در روزهایی که آسمان ایران بوی جنگ میدهد، به جز پدافندها، دلها هم بیدار شدهاند. آدمهایی که ظاهرشان شبیه هم نیست، حالا همدل و متحد شدهاند. یکی با تفنگ، یکی با توئیت اما هر دو برای یک سرزمین به نام ایران!
تیترها پر از کلمات تکراریاند: «تنش»، «درگیری» و «واکنش». اما آنچه پشت این همه واژه پنهان میشود، روزمرگی مردمی است که فقط میخواهند زندگی معمولی خود را بگذرانند.
در یکی از حساسترین لحظات ممکن، بانو سحر امامی با شجاعت، ایمان و وقاری مثالزدنی، تصویری روشن از زن مسلمان انقلابی ارائه داد؛ نمایشی کمنظیر از تربیت فاطمی و الگوی زن تراز انقلاب اسلامی که پیامهایی از ایمان، اقتدار و حجاب را به جهانیان مخابره کرد.
تصویری که نه یک معنا، یک جهان معنا دراد. خانم سحر امامی مجری شبکه خبر سیما صدای قدرت ایران بود.
این آخرین دیدار من و تو و آخرین نوازش های مادرانهام بود؛ دنیای من با «تو» معنا داشت و بی «تو» بیمعنا، اما دنیای من و تو به این جا ختم شد، به تنهایی.
در میانه ویرانیها و خاکستر جنگ، نه تنها سربازان که شاعران و هنرمندان نیز با کلماتشان به میدان آمدهاند تا صدای مردم باشند.
حمله مستقیم رژیم صهیونیستی به بیمارستان کودکان در ایران، چهره واقعی این رژیم را بار دیگر به نمایش گذاشت و واکنشهای تند داخلی و منطقهای را بهدنبال داشت.
رژیم صهیونیستی، کودککشی ۷۰ سالهاش را به خانههای ایرانی کشاند و تنهای نحیف بسیاری را زیر آوار فرو برد.