نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
خشونت جنسی در این اردوگاهها تنها به یک شکل خاص محدود نمیشود، بلکه طیف وسیعی از اعمال خشونتبار را شامل میشود. در صدر این فهرست سیاه، تجاوز جنسی قرار دارد؛ وحشیانهترین شکلی که در مکانهای خلوت، کنار دیوارههای اردوگاه، یا حتی درون کلبههای موقتی که به عنوان خانه شناخته میشوند، رخ میدهد. مهاجمان اغلب از تاریکی شب، انبوهی جمعیت و فقدان روشنایی کافی برای پنهان کردن هویت خود استفاده میکنند.
علاوه بر این، آزار و اذیت جنسی کلامی و غیرکلامی به امری متداول تبدیل شده است. زنان در مسیرهای تردد روزمره خود، به ویژه در نزدیکی نقاط حیاتی مانند نقاط جمعآوری آب و سرویسهای بهداشتی، مورد متلکپرانی، تعقیب و تماس فیزیکی ناخواسته قرار میگیرند.
این رفتارها فضای عمومی را برای آنان به میدان مین روانی تبدیل کرده و هر خروج از خانه را به سفری پراضطراب بدل میکند. شکل دیگری از این خشونت، باجخواهی جنسی است. گزارشها حاکی از آن است که برخی از عوامل مسلح حاضر در اردوگاهها یا حتی کسانی که مسئولیت توزیع کمکهای انساندوستانه را بر عهده دارند، از موقعیت خود سوءاستفاده کرده و در ازای دسترسی به غذا، لوازم بهداشتی ضروری یا حتی اجازه خروج از یک منطقه خاص، از زنان درخواست خدمات جنسی میکنند.
این امر کمکرسانی را که باید خط نجات باشد، به ابزاری برای سوءاستفاده و بهرهکشی تبدیل کرده است. در نهایت، شرایط ناامن و فقر شدید، زنان و دختران روهینگیایی را به طعمههای آسانی برای قاچاقچیان انسان تبدیل کرده است. آنان با وعده کار بهتر، ازدواج یا زندگیی در مکانی امن فریب خورده و به خارج از اردوگاهها برده شده و در بسیاری از موارد وادار به فحشا میشوند.
شناسایی مهاجمان، تصویری پیچیده و هولناک از عمق فاجعه را ترسیم میکند. گزارش به وضوح به دو منبع اصلی خطر اشاره میکند که احساس خیانت و بیپناهی را در قربانیان تشدید میکند. نخست، خشونت درون جامعه و خانواده (توسط مردان شناختهشده) است. فشارهای روانی طاقتفرسای ناشی از زندگی در شرایط بیثبات، فاقد آینده و پرازدحام، منجر به افزایش تنش و خشونت درون خانوار میشود.
زنان ممکن است توسط اعضای خانواده، بستگان یا دیگر ساکنان شناختهشده اردوگاه مورد سوءاستفاده قرار گیرند. این امر گزارش دادن جرم را به دلیل ترس از رسوایی، انتقامجویی یا از هم پاشیدن تنها ساختار حمایتی باقیمانده برای قربانی، تقریباً غیرممکن میسازد.
دومین و هشداردهندهترین منبع خطر، خشونت توسط نهادهای امنیتی پلیس مسلح بنگلادشی است. هنگامی که کسانی که مسئولیت حفاظت از آسیبپذیرترین افراد را بر عهده دارند، خود به مهاجم تبدیل میشوند، قربانی کاملاً در دام میافتد و هیچ پناهگاهی برایش باقی نمیماند. زنان از گزارش دادن خشونت اعضای پلیس به دلیل ترس عمیق از بازداشت خودسرانه، اذیت و آزار بیشتر یا تلافیجویی علیه خانوادهشان وحشت دارند. این موضوع یک فرهنگ مصونیت را ایجاد میکند که در آن مهاجمان چه در لباس رسمی و چه غیر مطمئن هستند که هرگز مورد بازخواست و مجازات قرار نخواهند گرفت.
آنان در سکوت رنج میکشند، زیرا دسترسی به خدمات تخصصی روانشناسی و مشاوره تقریبا غیرممکن است. این رنج روانی با انزوای اجتماعی مضاعف میشود. زنی که مورد تجاوز قرار گرفته است، اغلب به دلیل ننگ مرتبط با این عمل، از سوی جامعه خود طرد میشود.
این انزوا، که باید با حمایت همراه باشد، رنج او را عمیقتر میکند. از سوی دیگر، بارداریهای ناخواسته و بیماریهای مقاربتی از دیگر عواقب فاجعهبار هستند. بسیاری از قربانیان به دلیل عدم دسترسی به خدمات بهداشت باروری، مراقبتهای پزشکی پس از تجاوز و درمانی، با بارداریهای ناخواسته یا ابتلا به بیماریهایی مانند HIV مواجه میشوند.
این شرایط وحشتناک منجر به ازدواجهای اجباری و زودهنگام میشود. خانوادهها از ترس تجاوز به دخترانشان، آنان را در سنین بسیار پایین وادار به ازدواج میکنند تا به تصور خود، حفاظتی برای آنان ایجاد کنند. این کار تنها یک چرخه معیوب از آسیبپذیری را ایجاد میکند، زیرا این دختران خردسال از نظر جسمی، عاطفی و روحی برای ازدواج و بارداری آماده نیستند و خود را در روابطی نابرابر و بالقوه خشونتآمیز مییابند.
درخواست به ظاهر ساده زنان برای روشنایی بهتر و جایگزینی پلیس زن تنها نمادهایی از راهحلهای عمیقتر و فوریای است که باید پیگیری شود. آنچه واقعاً برای شکستن این چرخه شرمآور خشونت نیاز است، فراتر از نصب چند چراغ است و شامل اقدامات بنیادین میشود: ایجاد مکانیسمهای گزارشدهی امن و محرمانه که توسط نهادهای بینالمللی مستقل و سازمانهای مورد اعتماد جامعه محلی مدیریت شود، تا قربانیان بدون ترس از انتقام بتوانند صدای خود را بلند کنند.
احضار به عدالت و پایان دادن کامل به مصونیت از طریق تحقیقات فوری، شفاف و مستقل در مورد اتهامات وارده علیه نیروهای امنیتی و مجازات قاطعانه تمامی مهاجمان، اعم از ساکنان عادی یا مأموران مسلح، ضروری است. دسترسی به خدمات جامع و یکپارچه شامل مراقبتهای پزشکی فوری، حمایت روانشناسی اجتماعی بلندمدت و مشاوره حقوقی در مراکزی امن و با پرسنل آموزشدیده و عمدتاً زن باید به سرعت فراهم شود.
در نهایت، توانمندسازی واقعی اقتصادی و اجتماعی زنان از طریق ایجاد برنامههای آموزشی و اشتغالزایی که به آنان امکان استقلال مالی میدهد، کلیدی است تا بتوانند از نظر اجتماعی تقویت شده و در برابر خشونت بایستند و برای حقوق خود کنند.
خشونت جنسی سیستماتیک علیه زنان بنگلادش تنها یک تراژدی انسانی نیست؛ یک استراتژی حساب شده برای خرد کردن روحیه، تحقیر و نابودی یک جامعه از هم پاشیده و آسیبدیده است. سکوت، بیعملی و روی گرداندن جهان در قبال این فاجعه انسانی، برابر با همدستی ناخواسته اما واقعی با مهاجمان است. اقدام فوری و قاطع جامعه بینالملل نه یک انتخاب، که یک اجبار اخلاقی انکارناپذیر است.
فائزه آقامحمدی
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت