نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
شاید بتوان این تصمیم و تغییر نگرش زنان در قالب «توقف آگاهانه» را بازگشت به هویت اصلی زن و پاسخ به تحولی دانست که از نیمهی قرن بیستم آغاز شد. زمانی که با اوجگیری جنبشهای فمینیستی در غرب، ورود به بازار کار به نشانهی برابری زن و مرد تبدیل شد.
درواقع، تغییر جایگاه زن در صنعت و کار و تحمیل معیارهای موفقیت بیرونی از آنجایی شروع شد که کار به عنوان نماد آزادی در میان شعارها جان گرفت و سیاستگذاران و رسانهها این پیام را تقویت کردند که زن آزاد و خوشبخت، زنی است که مثل مردان شغل دارد، درآمد دارد و در عرصههای اجتماعی به هرقیمت و تحت هرشرایطی حضور پررنگ دارد!
این نگاه باعث شد نسلهای متوالی از زنان، ناخودآگاه خوشبختی و ارزشمندی خود را بر اساس الگوهای مردانه بسنجند. درحالیکه روی دیگر سکه فرسودگی و فشار روحی بر زنان بود. واقعیتی که کسی از آن سخن نمیگفت اما انگار حال زنان خوب نبود و آن خوشبختی وعده داده شده در زندگی شان احساس نمیشد.
چراکه در این روند، تفاوتهای زیستی و روانی زن و مرد نادیده گرفته شد. زنان از خانه و نقشهای سنتی خود جدا شدند و در مشاغلی سخت و پرتنش – بیشتر متناسب با روحیات مردانه – قرار گرفتند، بیآنکه شرایط عادلانهی کاری یا حمایتهای کافی وجود داشته باشد. به همین دلیل، محیطهای کاری اغلب با روحیهی زنان سازگار نبود. فشار رقابت، تبعیضهای ساختاری، سقف شیشهای و دوگانگی میان مسئولیتهای خانگی و شغلی سبب شد بسیاری از زنان احساس کنند بهای «آزادی شغلی» چیزی جز خستگی عاطفی، استرس و دور شدن از نیازهای درونی نیست.
کرونا و بیداری زنان شاغل
در این میان، دورکاری در دوران همهگیری کرونا فرصتی ایجاد کرد تا زنان بیش از گذشته ارزش بودن در خانه، گذراندن وقت با خانواده و پیگیری علایق شخصی را تجربه کنند. این تجربه، آرامشی عمیق به آنان بخشید و بسیاری را به سمت «توقف آگاهانه» سوق داد؛ به سمت ترک شغلهای سنگین، پرمسئولیت و حتی پردرآمد برای بازگشت به تعادل آنچه میان زندگی روزمره و زنانگیشان گم شده بود.
و اما چرا فقط زنان از دورکاری استقبال کردند؟
یافتههای روانشناسی اجتماعی و علوم اعصاب نشان میدهد:
زنان بهطور متوسط همدلتر از مرداناند و شبکههای عصبی مربوط به درک احساسات دیگران در آنها فعالتر است. همین ویژگی آنها را به مراقبت و پرورش سوق میدهد. بنابراین مسئولیت هایی چون خانهداری، فرزندپروری تداخلی با طبیعت یک زن ندارد که بخواهیم جدایی بین آن دو بیندازیم.
از طرف دیگر پژوهشها نشان داده زنان نسبت به مردان در شرایط فشار، بیشتر واکنشهای هیجانی نشان میدهند. چون سیستم لیمبیک (بخش عاطفی مغز) در آنها فعالتر میشود. در مقابل، مردان اغلب از بخشهای شناختی مغز برای مدیریت استرس استفاده میکنند که همین تفاوت ویژگیهای زیستی و روانی باعث میشود محیطهای کاری پرتنش و رقابتی کمتر با روحیه زنان سازگار باشد.
همچنین به طور علمی ثابت شده است که، زنان رضایت روانی بیشتری از پیوندهای خانوادگی و ارتباطات صمیمی میگیرند، در حالیکه مردان بیشتر از رقابت و پیشرفت فردی انگیزه مییابند. به بیان ساده، روحیهی پرورشدهنده و آرام زنان در محیطهای پرتنش کاری کمتر شکوفا میشود، اما در خانه یا فضایی کمتنش میتواند بدرخشد.
خلاصه کلام؛
بنابراین «توقف آگاهانه»، در بازتعریف خوشبختی برای زنان است و یا بازگشت به این حقیقت است که مسیر موفقیت باید با ماهیت زیستی و روانی زن هماهنگ باشد، نه الگوی تحمیلی از سوی جریانهای فمینیستی یا فرهنگ عمومی.
تجربهی دوران کرونا نشان داد که زنان وقتی در فضایی متناسب با روحیات و نیازهای درونیشان قرار میگیرند—خواه در خانه یا محیط کاری متعادل—احساس رضایت و آرامش بیشتری دارند. درحقیقت خوشبختی واقعی برای زن، در سازگاری میان نقشها و طبیعت وجودی او شکل میگیرد، نه در تقلید از معیارهایی که بر اساس تجربهی مردانه تعریف شدهاند.
فاطمه قاسمی
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت