نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
چادر نه یک کالای لوکس و زینتی و نه یک ابزار تجمل و خودنمایی است که از طریق آن بخواهند در بازار اقتصاد توجه پول روی پول بگذارند و برندشان را به سمع و نظر مشتریانی برسانند که در کارزار خودنمایی، انتخابشان چادرهای مستحیل شده و لاکچری است. چادرهایی که از هویت عفیفانهی خود تهی شدهاند و با ادبیات متناقضنمای «حجاب جذاب» بازاریابی میشوند.
روزگاری چماق رضاخان نفس چادر را به شماره انداخته بود و امروز سنگ و یراق جوری جان. اگرچه ضرب شصت گزمههای رضاخان نتوانست چادر را از نفس بیندازد اما زنانی برای حفظش از نفس افتادند: «خواهرم هفت ماهـــه حامله بود. می خواســـت با کالســـکه بـــرود بیمارســـتان، جلویـــش را گرفتند و خواســـتند ســـرش را برهنـــه کنند، اما او چادر را دور خودش پیچید و ســـرش را برهنه نکرد. گرفتنـــدش بـــه بـــاد کتـــک. یـــادم هســـت او را بـــا داد و بیـــداد بـــه خانه آوردند. خواهرم همان شـب بچهاش سقط شد و خودش هم مرد. او هجده سال داشت.»
این پوشش مقدس که نماد هویت ملی، دینی و سیاسی زن است، از هزار توی تنگ و تاریک تاریخ عبور کرده، تحقیر شده، تخریب شده، تحریم شده اما حذف نشده حالا زیر دست حجاب استایلها دارد تحریف میشود تا به قیمت از سکه انداختن چادر، بازارشان را سکه کنند. حجاب استایل پیاده نظام جنگ نرم همان کسانی است که سالها برای حذف چادر و دلالتهای آن مبارزه کردند تا دیگر چادر نماد مبارزه و عفاف نباشد.
زمانیکه چماق رضا میرپنج چادر را به زور از سر زنان گرفت از دیگر سو مجوز پوشیدن چادر را تنها برای زنان روسپی صادر کرد تا چادر ابزاری شود برای فسق و فجور پنهانی و دلالتی باشد نه برای عفاف که برای بیحیایی. جنایتها، بزهها و آسیبها را که گزارش میکردند، زنان چادری را نمایش میدادند تا از این همنشینیها و نمایشها، برای چادر معنا برساخت کنند. «زنان مستور در کفن سیاه»، «مرتجع»، «انگل» و…وصف زنان چادری توسط خاندان پهلوی بود.
محمدرضا به رسم «پسر کو ندارد نشان از پدر» دستکش مخمل بر چماق میرپنج پوشاند و نبرد با چادر را با تخریب وجههی آن در مجلات و رسانهها ادامه داد تا در نهایت به تحریم و تنبیه چادریها رسید. رژیم ترجیح میداد انتخاب زنان لباس و روسری باشد اما چادر نباشد. شورای هماهنگی امور اجتماعی نخستوزیری طرحی را مصوب کرد تا زنانی که کشف حجاب نمیکنند باید کشف چادر کنند.
گزینههای روی میز این طرح، حذف چادر از طریق راهکارهایی برای اهداف بلندمدت و کوتاه مدت بود. تأکید بر استفاده از ظرفیت رسانههای گروهی و نفوذ کلام روحانیون شناختهشده در جهت تفکیک مفهوم حجاب از چادر، اثبات عدم ارتباط چادر با مذهب در رسانهها و کتب درسی و بهرهگیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی و نشاندادن جنبههای دست و پاگیر چادر از جمله اهداف بلندمدت بود.
یازده بند تحریمی_تنبیهی و دو بند تشویقی برای حذف چادر از پوشش زنان گامهای اجرایی اهداف کوتاهمدت طرح بود. ممنوعیت چادر برای دانشآموزان، دانشجویان و کارمندان، محرومیت کارمندان چادری از مقام و موقعیت و تشویق، محرومیت زنان چادری از خدمات دولتی و خدمات سازمانهای اجتماعی از جمله این یازده بند بود.
اشرف پهلوی که ریاست سازمان زنان ایران به عنوان یک سازمان فمنیستی را در زمان پهلوی دوم بر عهده داشت در مصاحبهای با مجله زن روز در سال ۵۵ میگوید: «یکی از مظاهر تهماندههای ارتجاع فکری ادامه چادر به سرکردن است… به سازمان زنان دستور دادهام که بررسی کنند و ببینند این حرکت بخصوص از کجا سرچشمه گرفته است؛ زیرا من چیزی به نام «چادر» را در جامعهی ایران قبول ندارم و لغت «چادر» را اصلا رد میکنم.»
اگر اشرف چادر را در جامعهی ایران قبول نداشت و لغت چادر را رد میکرد، حجاب استایل چادر را قبول دارد اما سادگی آن را رد میکند. امروز نه تنها چادر که سادگیاش هم نماد مبارزه است.
مریم اردویی
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت