نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
شروع کار این بانوی طلبه در منطقه چاف و چمخاله بود؛ همان روستای سرسبزی که بیشتر بهعنوان منطقهای توریستی شناخته میشود.
اما برای خانم مهریپور، چاف و چمخاله فقط جاذبههای طبیعی نداشت؛ آنجا محلی بود که نیاز به کار اجتماعی و فرهنگی بیش از هر چیز دیگری بیشتر احساس میشد.
خانم مهریپور، بانوی فعال مسجدی از لنگرود گیلان، سالهاست که محله و مسجد را خانه دوم خود میداند. او متولد ۱۳۷۱ است و تحصیلات حوزوی دارد. وقتی در سال ۱۳۹۴ در مسیر فعالیتهای فرهنگی قدم گذاشت، شاید خودش هم تصور نمیکرد روزی نامش با برگزاری جشنهای بزرگ مذهبی، نجات زندگیهای در آستانه فروپاشی و حل گرفتاریهای مردم گره بخورد.
شروع کار او در منطقه چاف و چمخاله بود؛ همان روستای سرسبزی که بیشتر بهعنوان منطقهای توریستی شناخته میشود.
او در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) و حسینیه محل، گروهی از زنان را گرد هم آورد. برای نیازمندان جهیزیه تهیه کردند، هیئتهای خانگی تشکیل دادند و دست در دست هم تلاش کردند تا محله را گرمتر و زندهتر کنند.
جشنهای نیمه شعبانشان حال و هوای دیگری داشت؛ زنان روستا با دستهای خود غذا میپختند، گوسفند قربانی میکردند و به اهالی نذری میدادند. در عید غدیر، خانه خودش را به آشپزخانهای بزرگ برای پخت غذای گرم نیازمندان تبدیل میکرد؛ گاهی تا چهارصد پرس غذا آماده میشد.
کلاسهای آموزشی او هم برای زنان محله تازگی داشت؛ احکام و قرآن، نقاشی، صنایع دستی و خیاطی. همان کلاسهایی که بعدها برای بعضی از زنان تبدیل شد به راهی برای استقلال و کسب درآمد.
با شروع کرونا، فعالیتهایش را به شیوه دیگری ادامه داد. این بار خبری از اردو و کلاس حضوری نبود. او و دوستانش مواد ضدعفونی و ماسک تهیه میکردند، گوسفند قربانی میکردند و گوشتش را در بستههای کوچک به دست خانوادههای نیازمند میرساندند. بیش از دویست خانواده در لنگرود و روستاهای اطراف از این کمکها استفاده میکردند.
اما داستان فعالیتهای او تنها در کمکهای مادی خلاصه نمیشود. بارها پیش آمده بود که پای یک اختلاف خانوادگی در میان بود. جایی که دیگر بسته معیشتی یا پول حلال مشکلات نبود و باید به آنها مشاوره میداد. از جلوگیری از طلاق یک خانواده تا آشتی دادن پدر و پسری که بیست سال با هم قهر بودند؛ روایتهایش شبیه قصههایی است که آدم را به یاد کارهای بزرگ بینامونشان در دل محلهها میاندازد.
خانهای که در آتش سوخته بود، با کمک او و خیرین دوباره ساخته شد. سالمندانی که تنها بودند، با برگزاری روضهای کوچک در خانهشان دوباره خنده به لبشان میآمد. حتی گروه سرودی تشکیل داد که دختران نوجوانش در مراسمهای مختلف میخواندند؛ گروهی که تا مزار شهید حاج قاسم سلیمانی در کرمان رفت و همانجا سرود اجرا کرد.
امروز، وقتی نام خانم مهریپور در محله شنیده میشود، اهالی او را نه صرفا بهعنوان یک بانوی فعال مسجدی، که بهعنوان کسی میشناسند که هر چه در توان داشته برای مردم خرج کرده؛ چه در ساخت مسجد و خانه، چه در اشتغالزایی، چه در نجات یک زندگی از فروپاشی.
خبرگزاری رسمی حوزه
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت