نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
روایتی از حضور بانوان در آتشنشانی به مناسبت روز جهانی آتشنشان
در نگاه اول، لباس آتشنشانی سنگین و سخت است؛ لباسی برای مردانی که بیپروا دل به آتش میزنند.اما در میان این زرههای خاکستری و قرمز، صدایی آرامتر، اما مصممتر شنیده میشود.
در روز جهانی آتشنشان، پای گفتوگوی سه همراه نشستیم. خانم نعمتی، بانوی آتشنشان و مربی آموزش ایمنی،خانم تکیهای، امدادگر پرتجربه و از چهرههای داوطلب در فعالیتهای انسانی و آقای ریحانی، مربی و مسئول آموزش در سازمان آتشنشانی. هر سه از مسیرهایی متفاوت آمدهاند، اما در یک نقطه به هم رسیدهاند: خدمت به مردم.
از جرقه تا شعله
خانم نعمتی وقتی از کودکیاش میگوید، لبخند آرامی بر لب دارد: از بچگی همیشه جذب موقعیتهایی بودم که میشد به کسی کمک کرد. برایم آتشنشانی فقط یک شغل نبود، یک تعهد بود. حس میکردم باید در جایی باشم که بتوانم برای دیگران مفید باشم.
او از نخستین تجربهاش در زلزله کرمانشاه یاد میکند… روزهایی پر از خاک و اشک و اضطراب. «آنجا بود که فهمیدم معنای واقعی واژه نجات چیست. خانوادهام خیلی نگران بودند. هر روز تماس میگرفتند تا مطمئن شوند سالمم، اما بعدها همان نگرانی تبدیل شد به حمایت. مادرم حالا اگر چند روز فعالیت نکنم خودش میگوید: چرا نمیروی؟ مردم به شما نیاز دارند.»
نگاهی که تغییر کرد
دیدن یک زن با لباس آتشنشانی هنوز هم برای خیلیها عجیب است. اما خانم نعمتی میگوید همین نگاههای پر از تعجب، روزی به لبخند و افتخار تبدیل شد. وقتی در مدارس کلاس آموزش ایمنی میگذاریم، دخترهای کوچک با ذوق میپرسند: خانم، ما هم میتوانیم آتشنشان شویم؟ و من همیشه میگویم بله، میتوانید. شاید وقتی شما بزرگ شوید، حضور زنان در عملیاتها دیگر عادی باشد.
او لحظهای سکوت میکند و ادامه میدهد: آتشنشانی کار سختی است… باید صبور باشی، احساساتت را کنترل کنی و در بحران آرام بمانی. اما اگر علاقه داشته باشی، هیچ سختیای مانع نمیشود.
اتاقی پر از دود
او از اولین تجربهاش در تمرینهای حرفهای میگوید: «اتاق دود» را هیچوقت فراموش نمیکنم. فضایی تاریک و خفهکننده بود. باید با لباس کامل وارد میشدیم و فردی را در آن پیدا میکردیم. برای لحظهای حس کردم نمیتوانم نفس بکشم، اما از اتاق که بیرون آمدم، دیگر آن آدم سابق نبودم. فهمیدم ترس همیشه هست، ولی شجاعت یعنی از میان همان ترس عبور کردن.
خانم تکیهای: عشق، سوخت مسیر ماست
خانم تکیهای آتشنشان دیگری که کنارمان ایستاده و آرام و با طمأنینه صحبت میکند. از لابهلای جملههایش عشق به انسانها میبارد.
در کار امداد، باید عاشق باشی. بدون عشق، نمیشود ادامه داد. ما یاد گرفتیم قبل از هر آموزش یا مأموریتی، دلمان را برای کمک آماده کنیم. خوشبختانه در میان بانوانی که در این مسیر هستند، همکاری و همدلی عمیقی شکل گرفته. یاد گرفتهایم دست یکدیگر را بگیریم و از دل سختیها عبور کنیم.
او از لحظات پر از ترس هم میگوید: بله، ترس همیشه هست. اما وقتی به چشمان کسی نگاه میکنی که نجاتش دادهای، همه خستگیها فراموش میشود. آن لبخند، ارزش همه سختیها را دارد.
