نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
این نشستها شامل هشت پنل تخصصی است که هر کدام به یکی از موضوعات کلیدی خانوادهمحوری میپردازند؛ از تعاریف و نقش خانواده در جامعه کنونی تا موانع ساختاری، مسائل نوظهور، حقوق خانواده و الگوهای حکمرانی خانوادهمحور. برنامه با حضور اساتید و پژوهشگران برجسته این حوزه برگزار شده و بستری مناسب برای تبادل دانش و تجربه به شمار میرود.
در پنلی با عنوان «تعریف خانواده در جامعه امروزی، سیر تحولی مفهوم آن و کارکردهای خانواده در جامعه معاصر» نیز موضوع تحول در مفهوم خانواده و کارکردهای مبتنی بر خانوادهمحوری مورد بحث و بررسی قرار گرفت. این نشست با حضور خانم دکتر فرهمندپور، خانم دکتر اردبیلی و خانم دکتر رمضانخواه برگزار شد.
در این نشست، نگاهی نهضتی به مقوله خانوادهمحوری دنبال میشود؛ نهضتی که بر ضرورت ایجاد جریان جدی در عرصه ازدواج و بازتعریف جایگاه خانواده تأکید دارد. ارتقای سرمایه اجتماعی بر پایه انصاف و احترام و نیز همافزایی نهادهای آموزشی از محورهای کلیدی این رویکرد است، چراکه گاه نهادهای جانبی جایگزین کارکردهای اصیل خانواده شده و اصالت آن را تحتالشعاع قرار دادهاند.
بر این اساس، فرهنگسازی و سیاستگذاری در جهت صیانت از خانواده در برابر چالشهای نوظهور از اهمیت ویژه برخوردار است. بررسی تحولات جهانی خانواده و نسبت آن با شرایط کنونی ایران، ما را به بازاندیشی در کارکردها و راهبردهای پیشرو فرا میخواند. در همین چارچوب، نشست امروز با موضوع «تعریف خانواده در جامعه امروزی، سیر تحولی و کارکردهای آن در جامعه معاصر» برگزار میشود تا تعریفی مشترک از خانواده ارائه گردد و تحولات، کارکردها، نقشهای جنسیتی، الگوهای توزیع قدرت و الزامات حقوقی پیشروی خانواده مورد بحث قرار گیرد.
فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، در سخنان خود با تأکید بر ضرورت نگاه نهضتی به موضوع خانواده گفت: امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند شکلگیری یک جریان جدی و نهضت در عرصه ازدواج و تقویت نهاد خانواده هستیم. ارتقای سرمایه اجتماعی بر پایه انصاف و احترام و نیز یکپارچگی ظرفیتهای نهادهای آموزشی، از مهمترین زمینههایی است که میتواند به تحقق جامعه خانوادهمحور کمک کند. اما همزمان باید توجه داشت که برخی نهادهای سنتی در کنار خانواده شکل گرفته و بخشی از کارکردهای اصیل آن را بر عهده گرفتهاند؛ روندی که گاه سبب تضعیف اصالت بنیان خانواده بهعنوان نهاد اصلی و اولیه جامعه شده است.
وی افزود: فرهنگسازی و سیاستگذاریهای حمایتی میتوانند نقش مهمی در مراقبت از خانواده در برابر چالشها و تهدیدهای نوظهور داشته باشند. یکی از محورهای اصلی نشست امروز بررسی روندهای جهانی در حوزه خانواده و مقایسه آن با تحولات داخلی ایران است. در اسناد سیاستی نیز مشاهده میکنیم که در سطح کلان، خانواده بهعنوان رکن اصلی جامعه دیده شده و در سطوح خردتر، کارکردها و راهبردهای جزئیتر آن مطرح شده است.
علاسوند با اشاره به بحث تعریف مفهومی خانواده و کارکردهای آن در جامعه معاصر گفت: برای دستیابی به جامعهای خانوادهمحور، باید ابتدا به یک تعریف مشترک از خانواده برسیم. سیر تحولات و تغییر در کارکردهای خانواده، بازشناسی الگوهای توزیع قدرت، بررسی نقشهای جنسیتی و تحلیل پیامدهای تحولات تکنولوژیک، از محورهای مهمی است که باید به آنها پرداخته شود.
وی با طرح این پرسش که «آیا موضوع مورد نگرانی ما خانواده طبیعی است یا خانواده فرهنگیشده؟» تأکید کرد: این تمایز بسیار مهم است، زیرا در جهان امروز برخی جوامع مسیر عبور از الگوهای سنتی و طبیعی خانواده را تجربه کردهاند، اما در بسیاری از کشورها همچنان بر حفظ خانواده طبیعی بهعنوان سنگر اصلی تأکید میشود. به گفته او، خانواده تنها یک موضوع جامعهشناختی صرف نیست، بلکه یک سازه تمدنی است. به همین دلیل اگر خانواده را بهعنوان مبدا و محور اصلی نبینیم، بهطور طبیعی سیاست، اقتصاد، معماری شهری و حتی گفتمان فرهنگی جامعه نیز به مسیر دیگری خواهد رفت.
خانم علاسوند سپس به اهم چالشهای پیشروی خانواده در جهان و ایران اشاره کرد و گفت: امروز ما با پدیدههایی چون فردگرایی افراطی، تضعیف اقتدار والدین، احساس رهاشدگی جوانان و نوجوانان، کاهش نقش والدگری حمایتی مادران و پدران، و نیز مصرفی و عاطفی شدن نهاد خانواده مواجهیم. وی کاهش فرزندآوری را یکی از پیامدهای ملموس این وضعیت دانست و افزود: فشارهای اقتصادی و گسترش سبک زندگی مصرفی، خانواده را بهسمت کنارهگیری از نقشهای تربیتی سوق داده و بسیاری از این وظایف را به نهادهای دیگر سپرده است.
وی از «شکاف میان گفتمان رسمی و تجربه زیستی خانوادهها» بهعنوان یکی از جدیترین معضلات یاد کرد و ادامه داد: بسیاری از سیاستهای اعلامی در حوزه خانواده بیشتر تجویزی و کلیشهای هستند و بهدلیل بار مالی و اجرایی سنگین یا در سطح قوانین متوقف میشوند و یا در سطوح پایینتر جامعه عملیاتی نمیگردند. همین شکاف سبب بازتولید بحرانهای خانواده در ایران شده است.
علاسوند در پایان تأکید کرد: برای عبور از این بحرانها باید به انسجام معنایی و هویتی خانواده توجه ویژه داشت. او خاطرنشان کرد که متکثر شدن نظامهای ارزشی و ضعف در بومیسازی الگوهای نوین، موجب واگرایی نسلی و فرسایش مشروعیت درون خانواده شده است. راه برونرفت نیز ایجاد سیاستهای واقعی، بومی و مبتنی بر تجربه زیستی خانوادهها در کنار حفظ نقش خانواده طبیعی بهعنوان مبنای اصلی توسعه فرهنگی و اجتماعی خواهد بود.
بهاره آروین، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس، در سخنان خود تأکید کرد که خانواده ایرانی واجد پیچیدگیها و تنوع منحصر به فردی است که در تحلیلها نباید نادیده گرفته شود. او گفت: خانوادههای تهرانی شرایط خاص خود را دارند، اما وقتی به اقوام مختلف ایران همچون کرد، لر، ترک، بلوچ، سیستانی و دیگر مناطق کشور نگاه میکنیم، درمییابیم که الگوهای خانوادگی در بسیاری از نقاط ایران متفاوت از فرهنگی است که در تهران رایج است. به گفته او، اگرچه خانواده ایرانی با مسائل جهانی مشابهی مواجه است، همچنان تعهد خانوادگی و سرمایه فرهنگی در بسیاری از اقوام حفظ شده و همین امر امکانی برای ایران فراهم میکند که در عرصه دفاع از نهاد خانواده نقش «پیشرو» و حتی رهبریکننده داشته باشد.
وی افزود: خانواده ایرانی امروز بیش از همیشه برای فرزندان خود وقت و هزینه صرف میکند؛ اما در عین حال، نقاط غفلتی نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. خانوادهها عمیقاً نگران آینده فرزندانشان هستند، با این حال گاهی از مسائل روحی و روانی آنان غفلت میشود. در برخی موارد نیز شاهد معضلاتی مانند گرفتار شدن جوانان در آسیبهای اجتماعی هستیم که نشان میدهد شکل سنتی حمایت خانوادگی در حال فرسایش است.
بهاره آروین با اشاره به تجربه مطالعات جهانی گفت: در آمریکا خانوادههای لاتینتبار نمونهای از این انسجام خانوادگی هستند. پژوهشها نشان میدهد که هرچقدر وابستگی این خانوادهها به ساختار سنتی خانواده بیشتر باشد، آسیبهای اجتماعی نظیر مصرف مواد مخدر، فروپاشی خانوادگی یا رهاشدگی سالمندان در میان آنان کمتر رخ میدهد. به همین دلیل دولتها در غرب نیز برخی سیاستهای حمایتی خود را به «حمایت از خانوادههای منسجم» اختصاص دادهاند.
او خاطرنشان کرد: ایران نیز میتواند از این تجربهها بهره بگیرد، بهویژه در بحث «حاکمیت در خدمت خانواده». لازم است خانواده احساس کند که در ازای وفاداری به ارزشهای خانوادگی، دولت خدمات و حمایتهای جدیتری در اختیارش قرار میدهد. این حمایتها میتواند در حوزه اشتغال، معیشت، سیاستهای فرزندآوری و حتی آموزش متجلی شود.
به باور آروین، یکی از چالشهای امروز ایران تکثر روزافزون الگوهای خانوادگی است. او گفت: خانواده ایرانی در دهههای آینده بیش از پیش متکثر میشود. بخشی از خانوادهها همچنان سنتی هستند، با پیوندهای عاطفی و نظارت مستمر بر زندگی فرزندان، و بخشی دیگر شکلهای مدرنتری به خود میگیرند؛ از خانوادههای کوچک هستهای گرفته تا خانوادههایی که نظارت و اقتدار سنتی در آنها کاهش یافته است. این تکثر اگر نادیده گرفته شود، سیاستگذاریها ناکام خواهند ماند، اما اگر بهرسمیت شناخته شود، میتواند به مزیتی برای جامعه ایران بدل شود.
او در ادامه گفت: مسئله اصلی این است که سیاستگذاران ما باید «خانواده واقعی در ایران» را ببینند، نه تنها آنچه در اسناد رسمی یا رسانهها بازنمایی میشود. خانواده امروز ایران با چالشهایی چون فشار اقتصادی، تحولات زیستی نسلهای جدید، نقشهای متحول زنان و فشار سبک زندگی رسانهای مواجه است. برای همین نمیتوان با سیاستهای یکسان و کلیشهای به همه خانوادهها پاسخ داد.
آروین تأکید کرد: اگر سیاستگذاری در حوزه خانواده بخواهد کارآمد باشد، باید مبتنی بر پذیرش تکثر الگوهای خانوادگی و طراحی حمایتهای متناسب با هر یک از این الگوها باشد. به گفته او، انکار تکثر به معنای بیتوجهی به واقعیتهای زیسته خانواده ایرانی است و این کار تنها موجب گسترش شکاف بین گفتمان رسمی و تجربه واقعی خانوادهها خواهد شد.
لیلا فلاحتی، مدیر گروه مطالعات زنان موسسه مطالعات فرهنگی اجتماعی، در سخنان خود یکی از بحرانهای اصلی حوزه خانواده را «کمبود سیاستهای حمایتی مؤثر» دانست و تأکید کرد که اگر حمایت از خانواده واقعاً بهعنوان یک اصل پذیرفته شود، باید الگویی مشخص و فعالکننده برای آن طراحی شود. او گفت: در همه سالهای پس از انقلاب بر حمایت از خانواده تأکید شده، اما در عمل الگوی حمایتی کارآمدی ارائه نشده است و همچنان این پرسش باقی است که چه نوع حمایت و چه مدلی میتواند خانواده را در جایگاه واقعی خود قرار دهد.
وی با اشاره به تحولات تاریخی در کارکرد خانواده گفت: زمانی خانواده مبنای اصلی تولید ثروت و ساماندهی زندگی بود، اما با کالایی شدن نیروی کار و تحولات اقتصادی مدرن، بسیاری از کارکردهای سنتی خانواده از آن جدا شد. در غرب این تغییر موجب شد که خانوادههای گسترده به تدریج به خانوادههای هستهای تبدیل شوند و کارکردهای زیادی به نهادهای دیگر واگذار شود. فلاحتی افزود: امروز در بسیاری از جوامع غربی بیش از نیمی از ازدواجها به طلاق منتهی میشوند و روابط رمانتیک، که روزگاری خارج از ازدواج تجربه میشد، وارد ساختار خانواده شده است. این امر سبب شده کارکردها و انتظارات از خانواده تغییر یابد.
او تأکید کرد که وضعیت ایران با این روندها تفاوت دارد. خانواده در ایران همچنان سنگر و پناهگاه اصلی افراد است، چه در حمایت از سالمندان، چه در تربیت فرزندان و چه در شرایط بحرانی مانند همهگیری کرونا. به گفته فلاحتی، با وجود ورود نهادهای موازی مانند مدرسه و رسانه، خانواده ایرانی هنوز بار اصلی تربیت و مراقبت را بر دوش دارد و همین امر جایگاه خانواده در کشور ما را از جوامع غربی متمایز میکند.
وی افزود: بحث اصلی این است که آیا خانواده تعریفی واحد دارد یا مجموعهای از اشکال و انتظارات مختلف است؟ امروز خانواده تنها یک نهاد ثابت نیست، بلکه تنوع بسیار زیادی در آن دیده میشود؛ از خانوادههای گسترده سنتی تا خانوادههای هستهای کوچک و حتی تکنفره. او گفت: سیاستگذاران باید بپذیرند که خانواده در ایران تکثر دارد و بر اساس این تکثر، سیاستهای متناسب طراحی کنند.
لیلا فلاحتی در ادامه به موضوعات اجتماعی و حقوقی مرتبط با خانواده پرداخت و اظهار داشت: ازدواج دیرهنگام، افزایش جمعیت مجردها و ظهور اشکال جدید زندگی خانوادگی، واقعیتهایی هستند که نباید نادیده گرفته شوند. او با بیان اینکه «هیچ نهادی در تاریخ نتوانسته جایگزین خدمات و کارکردهای خانواده شود» بر ظرفیت بیبدیل این نهاد تأکید کرد و گفت: حتی اگر برخی اشکال جدید خانوادگی ظهور یافته باشند، همچنان خانواده در معنای سنتی خود اصلیترین بستر حمایت، تربیت و انتقال فرهنگ است.
او در پایان گفت: تجربه جهانی نشان میدهد که هیچ مدل دیگری نتوانسته خانواده را حذف یا جایگزین کند. بنابراین خانواده نهادی تاریخی و پایدار است که در همه جوامع به شکلهای متفاوت حضور دارد. در ایران نیز مسیر آینده خانواده باید نه بر نفی این تکثر، بلکه بر شناخت و استفاده حداکثری از ظرفیتهای واقعی آن استوار شود.
خانم سمیه عربخراسانی، مدیر گروه حقوق زن در اسلام دانشگاه ادیان و مذاهب در سخنان خود با نقد سیاستهای چهار دهه گذشته در حوزه خانواده تأکید کرد که یکی از مهمترین بحرانها، نبود انسجام و کارآمدی در سیاستهای حمایتی از نهاد خانواده است. به گفته او، بسیاری از برنامهها و سیاستهای توسعهای که ذیل عنوان خانواده تدوین شدهاند، در عمل بر مبنای یک «الگوی آرمانی» از خانواده شکل گرفتهاند؛ خانوادهای که در آن زن خانهدار است، چند فرزند دارد، تابعیت و هماهنگی کامل با همسرش دارد و بدون مسئله به نظر میرسد. وی گفت این روایت از خانواده، با واقعیت متکثر خانوادههای ایرانی فاصله زیادی دارد و همین شکاف، یکی از دلایل ناکامی سیاستهاست.
او افزود: سیاستگذاری در ایران اغلب تکثر موجود در خانوادهها را نادیده گرفته است. نمونه آن را میتوان در حوزه حضانت کودکان یا حمایت از زنان سرپرست خانوار دید؛ جایی که سیاست رسمی، ساختار مردانه و سنتی خانواده را مبنا قرار داده و مشکلات جدید ناشی از تحولات اجتماعی را چندان به رسمیت نشناخته است. به همین دلیل، بسیاری از مادران در عمل درگیر چالشهای قضایی و اقتصادی فرساینده میشوند و کودکان نیز از این وضعیت آسیب جدی میبینند.
دکتر عربخراسانی سپس با اشاره به سیاستهای ناکارآمد در حوزه جمعیت گفت: در سیاستهای فرزندآوری معمولاً این فرض حاکم است که با پرداخت وام، اعطای زمین یا امتیازهای اقتصادی میتوان میل به فرزندآوری را افزایش داد. اما واقعیت آن است که بخش بزرگی از جامعه تمایل چندانی به فرزند سوم یا چهارم ندارد و دلایل آن بیش از هرچیز به «نگرشها و ذهنیتهای نسل جوان» بازمیگردد. او خاطرنشان کرد: در بررسیهای رسمی بیشتر از زنان درباره تمایل به فرزندآوری پرسیدهایم و نقش مردان، نگاه آنان به مسئولیت اقتصادی و حتی مقاومت برخی در برابر پدری نادیده گرفته شده است.
وی یکی دیگر از ضعفها را نداشتن شناخت دقیق از مخاطب سیاستگذاری دانست و تاکید کرد: وقتی سیاستها بر شناخت ناقص اجرا شوند، نتیجه آن شکستهای پیدرپی است. برای مثال، در حوزه ازدواج و طلاق مطالعات عمدتاً بر زنان متمرکز بوده و نیمه دیگر یعنی مردان چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند. این عدم توازن سبب شده سیاستها نه به درستی طراحی شوند و نه با زبان و ادبیات امروز نسل جوان با آنان ارتباط برقرار کنند.
عربخراسانی تصریح کرد: مسئله طلاق نمونهای روشن است. اینکه طلاق در جامعه اسلامی «امری مطلوب» تلقی شود یا «ناگزیر و آسیبزا» باید با بررسی تاریخی، جامعهشناختی و دینی روشن شود. اما نگاه غالب، بیشتر بر امنیتی کردن مسئله متمرکز بوده تا فهم درست آن. وی تأکید کرد که سیاستگذاری زمانی موفق است که با زبان مخاطب امروز سخن بگوید، او را قانع کند و شهروندان را به مشارکت داوطلبانه ترغیب نماید؛ نه آنکه صرفاً با دستور و اجبار به نتایج صوری برسد.
وی در پایان با تأکید بر سه سطح ضروری سیاستگذاری یعنی فردی، نهادی و کلان گفت: تا زمانی که این زنجیره به هم متصل نشود، اقدامات فرهنگی و حمایتی به ثمر نخواهد نشست. حاکمیت باید بپذیرد که خانواده ایرانی در زیر پوست جامعه با تنوع بسیار زندگی میکند و بدون شناسایی و پذیرش واقعیتهای آن، هیچ مداخلهای اثرگذار نخواهد بود. عرب خراسانی تأکید کرد که اگر حاکمیت میخواهد نقش حمایتی خود را حفظ کند، باید از نگاه کلیشهای و آرمانگرایانه فاصله بگیرد، به واقعیت خیابان و زندگی روزمره مردم توجه کند و برای خانوادههای واقعی سیاستگذاری کند، نه برای خانوادههای ترسیمشده در اسناد رسمی.
در نهایت براساس سخنان اساتید، آینده خانواده در ایران در گروی پذیرش واقعیتهای متکثر و متحول آن است؛ جایی که حفظ اصالت و کارکردهای بنیادین خانواده، در کنار توجه به چالشهای نوظهور و تفاوتهای فرهنگی و نسلی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. سخنان کارشناسان بر این نکته تأکید داشت که سیاستگذاریها اگر بخواهند از سطح اسناد کلیشهای فراتر روند و اثرگذار باشند، باید بر تجربه زیسته خانوادهها بنا شوند، تکثر موجود را به رسمیت بشناسند و با زبان نسل امروز به گفتوگو بپردازند تا خانواده همچنان بهعنوان سنگر اصلی سرمایه اجتماعی و توسعه فرهنگی جامعه باقی بماند.
گزارشگر: زهرا ملکوتیپور
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت