تحلیل خبر؛

تجرد قطعی دختران؛ غمنامه‌ای آشفته!

چندسالی است که اصطلاح «تجرد قطعی دختران» در ادبیات محاوره‌ای برخی مسئولان و بعضا فعالان فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده رایج شده است. گاها شاهد برگزاری نشست‌هایی پیرامون این اصطلاح بوده‌ایم و خروجی اغلب این نشست‌ها نیز ختم به آن می‌شود که تجرد دختران به دلیل آنکه از بازه‌‌ی زمانی که به زمان طلایی باروری معروف است فاصله می‌گیرند لذا دختران محکوم به تجرد قطعی هستند.

اما سوال این است که بازه‌ی طلایی باروری چه زمانی است؟! بنابر نظرات رایج پزشکان متخصص زمان طلایی باروری برای زن بازه‌ی سنی ۲۰ تا ۳۵ سالگی است. بر این اساس دخترانی که در بازه‌ی سنی بالاتر از بازه سنی مشخص باشند (به ویژه رده‌های سنی بالای ۴۵ سال) وضعیت تاهل‌شان نه صرفا مجرد بلکه مجرد قطعی خوانده می‌شوند!  

شاید برای شما جالب باشد که در سال‌های اخیر این اصطلاح تنها برای دختران مجرد ۴۵ سال به بالابه کار نمی‌رود.  برای دخترانی که حول ۳۰ سالگی هستند نیز به مثابه هشداری جدی تلقی می‌شود تا هرچه زودتر اقدام به ازدواج نمایند و از آنکه انگ مجرد قطعی بر آن‌ها بار شود فرار کنند. علت این امر را نیز می‌توان در عرف ایرانی جست و جو کرد که احتمال ازدواج دختران را پس از ۳۰ سالگی بسیار کم می‌داند.

در ضرب المثل‌های ایرانی شاهد تعدد قابل توجهی از مقصر انگاری دختران به دلیل مجرد بودن را شاهد هستیم. این مثل‌ها اغلب ارزش دختران را به ازدواج‌ در سنین پایین گره می‌زنند. نمونه‌ای از این ضرب المثل‌های پر کاربرد و آشنا عبارتند از: «دختر که رسید به بیست باید به حالش گریست»؛ «دختر کوچک شوهر می‌کند، دختر بزرگ گریه می‌کند»؛ «دختر که در گهواره هست مادر باید به فکر جهیزیه باشد»؛ «دختری را که مادرش تعریف کند، برای آقا داییش خوب است» و… .

در پیش زمینه‌ی ذهنی عرف ایرانی دختران خود مسئول ازدواج کردن هستند به گونه‌ای که هیچ شخص یا عامل ثانویه‌ای بر ازدواج آنان تاثیر ندارد. این درحالی است که در عرف و فرهنگ ایرانی از دیرباز تا کنون دختران توسط پسران خواستگاری می‌شوند و باید منتظر انتخاب شدن و مورد خواستگاری واقع شدن قرار بگیرند.

عرف نادرستی که از دیرباز تاکنون دختران را مسئول ازدواج و مسئول کاهش آمار ازدواج می‌داند با بازتولید این انگاره نادرست بار مسئولیتی که اضافه‌تر از نقش تعریف شده اجتماعی-فرهنگی دختران است را بر آنان بار می‌کند. این انتظار اگر از جانب دختران عملیاتی نشود آنان متهم می‌شوند به عامل اصلی کاهش نرخ ازدواج و باروری و در نهایت متحمل برچسب‌هایی چون «ترشیده» و «پیردختر» می‌شوند.

شاید بتوان چنین گفت که از جمله آسیب‌های پنهان افزایش بار ازدواج بر دوش دختران برخلاف نقش مورد انتظار اجتماعی- فرهنگی که در جامعه از آن‌ها پیرامون فرآیند ازدواج؛ سبب می‌شود تا دختران سبب فرار از برچسب‌های ترشیده، پیردختر و مثل‌های مقصر انگارانه دختران، کنش ورای نقش خود در مقوله ازدواج را ایفا کنند.

در این راستا آنان برای فرار از انگ‌ها و برچسب‌های ترشیده، ترجیح می‌دهند با استفاده از میل درونی «جلوه‌گری» در بستر جامعه امکان بیشتر دیده شدن خود را افزایش دهند. این امر در افزایش شانس ازدواج دختران به دلیل افزایش خاطرخواهان و خواستگاران می‌تواند موثر به نظر برسد. اما حقیقت آن است که اتفاقی که در جامعه دختران رخ می‌دهد مسابقه جلوه‌گری و تبرج خواهد بود.

آفتی که جامعه امروز به آن مبتلاست. این رقابت تنها به دختران ختم نمی‌شود بلکه پسران نیز به رقابت برای تصاحب دختری با عالی‌ترین جلوه با یکدیگر می‌پردازند. در میان این رقابت‌ها اصل ازدواج و تشکیل خانواده پایدار است که به قهقرا می‌رود.

به نظر می‌رسد آنچه امروزه گمشده‌ی جامعه ایرانی و مسئله اصلی است، نه منحصرا تجرد دختران است و نه حتی دوره طلایی باروری زنان! گمشده‌‌ی جامعه امروز، اصل تشکیل خانواده پایدار و سردرگمی دختران و پسران در تعیین و درک نسبت خود با خانواده است. عدم در دست داشتن برنامه و طرحی در راستای هویت یابی دختران و پسران برای آینده‌ای که در آن خانواده‌ای پایدار را بسازند است.

مسئله سازی‌های بدون پشتوانه فکری متقن جز عمیق‌تر نمودن کج تابی‌های سیاستگذاری و حکمرانی خانواده و اتلاف زمان و هزینه به نظر نمی‌رسد سود دیگری داشته باشد.

واقعیت این است که امروزه علم ثابت کرده است که زنان بعد از ۴۰ سال هم می‌توانند باردار شوند، اگرچه برای برخی دشواری‌هایی را به دنبال دارد. اما حتی اگر چنین در نظر بگیریم که زنان بالای ۴۰ سال امکان باروری و فرزندآوری‌شان فراهم نیست؛ این امر دلیلی برای انگ ابتلا به تجرد قطعی برای دختران نیست. در آموزه‌های اسلامی امر به تزویج مجردها شده است (وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ- ۳۲ نور).

در تفاسیر «ایامی» شامل زن و مرد مجرد است. مخاطب این آیه جامعه اسلامی است. در جامعه‌ی اسلامی اهتمام به تزویج زن و مرد مجرد باید فراگیر باشد. این درحالی است که در برخی محافل شبه علمی شاهد آن هستیم که زنان را محکوم به «تجرد قطعی» می‌کنند در حالی که حتی اگر دغدغه ازدواج نیز مطرح باشد باید در نظر گرفت که جمعیت مردان مجرد نیز کم نیست!

جالب است بدانید کشور روسیه که به دلیل آمار بالای ۶۰ درصدی زنان از مردان، به عنوان زنانه ترین کشور جهان شناخته می‌شود، انگ تجرد قطعی را به دختران خود نمی‌زند و تسهیلاتی چون ازدواج با فاصله‌ی سنی معکوس، ازدواج با مردان ملیت‌های دیگر را برای زنان و دختران مجرد این کشور فراهم کرده است. این سطور نه به معنای تایید سیاست‌های روسیه در بحث ازدواج که در راستای توجه به آن است که جریاناتی در کشور با مطرح نمودن «تجرد قطعی دختران» به دنبال پاک کردن صورت مسئله و نه حل آن هستند.

صغری عاشوری