تکیهای معتقد است زمان آن رسیده که بانوان وارد عملیاتهای واقعی شوند: در بعضی موقعیتها حضور زنها حتی ضروری است. وقتی حادثه برای بانوان یا کودکان رخ داده باشد، وجود ما میتواند فضا را آرامتر کند. ما نمیخواهیم فقط دیده شویم، میخواهیم سهم واقعیمان را در خدمت ایفا کنیم.
آقای ریحانی: دقت زنانه، پشتوانه نجات است
آقای روحانی از چهرههای باسابقه در آموزشهای آتشنشانی است. وقتی از حضور بانوان حرف میزند، لحنش تحسینآمیز است: خانمها در کار آموزش و امداد، دقت و جزئینگری عجیبی دارند. گاهی در جلسات آموزشی، به نکاتی اشاره میکنند که حتی ما مردها متوجهش نمیشویم.
در ارتباط با کودکان هم تأثیرشان بیشتر است، چون با زبان مهربانی حرف میزنند. همین باعث شده در زمینه فرهنگسازی ایمنی، نقش بسیار مؤثری داشته باشند.
وی تأکید میکند که نگاه جامعه هم تغییر کرده است: وقتی مردم در نمایشگاهها بانوان آتشنشان را میبینند، با احترام برخورد میکنند. دیگر آن نگاه تردیدآمیز گذشته وجود ندارد. حتی همکاران مرد هم امروز اعتراف میکنند که حضور خانمها باعث افزایش نظم، دقت و آرامش در تیمها میشود.
چالشهایی از جنس باور
اما مسیر آسان نبوده است. خانم نعمتی با نگاهی آرام اما محکم میگوید: سالهای اول، ما را جدی نمیگرفتند. بعضیها میگفتند خانمها فقط باید در آشپزخانه باشند. اما احترام گرفتنی است، نه دادنی.با کار و تلاش، توانستیم ثابت کنیم که حضور ما فقط نمادین نیست. حالا همکاران مرد میگویند گاهی حضور خانمها باعث لطافت فضا و آرامش در صحنه حادثه میشود.
او با لبخند ادامه میدهد: ما میدانیم که فقط نماینده خودمان نیستیم، بلکه نماینده تمام دخترانی هستیم که رؤیای آتشنشان شدن دارند. پس باید مراقب باشیم، اشتباه نکنیم، چون هر رفتار ما ممکن است مسیر آینده آنها را هم بسازد.
شعلهای برای نسل آینده
خانم تکیهای از خاطرهای میگوید که هنوز در ذهنش زنده است: در یکی از نمایشگاهها، دختربچهای با خانوادهاش رد میشد. تا ما را دید، ایستاد و با چشمانی براق گفت: واقعاً شما آتشنشانید؟ یعنی من هم میتونم بشم؟به او گفتم: حتماً. تا زمانی که تو بزرگ بشی، حتماً خانمهای آتشنشان در عملیات هم حضور خواهند داشت. برق امید در نگاهش برایم از هر پاداشی ارزشمندتر بود.
نگاهی از جنس احترام
آقای ریحانی با لبخند جمعبندی میکند: ما باید باور کنیم که شجاعت، انحصاری نیست. بانوانی مثل خانم نعمتی و تکیهای با تلاش و تعهدشان نشان دادهاند که حضور زنان در آتشنشانی نه فقط ممکن، بلکه لازم است.وقتی انسانیت و عشق به خدمت، محور کار باشد، دیگر فرقی نمیکند زن باشی یا مرد.
شعلههایی که خاموش نمیشوند
در پایان گفتوگو، سکوتی کوتاه بینشان میافتد. شاید هر سه به خاطراتی از حادثه، دود و فریاد فکر میکنند.اما در چشمانشان نوری هست که خاموش نمیشود… نوری از تعهد، انساندوستی و امید.
آتشنشان بودن یعنی دلدادن به خطر برای نجات دیگری و در میان این شعلهها، بانوانی هستند که ثابت کردهاندبه خوبی همدم دردهای مردم هستند.
گزارشگر: مهتا صانعی
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت