نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سالها پیش، وقتی سازمان ملل تصمیم گرفت روزی را به دختران اختصاص دهد، هدفش ساده و در عین حال عمیق بود: یادآوری اینکه هنوز میلیونها دختر در جهان، از ابتداییترین حقوق انسانی محرومند؛ از آموزش، از امنیت، از انتخاب.
روز جهانی دختر در تقویم آمد تا بگوید: هنوز در قرن بیستویکم، دختر بودن در بسیاری از نقاط جهان یعنی زندگی با ترس، با محدودیت، با تبعیض. این روز، در ظاهر برای امید است، اما در واقع، اعترافی تلخ به یک بیعدالتی تاریخیست.
با این حال، هرچه زمان گذشت، معنای این روز در براقترین شعارها و زیباترین کمپینها گم شد. شرکتهای بزرگ، از این مناسبت برای تبلیغ استفاده کردند؛ دولتها با پیامهای احساسی وجههای انسانی برای خود ساختند؛ و رسانهها از پیشرفت دختران گفتند، بیآنکه بپرسند چند درصد از دختران جهان اصلا فرصت زندگی بیهراس دارند.
در حالی که در گوشهای از دنیا، دختری با لباسی نو در جشنهای مدرسهاش شعر میخواند، در گوشهای دیگر، دختری در غزه در میان آوار به دنبال تکهای از دفترش میگردد. جهان مدرن با دست راست از حقوق دختران سخن میگوید و با دست چپ سلاحهایی میسازد که آینده همان دختران را میسوزاند.
در اخبار رسمی، نام آن دختر شاید فقط عددی در آمار قربانیان باشد، اما در چشم مادرش، جهانی تمامعیار از امید و رویا فرو ریخته است. روز جهانی دختر اگر قرار است معنایی داشته باشد، باید صدای تمام دخترانی باشد که هیچ تریبونی ندارند؛ دخترانی که نه در رسانههای غربی جایی دارند و نه در سیاستهای قدرتطلبانه به حساب میآیند.
دخترانی که در روستاهای فراموششده، در پناهگاههای جنگزده، یا در کوچههای خاموش غزه هنوز نفس میکشند و با چشمانی خسته، جهان را تماشا میکنند.
شاید جهان برای آنها فقط یک آرزو باشد، نه یک واقعیت. و شاید روز جهانی دختر، اگر قرار است زنده بماند، باید از نو معنا شود:
نه روزی برای شعار و تبلیغ، بلکه لحظهای برای خجالت کشیدن از آنچه بر نیمی از بشریت میگذرد.
فائزه آقامحمدی
داستان سنگی که کیمیا شد!
از شکرگزاری برای «زن نیافریده شدن» تا دادزدن برای «زن، زندگی، آزادی»؛
رفتار خشنوتآمیز سربازان اسرائیلی با حجاب زنان کاروان صمود
لبخندهای مسلحانه؛ دخترانی که پیشقراول «اسرائیل بزرگ» شدهاند!