تحلیل خبر:

انتقام از چادر در پرونده پرحاشیه

می‌خواهند راجع به پرونده‌ای که موضوعش تجاوز به عنف است تصویرسازی کنند و از زنی بگویند که به گفته‌ی خودشان قربانی این تجاوز است، برداشته‌اند از نماد یک پوشش، روکشی ساخته‌اند برای زنی غیرعفیف با ناخن‌های لاک‌زده!

کمتر کسی است که از همنشینی تیتر و تصویر در رسانه اطلاعی نداشته باشد. گل‌درشت تیتر می‌زنند «ناگفته‌های پرونده سوپراستار»، آن هم پرونده‌ای که یک هفته‌ای است در صدر اخبار رسانه‌ها است و هر روز یک گمانه‌زنی از آن تیتر می‌شود و هنوز تمام ابعاد ماجرا مشخص نشده و معلوم نیست دختر قربانی است یا سوپراستار.

اما آنچه واضح و مبرهن است مرتبط بودن پرونده با یک فحشا است؛ فحشایی که یا مرد عامل آن است یا زن. وقتی موضوع پرونده چنین موضوع نامبارکی است چرا باید تصویری قاب شود که در بدو امر حجاب و چادر را به ذهن متبادر می‌کند. مگر کار با تصویر دیگری که فرامتنش اهانت به چادر نباشد، در نمی‌آمد؟

وقتی هم اعتراض‌ها از این رذالت رسانه‌ای بالا می‌گیرد، در عذری بدتر از گناه می‌گویند: «از تصویر مبهمی استفاده شده که طبعاً پوششی دارد تا قابل شناسایی نباشد» و اضافه می‌کنند «از عکس بی‌حجاب هم نمی‌توان به عنوان طرح استفاده کرد.» چطور از عکس بی‌حجاب نمی‌شود برای طرح استفاده کرد اما از طرح با حجاب می‌شود؟ همین استدلال ناخواسته لوشان می‌دهد که چه در سر دارند.

دلشان از این پر است که نمی‌توانند راحت از تصویر زن بی‌حجاب در رسانه استفاده کنند فلذا انتقامشان را از زن پوشیده به این نحو می‌گیرند.  سال‌ها در رسانه تلاش کردند تا چادر را در کنار فقر و فلاکت و جنایت برساخت کنند و امروز به مرحله‌ای رسیده‌اند که همچون هم مسلکانشان در حکومت پهلوی تلاش می‌کنند بین امر نامبارک و حجاب نسبت برقرار کنند.

این سیاست نخ‌نمای تخریب چادر مربوط به زمان رضا قلدر است که از یک طرف پای زن چادری را قلم می‌کرد و از طرف دیگر مجوز استفاده از چادر را تنها برای زنان روسپی صادر می‌کرد تا بگوید چادر سر می‌کنند و زیر چادر آن کار دیگر می‌کنند. می‌خواستند حجاب را از صحنه‌ی اجتماع حذف کنند اما همین حجاب حذفشان کرد. امروز که جمهوری اسلامی متولی حجاب است و چادر نماد هویت زن انقلابی، رسالت قوه قضاییه و هر نهادی که خود را مدافع حجاب می‌داند، برخورد با این رذالت است.