تحلیل خبر؛

دو آلاء در دو سوی تاریخ

در هر دوران، تاریخ چهره‌های زنانه‌ای را به خود می‌بیند که هر یک در مسیری خاص، معنای زن، آزادی و وطن را بازتعریف می‌کنند. اما گاه دو نام مشابه، در دو جغرافیای متفاوت، دو سر یک طیف تاریخی می‌شوند: یکی در مسیر سازندگی حقیقت، و دیگری در ویرانی ریشه‌ها.

تأملی در مسیر زن، وطن و حقیقت

چنین است سرگذشت دو زن معاصر: آلاء القرطاوی، شاعر فلسطینی و آموزگار غزه‌ای، و آلاء صالح، دختر جوان سودانی که در اعتراضات سودان به نماد انقلاب بدل شد.

آلاء القرطاوی، زنی از تبار درد و مقاومت، شاعری است که شعر را سلاح ساخت و مادری بود که میان کلماتش، زندگی را پاس می‌داشت. او دکترای نقد و ادبیات عرب داشت و نخستین دیوان شعرش را در سال ۲۰۱۲ منتشر کرد؛ زنی که نه فقط در کلاس درس، که در میدان ایستادگی نیز آموزگار بود. با وجود مسئولیت‌های خانوادگی، قلمش را از جبهه‌ی حقیقت برنداشت و جوایز متعددی از جمله «جایزه فلسطین برای خلاقیت جوانان» را از آن خود کرد.


اما سرنوشت، صحنه‌ای دیگر برایش رقم زد: در دسامبر ۲۰۲۳، خانه‌اش در شرق خان‌یونس به محاصره نیروهای اسرائیلی درآمد. فرزندانش، یک پسر، یک دختر و دوقلوهای خردسال، روزها در محاصره ماندند، بی‌غذا و بی‌پناه. تنها یک تماس کوتاه از دل ترس و ویرانی رسید، و پس از آن سکوتی سنگین… تا آنکه ماه‌ها بعد خبر رسید که خانه ویران شده و کودکانش زیر آوار آرمیده‌اند.


شاعرِ مقاومت، همه چیز را از دست داد، جز ایمانش به وطن. نام او در حافظه‌ی جمعی فلسطین، نه فقط به عنوان مادری داغ‌دار، که به عنوان «سراینده حماسه غزه» ماندگار شد؛ زنی که حتی پس از ویرانی خانه، واژه‌هایش برافراشته ماندند.

در سوی دیگر، آلاء صالح، دانشجوی مهندسی و معماری در خارطوم در سال‌های ناآرامی سودان به چهره‌ای رسانه‌ای بدل شد. تصویری از او، ایستاده بر سقف یک خودرو و در حال سر دادن شعار، جهان را درنوردید. اما شعارهایش، همچون «به نام دین ما را سوزاندند»، بیش از آن‌که ریشه در آزادی حقیقی داشته باشند، با نفی سنت و ایمان مردم سودان همراه بود؛ شعاری که به ظاهر فریاد رهایی بود، اما در عمق خود، پیوندهای تاریخی و فرهنگی ملت را سوزاند. او در نگاه رسانه‌های غربی «الهه آزادی» شد، اما در واقع، در مسیر تاریخ‌سوزی گام نهاد؛ جریانی که از هویت و ارزش‌های زن سودانی تهی بود.

هر دو زن‌اند، هر دو جسور و فعال؛ اما تفاوت در جهت حرکت تاریخی‌شان است.
آلاء صالح، شور را بر شعور ترجیح داد و تاریخش را در آتش اعتراض بی‌ریشه نوشت…
آلاء القرطاوی، در آتش محاصره، شعورش را به شعله‌ی امید بدل کرد و تاریخش را با خون و شعر امضا نمود.

اگر تاریخ، مسیری میان ویرانی و ساختن باشد، بی‌تردید آلاء القرطاوی در مسیر ساختن ایستاد: ساختن معنای زن، ایمان و وطن. او در خاموشی خانه‌اش، فریاد حقیقی تاریخ را زنده نگاه داشت.

پس پرسش آخر چنین است
ما در کدام سوی تاریخ ایستاده‌ایم؟
در سوی آن‌که می‌سوزاند تا ببیند، یا در سوی آن‌که می‌سوزد تا بسازد؟
شاید پاسخ در یک جمله خلاصه شود:
زن حقیقی، آن است که از خاک وطن، تاریخ می‌رویاند، نه آن‌که از تاریخ، خاکستر بسازد.

مهتا صانعی