رمان‌های عاشقانه در عصر جدید؛ زنان دیگر منتظر نجات نیستند، قهرمان زندگی خودشان‌اند

قهرمانان زن در رمان‌های عاشقانه معاصر دیگر منتظر نجات نیستند و با اراده و قدرت خود، به کشف عشق و مواجهه با چالش‌های زندگی می‌پردازند.

رمان‌های عاشقانه که پیش‌تر به عنوان ادبیاتی سطحی و «لذت گناه‌آلود» شناخته می‌شدند، اکنون در استرالیا شاهد یک دوره طلایی تازه هستند. براساس آمار منتشر شده از سوی «نیلسن بوک‌اسکن استرالیا»، در سال ۲۰۲۴ بیش از ۳ میلیون جلد کتاب عاشقانه به ارزش ۴۶.۴ میلیون دلار در این کشور به فروش رفته است. این آمار نشان‌دهنده رشد متوسط سالانه‌ای معادل ۴۹ درصد در سه سال اخیر است که حاکی از افزایش علاقه مخاطبان به این ژانر می‌باشد.

اما آنچه بیش از رشد فروش جلب توجه می‌کند، تغییرات در ساختار و محتوای رمان‌های عاشقانه امروزی است. زنان قهرمان در این داستان‌ها دیگر شخصیت‌های منفعل و منتظر نجات نیستند؛ بلکه با چالش‌های واقعی زندگی، از جمله تنهایی، فروپاشی خانوادگی، تبعیض جنسیتی، بحران‌های شغلی و شکاف‌های فرهنگی، مواجه شده و با اراده و تصمیم‌گیری مسیر خود را می‌سازند.

امروز تنوع در زیست‌جهان زنان در این رمان‌ها بی‌سابقه است. زیرژانرهایی چون «عاشقانه روستایی»، «تاریخی»، «ماورایی»، «میلیاردر» و ژانر نوظهور «رومانتیسم» (ترکیبی از فانتزی و عاشقانه) بستری برای بیان تجربیات زنانه از دیدگاه‌های مختلف فراهم کرده‌اند؛ از زنان مهاجر و مادران تنها تا کارآفرینان مستقل و نوجوانانی که در جستجوی هویت هستند.

ناتاشا هانت، صاحب کتاب‌فروشی «کالینز بوک‌سلرز» در ایالت ویکتوریا، بر این باور است که دلیل اصلی این رونق گسترده، نیاز زنان به تجربیات عاطفی عمیق و معنوی در جهانی پر از اضطراب و تنش‌های دیجیتال است.

هانت اظهار می‌کند: «مردم به دنبال فرار از واقعیت نیستند، بلکه به دنبال فضایی برای بازسازی امید، همدلی و معنا هستند و کتاب‌ها، به ویژه رمان‌های عاشقانه، این فضا را فراهم می‌کنند.»

او اضافه می‌کند که تجربه لمسی کتاب، نشستن در گوشه‌ای دنج با فنجانی قهوه و غرق شدن در داستان، جایگزینی است برای دنیای بی‌وقفه و پراکنده شبکه‌های اجتماعی.

یکی از چهره‌های مطرح این جریان، «جنیفر اسکولار» نویسنده‌ی اهل ویکتوریا است. او پیش از ورود به دنیای نویسندگی، وکیل بود و در سازمان ملی مبارزه با جرایم و دفاتر حقوقی دولتی فعالیت می‌کرد. سال‌ها تجربه روزمره با تراژدی‌های انسانی سبب شد تا او به تدریج دچار بی‌حسی عاطفی شود.

او در مصاحبه‌ای بیان کرده است که احساس می‌کرد همدلی‌اش را از دست داده و می‌خواست فضایی ایجاد کند که انسان‌ها بتوانند دوباره رشد کنند و آینده‌ای بهتر را بسازند—و داستان‌نویسی این امکان را فراهم آورد.

پس از جدایی از همسرش و بزرگ کردن چهار فرزند به تنهایی، او با شرکت در یک کنفرانس نویسندگان و ملاقات تصادفی با ویراستار انتشارات پنگوئن، توانست نخستین کتاب خود را منتشر کند. اکنون، اسکولار با انتشار ۱۳ عنوان کتاب، به یکی از نویسندگان تثبیت‌شده در ژانر «رمان روستایی با مؤلفه‌های عاشقانه» تبدیل شده است.

«لیسا ایرلند» نویسنده‌ای دیگر با ۲۰ سال سابقه در آموزش، اکنون در آستانه انتشار نهمین رمانش از سوی انتشارات پنگوئن است. او معتقد است نسل جوان زنان، به‌ویژه از طریق شبکه‌های اجتماعی مانند تیک‌تاک و اینستاگرام، راهی نوین برای دسترسی به کتاب یافته‌اند. راهی که در آن، نه تنها عشق رؤیایی، بلکه عشق واقعی به خود، قدرت تصمیم‌گیری و مواجهه با چالش‌های زندگی را جستجو می‌کنند.

او می‌گوید: «کتاب‌هایم آیینه‌ای از مراحل مختلف زندگی‌ام هستند: از عاشق شدن تا مادر بودن و حالا گذر از میانسالی. این تجربیات برای بسیاری از زنان آشناست.»

این نویسندگان، همراه با صدها زن دیگر در سراسر استرالیا، در حال بازتعریف جایگاه ادبیات عاشقانه هستند: از روایتی سطحی به ابزاری برای بازتاب واقعیت‌های زنانه، طرح مسائل اجتماعی و خلق فضاهایی که در آن زنان دیده، شنیده و درک می‌شوند.

ایبنا