نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در رشته تربیتبدنی مشغول به تدریس است و ۱۱ سال سابقه کار دارد. در این ۱۱ سال کارهای بزرگی را سر و سامان داده؛ از ایجاد تحول در زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان تا اشتغال بانوان بیسرپرست! او بر این باور است که معلم باید افراد موفق و تاثیرگذار در آینده جامعه را تربیت کند. […]
در رشته تربیتبدنی مشغول به تدریس است و ۱۱ سال سابقه کار دارد. در این ۱۱ سال کارهای بزرگی را سر و سامان داده؛ از ایجاد تحول در زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان تا اشتغال بانوان بیسرپرست! او بر این باور است که معلم باید افراد موفق و تاثیرگذار در آینده جامعه را تربیت کند.
در رفسنجان با او آشنا شدم. در رشته تربیتبدنی مشغول به تدریس است و ۱۱ سال سابقه کار دارد. در این ۱۱ سال کارهای بزرگی انجام داده. از اشتغال زنان بیسرپرست تا تحول در زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزانش! اعتقاد دارد معلم باید انسان های موفق و اثرگذار در آینده جامعه تربیت کند. «فهیمه محمدی» نام دارد و متولد ۱۳۶۵ است.
کارهای بزرگ خانم معلم به گوش وزارت آموزش و پرورش رسید
پس از تولد فرزند دومم افزایش وزن پیدا کرده بودم. در جست و جوی راهکاری بودم تا دوباره به وزن مطلوبم برگردم. در مورد این مساله خیلی فکر میکردم و در این مدت به دانشآموزانی که اضافه وزن داشتند بیشتر توجه کردم. تصمیم گرفتم برای دانش آموزانی که مشکلی شبیه به من داشتند راه حل پیدا کنم. قد و وزن تمام دانشآموزان را محاسبه کردم و MBI آنها را نیز در نظر گرفتم. شروع به دسته بندی کلاس ها کردم و گزارش مربوط به هر کلاس را نیز یادداشت کردم. به عنوان مثال نوشتم که در کلاس الف ۶ نفر دارای اضافه وزن هستند و یا در کلاس ب سه نفر به چاقی خطرناک مبتلا هستند. گزارش ها و ایده ام را با مدیر مدرسه به اشتراک گذاشتم. به این دلیل که بچه ها در سنین نوجوانی قرار داشتند، فکر کردم بهترین راهکار برای عملیاتی کردن این طرح این است که دانش آموزان در محیط مدرسه یک رقابت سالم داشته باشند تا از این طریق به وزن مناسب برسند. مدیر مدرسه موافقت کرد و قرار شد طرح اجرایی شود. حالا تنها لازم بود تا با دانشآموزان صحبت کنیم. گفتم:« من قصد دارم تا برای کاهش وزن اقدام کنم. با این وجود دوست دارم شما هم در این مسیر مرا همراهی کنید. ۴۰ نفر از شما اضافه وزن دارید و تعدادی هم در معرض ابتلا به بیماری های خطرناک قرار دارند. هر ماه وزن دانش آموزان را اندازه میگیریم و به هر فردی که طبق اصول تعریف شده در یک ماه وزن کم کند، جایزه داده میشود و پس از ۶ ماه به افرادی که به وزن استاندارد رسیده باشند، هدیه ای ویژه ای داده میشود.»
با کمک چند متخصص تغذیه اقدام به طراحی میثاق نامهای کردم که در آن اصول و بایدها و نبایدهای شرکت در این طرح نوشته شده بود. دانش آموزانی که مایل بودند تا در این طرح شرکت کنند میبایست میثاقنامه را امضا میکردند و برای رعایت مواردی که در آن قرار داده شده بود تلاش میکردند. بیشتر بچه ها به شرکت در این طرح علاقه مند شدند و آنهایی هم که چندان تمایل نداشتند تا در این طرح شرکت کنند، پس از یک ماه که نتایج دوستان شان را مشاهده کردند به بقیه اضافه شدند. جلسه ای هم با مادرها گذاشتم و برخی از نکات را به آنها گوشزد کردم مانند اینکه چه خوراکی هایی نخرند و یا در غذایشان از چه موادی استفاده نکنند. مادران بیشتر از دانشآموزان از این طرح استقبال کردند. آن ها نگران آینده فرزندانشان بودند و به نتایج این طرح امید داشتند.
از اولین روز اجرایی شدن طرح تا شش ماه پس از آن پیگیر رژیم بچه ها بودم. پیوسته با مادرانشان در تماس بودم و میپرسیدم که بچه ها رژیمشان را رعایت میکنند یا نه؟! زنگ تفریح ها هم مراقب بودم که خوراکی های ممنوعه را نخوردند! پس از ۶ ماه نتیجه ای که حاصل شد برای خود من هم جالب بود. اکثر دانش آموزان به وزن ایدهآل رسیده بودند. اجرای این طرح به گوش وزارتخانه هم رسید و پس از اصلاحاتی که روی آن انجام شد، مورد تایید قرار گرفت. در حال حاضر طرح «کوچ» که مخفف کنترل وزن و چاقی است، در مدارس کشور در حال اجراست.
این روایتها مسیر زندگی دانشآموزان را تغییر میدهد
فعالیت های من در مدرسه تنها به وظایف یک دبیر تربیتبدنی خلاصه نمیشود. بنده علاوه بر آن به صورت داوطلبانه فعالیت های فرهنگی نیز انجام میدهم. به عنوان مثال هر هفته یک داستان کوتاه در مورد زندگی شهدا روی تابلو اعلانات مدرسه نصب میکنم و مسابقه فرهنگی میان دانشآموزان برگزار میکنم. مسابقه این گونه است که دانش آموزان باید داستان را مطالعه کنند و بگویند مربوط به زندگی کدام شهید است. فکر میکنم که اگر این روش اجرا شود، به بهانه مسابقه هم که شده دانش آموزان با زندگی شهدا آشنا میشوند و گاهی این روایتها مسیر زندگیشان را عوض میکند. یکبار موضوع مسابقه بخشی از زندگی شهید ابراهیم هادی بود. چند روز گذشت و از میان تمام دانش آموزان مدرسه حتی یک نفر نتوانست این شهید بزرگوار را شناسایی کند. واقعا ناراحت شدم. تعجب میکردم که چرا نسل جوان ما این شهید را حتی با وجود معروفیت نسبتا خوب ایشان نمیشناسند. تصمیم گرفتم شرایط آسانتری را امتحان کنم. در مراسم صبحگاه به بچه ها گفتم:« به خانه که برگشتید از اینترنت استفاده کنید. هر کس فردا زودتر نام این شهید بزرگوار را اعلام کرد، برنده مسابقه است.» یکی از دانشآموزان در رشته کاراته مشغول به فعالیت بود. در مسابقات کشوری صاحب مدال شده بود، با این وجود چندان به حجاب و مسائل دینی پایبند نبود. زمانی که در اینترنت نام این شهید را جست و جو میکند شیفته اخلاق ورزشی شهید ابراهیم هادی میشود، آنقدر که ساعت ها برای خواندن داستان زندگی ایشان زمان صرف میکند. به عنوان یک الگوی ورزشی، رفتار و اخلاق این شهید بزرگوار را با خودش مقایسه میکند. مثلا ایشان هنگامی که مسابقه داشتند، با وضو وارد میدان میشدند. رفاقت این دانشآموز با شهید ابراهیم هادی تا آنجا پیش رفت که با ایشان عهد بست تا محجبه شود و این شهید بزرگوار را الگوی خودش قرار داد.
یک تولد پر برکت که دل سیلزدگان خوزستانی را شاد کرد
من هر سال به مناسبت تولد شهید ابراهیم هادی در مدرسه مراسم برگزار میکردم. بچه ها این مراسم را بسیار دوست داشتند و از آن استقبال میکردند. سال سوم به بچه ها گفتم تولد که بدون کادو نمیشود. هر کس میتواند برای شهید یک کادو کوچک تهیه کند. اول تعجب کردند و گفتند مگر میشود چنین کاری کرد؟! توضیح دادم که قرار نیست این کادو را به دست خود شهید برسانیم. این هدیه به نیابت از شهید به نیازمندان و محرومان اهدا میشود. در شبکه های مجازی نیز این موضوع را مطرح کردم و در کمتر از دو روز مبلغ قابل توجهی جمع آوری شد. هدیه های آن سال را برای سیلزدگان خوزستان ارسال کردیم. این اتفاق برای بنده یک تلنگر بود! با خودم گفتم: فهیمه تو همیشه آرزو داشتی کار خیر انجام بدهی. اگر ثروتمند نیستی، در عوض آبرو و اعتبار داری! به خداوند توکل کردم و خیریه ای به نام این شهید بزرگوار راه اندازی کردم.
خدا را شکر خیریه ما با وجود تازه تاسیس بودن و کمتر از دو سال سابقه کار داشتن، در زمینههای مختلف مانند کمک هزینه تحصیلی به دانش آموزان کنکوری، کمک به زنان بیسرپرست، کاشت حلزون برای کودکان ناشنوا، معیشت، مشاغل خانگی، تامین جهیزیه و درمان فعالیت داشته است و من همهی اینها را از عنایت شهید ابراهیم هادی میدانم.
قصه ارادت خانم معلم به یک شهید
من در گذشته نسبت به این شهید شناختی نداشتم. ۷ سال پیش که برای اولین بار کتاب سلام بر ابراهیم را مطالعه کردم، ارادت خاصی نسبت به ایشان پیدا کردم. البته این موضوع که ایشان هم مانند بنده معلم ورزش بودند و دغدغه هایمان تا حدودی شبیه به یکدیگر بود، برایم جالب بود. هر بار که در کلاس در رابطه با شهید ابراهیم هادی صحبت میکنم، تاثیرگذاری شخصیت ایشان را بر روی دانش آموزان میبینم. بسیاری از شاگردانم مسیر زندگی شان را به واسطه شهید هادی پیدا کردند.
من بچه پولدار نیستم که به دیگران کمک کنم!
از معلمهایی میپرسم که در انتخاب مسیر خانم محمدی تاثیرگذار بودند. کمی مکث میکند و ادامه میدهد: خب هر کدام به روش خودشان تاثیرگذار بودند اما دبیر انگلیسی مان بیشتر از سایر معلم ها مرا نسبت به آینده و اهدافم امیدوار میکرد. سال آخر دبیرستان که بودیم، در کتاب زبان انگلیسی درسی با عنوان «تام ادیسون و مادر ترزا» وجود داشت. متن درس که خوانده شد، معلممان گفت چشم هایتان را ببندید، چند دقیقه فکر کنید و بگویید دوست دارید به جای کدام یک از این شخصیت ها باشید. همکلاسی هایم بلافاصله گفتند که دوست دارند به جای ادیسون باشند؛ یک مخترع بزرگ. با این وجود من علاقه داشتم مانند مادر ترزا به دیگران کمک کنم و یک بنیاد خیریه تاسیس کنم. همیشه در رویاهایم دوست داشتم از افراد نیازمند حمایت کنم، اما به این دلیل که اوضاع مالی مان در حد عالی نبود و شرایط خانواده خودم هم متوسط بود هرگز تصور نمیکردم که روزی این رویا رنگ حقیقت پیدا کند. زنگ تفریح که شد، معلم انگلیسی مان صدایم زد و گفت:«دغدغههایت ارزشمند هستند و بچه ها در این سنین کمتر چنین دغدغههایی دارند. من مخصوصا امروز این سوال را از بچه ها پرسیدم. مطمئن باش روزی به جایگاهی که امروز تصور کردی خواهی رسید.» گفتم:« خیلی وقت است که این آرزو را دارم اما نمیشود! من در خانواده ثروتمندی به دنیا نیامده ام که بتوانم به دیگران هم کمک کنم.» دبیر انگلیسی مان مرا تشویق کرد و گفت:« تو توانایی اش را داری و میتوانی این کار را انجام دهی.» همیشه به حرف های معلممان فکر میکردم تا اینکه بلاخره آرزوهایم رنگ واقعیت به خود گرفت. من همیشه فکر میکنم که ایشان در ثواب کارهای خیریه شریک هستند.
قصه کودکان ناشنوایی که برای اولین بار صدای مادرشان را شنیدند
یک سال پیش دو نوجوان ناشنوا که پدرشان فوت کرده بود به خیریه ما معرفی شدند. معرف گفت:« خانواده شریفی هستند و دوست ندارند هیچ کس از مشکلات مالیشان باخبر شود. با این وجود اگر میتوانید به درمان و بهبود فرزندانشان کمک کنید.» هزینه کاشت حلزون برای خیریه تازه تاسیس ما بسیار زیاد بود و توانایی انجام چنین کاری را نداشتیم. مثل همیشه فراخوان دادیم و روی مردم کمک حساب کردیم. مبلغی جمع آوری شد که یک فرد خیر تماس گرفت و گفت علاوه بر پرداخت هزینه درمان این دو نوجوان، هزینه تحصیل و زندگی آنها را نیز عهده دار میشود و شغل خوبی برایشان فراهم میکند. موضوع را به مردم اطلاع دادیم و تصمیم بر این شد که مبلغ جمع شده را صرف کاشت حلزون برای کودکان ناشنوا کنیم. من تا پیش از این ماجرا اطلاعات زیادی نداشتم. با این وجود در این مسیر به مادرانی برخوردم که در نوبت کاشت حلزون برای فرزندشان قرار داشتند و به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینه های آن بسیار ناراحت بودند. در مجموع با کمک خیرین هزینه خرید سمعک و کاشت حلزون برای ۱۴ کودک نیازمند را فراهم کردیم.
خیریه ای که به زنان بیسرپرست یاد میدهد تا روی پاهای خود بایستند
اشتغال بانوان بیسرپرست جزو موارد اولویت دار در خیریه ماست. ما برای زنان بیسرپرست بستههای معیشتی قرار داده ایم، با این وجود نمیخواهیم خانواده ها وابسته باشند و هدف ما این است که این خانواده ها از استقلال مالی برخوردار شوند. به همین دلیل به آنها کمک میکنیم تا کسبوکار خانگی خودشان را راه اندازی کنند. اگر هنری داشته باشند تجهیزات مورد نیازشان را برایشان فراهم میکنیم، در غیر این صورت هزینه کلاس های آموزشی را پرداخت میکنیم تا برای درآمدزایی از مهارت هایی مانند گلدوزی و شیرینیپزی برخوردار باشند.
کتابخانه تخصصی کنکور برای دانشآموزان بیبضاعت
یکی از خیرین اقدام به خرید یک خانه کرد و آن را در اختیار موسسه نیکوکاری ما قرار داد. در حال حاضر فعالیت های خیریه ما در این خانه انجام میشود. یکی از اتاق های این خانه تبدیل به کتابخانه تخصصی کنکور شده است. ۱۲۰۰ جلد کتاب کنکوری دارد و به دانشآموزانی اختصاص دارد که توان خرید این کتاب ها را ندارند. البته دانشآموزان دیگر نیز میتوانند از این کتاب ها استفاده کنند، اما اولویت با دانشآموزان نیازمند است.
در کنار این کتابخانه موسسه نیکوکاری ما فعالیت ویژه تری برای دانشآموزان کنکوری انجام میدهد. در خیریه ما گروهی به نام کنکوریهای هادی وجود دارد که مخصوص دانشآموزان با استعداد و سختکوش است که توان خرید کتاب و شرکت در کلاس های کنکور را ندارند. این دانشآموزان از رفسنجان و روستاهای اطراف آن شناسایی میشوند و با هزینه خیریه درکلاس های کنکور ثبت نام میشوند. کتاب های مورد نیاز آن ها در اختیارشان قرار داده میشود و حتی در این مدت تغذیه و خوراکی هایی که موجب بهبود عملکرد مغزشان میشود، برایشان تهیه میگردد.
بیشتر دانشآموزانی که در گروه کنکوری های هادی قرار داشتند رتبه های خوبی کسب کردند، اما یکی از آنها که همیشه به یادش هستم دختری بود که اسم دانشگاه و رشته مورد علاقه اش را روی کاغذ نوشته بود و در همان دانشگاه و رشته هم پذیرفته شد. حتی حالا با وجود اینکه دانشجوست مورد حمایت خیریه قرار دارد. دانش آموزانی که موفق به کسب رتبه برتر میشوند، در گروه کنکوری های هادی به عنوان پشتیبان فعالیت میکنند. گروه های سه یا چهار نفری دانشآموزان زیر نظر یک پشتیبان قرار دارند و این پشتیبان به صورت روزانه پیگیر وضعیت درسخواندن و تست زدن آنهاست و گزارش عملکردشان را به ما اعلام میکند.
خیریه ای که قرار است کارهای بزرگتری انجام دهد
برای خیریه برنامه های بزرگ تری در نظر گرفته ام. دوست دارم تا آنجا که میتوانم در همه زمینه ها فعالیت موثر داشته باشم. به عنوان مثال یکی از اهدافم برای آینده راه اندازی کمپ ترک اعتیاد به شیوه تخصصی است. حتی برنامه ریزی و طراحی اولیه آن نیز انجام شده است. اما برای چنین طرح هایی نیاز به حمایت بیشتری از سوی خیرین داریم. بسیار طول میکشد تا خیریه ما بین مردم شناخته شود و مردم به آن اعتماد کنند تا بتوانیم به برنامه های بلند مدت خیریه جامه عمل بپوشانیم. از دیگر طرح هایی که برای آینده در نظر گرفته شده، ساخت یک خوابگاه مجهز به خصوص از نظر کتابخانه برای دانشآموزان بیبضاعت است. متاسفانه دانشآموزانی وجود دارند که بسیار به درسخواندن علاقه دارند، اما شرایط و محیط زندگی شان نامساعد است و امکان درسخواندن برای آنها فراهم نیست. امیدوارم روزی بتوانیم با کمک و همراهی خیرین کارهای بزرگتری انجام دهیم.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت