخبان، مرتب به روستاهای مختلف می‌روم و می‌توانم بگویم حداقل در استان بوشهر تا به امروز نهادی برای زنان در حوزه کارگری یا کشاورزی تشکیل نشده است. زنان در حوزه کشاورزی فقط کارگر فصلی هستند و در حال حاضر هم که میزان کار آنها کاهش پیدا کرده، به نظر می‌رسد انگیزه‌ای برای ایجاد انجمن یا اتحادیه وجود ندارد.

کشاورزان مجبور به حاشیه‌نشینی شده‌اند

زینب محمدآوی، فعال اجتماعی و کارآفرین حوزه زنان عرب در خوزستان نیز درباره وضعیت زنان کشاورز در استان‌های جنوبی می‌گوید: بسیاری از زمین‌های کشاورزی در خوزستان به‌صورت خانوادگی اداره می‌شود و زنانی که در این زمین‌ها کار می‌کنند، همسایگان یا فامیل درجه دو صاحبان زمین‌ها هستند. زنان کشاورز به‌عنوان کارگر بیشتر در ایذه و شوش مشغول به کار هستند و سمت اهواز، آبادان و سوسنگرد بیشتر زمین‌ها به صورت خانوادگی اداره می‌شود. این زنان در مجموع با دستمزد کم کار می‌کنند. همچنین، اغلب کشاورزان باغ‌های صیفی‌جات زنان هستند، اما در زمین‌های برنج، خرما و گندم که درصد بالایی از کشاورزی استان را شامل می‌شود، به‌ندرت از زنان استفاده می‌شود. البته در حوزه بسته بندی و جداسازی خرما زنان در آبادان و شادگان فعالیت می‌کنند که دستمزد بسیار پایینی دارد. در نتیجه وضعیت زنان کشاورز خوزستان شهر به شهر متفاوت است و نمی‌توان کلی صحبت کرد.

او همچنین با بیان اینکه اطلاعات دقیقی از تاثیر مستقیم مهاجران افغان بر وضعیت کشاورزان وجود ندارد، می‌گوید: آنچه مشخص است، تاثیر خشکسالی بر وضعیت زندگی زنان کشاورز است. خشکسالی زندگی مردم را تحت تاثیر قرار داده و مردمی که سبک زندگی خاص خودشان را داشتند و درآمدشان را از کشاورزی به دست می‌آوردند، مجبور به مهاجرت از روستا به حاشیه شهرها شده‌اند؛ چون نمی‌توانند در روستا کسب درآمد و کشاورزی کنند. وقتی هم کل خانواده مهاجرت می‌کند، زنان بسیار آسیب می‌بینند، چون روال زندگی آنها در روستا بوده و از نخل‌هایی کسب درآمد می‌کردند که حالا تعداد زیادی از آن‌ها از بین رفته‌اند. بسیاری از زنان به دلیل خشکسالی و بی‌آبی شغلشان را از دست می‌دهند یا افراد زیادی در مناطق روستایی به دلیل آلودگی آب به بیماری‌های کلیوی مبتلا می‌شوند. همه این‌ها مستقیم و غیرمستقیم روی زندگی زنان روستایی اثر می‌گذارد. از سوی دیگر دولت براساس قانون می‌گوید چون ما حاشیه شهرها را ایجاد نکرده‌ایم، مسئولیتی برای ارائه خدمات نداریم و مناطق حاشیه‌ای هم با آسیب‌های بسیاری مواجه است. بنابراین بسیار مهم است که به موضوع مهاجرت از روستا به حاشیه شهر پرداخته شود.

خبر آنلاین