نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
آخرین سنگر نوزادان در دل بحران
«بیمارستان صورتی» نامیست که شاید روزگاری قرار بود نشانی از امید و کودکی باشد، اما امروز، واقعیت تلخی را در خود پنهان کرده است. در مجتمع پزشکی ناصر، دکتر احمد الغدا و تیمش تنها در همین هفته ۵۳ کودک مبتلا به سوتغذیه حاد را پذیرش کردهاند؛ کودکانی که تصویرشان وجدان هر انسانی را به لرزه درمیآورد.
دختری که فقط پوست و استخوانش مانده بود
وتین نعیم ابو امونه، نوزاد دو ماه و هجده روزه، زمانی به بیمارستان رسید که نفسهای آخر را در آغوش سرد مادرش میکشید. آنچه از او باقی مانده بود، تنها استخوانهایی ملبس به پوستی نازک و چشمانی خیره و بیرمق بود. مادرش او را به دست دکتر الغدا سپرد و خودش کنار دیوار صورتی بیمارستان، فرو ریخت. دیوارهایی که با تصاویر کودکانی شاد و خندان تزئین شده، اما دیگر چیزی از واقعیت آنها باقی نمانده است.
تنها اسمهایی زیبا، اما بیرمق
دکتر الغدا وتین را کنار تخت ماریا صهیب رضوان، نوزاد دهماههی دیگری میخواباند. او میگوید:
«هیچکدام از این بچهها قبل از جنگ بیمار نبودند. وتین هنگام تولد سالم و با وزن طبیعی بود، اما امروز حتی عضلهای در بدنش نمانده. این یعنی رسیدن به مرحلهای از سوتغذیه که فقط لحظهای با مرگ فاصله دارند. نگاه کن، حتی چربی گونههایش هم از بین رفته.»
زیر ملافههایی که کفن میشوند
زیر بدن همه نوزادها ملافههای سفیدی پهن کردهاند، ملافههایی که شاید خیلی زود، نقش کفن را ایفا کنند. کمبود شدید دارو، غذا و بهویژه شیرخشک، پزشکان و پرستاران را ناتوان کرده است. مادر وتین، دستان مادر ماریا را میفشارد؛ اما جز تسلی، چیزی در آن نیست. چون دیگر چیزی برای امیدواری نمانده. وتین نالهای خفیف سر میدهد، اما خیلی زود، خاموش میشود.
تشییع در بیمارستان صورتی
دکتر الغدا، هنگام دریافت آمار نوزادان فوتشده، بغضش میترکد. صدای ثبت علت مرگ «زینب ابو حلیب» پنج ماهه به خاطر سوتغذیه و عفونت خون، در میان حلقه مادرانی که گرد او ایستادهاند، قطع میشود. زینب در آغوش پدرش از بیمارستان صورتی تشییع میشود.
تنها یکی از چهار پناهگاه باقیمانده
بیمارستان صورتی اکنون تنها یکی از چهار مرکز درمانی فعال برای نوزادان در نوار غزه است. با گذشت زمان و شدت گرفتن بحران، تعداد نوزادانی که با سوتغذیه حاد پذیرش میشوند، افزایش یافته است. طبق اعلام وزارت بهداشت غزه، تاکنون ۱۵۴ نفر به دلیل سوءتغذیه جان باختهاند که ۸۹ نفرشان کودک بودند.
ماریا حتی دیگر مادرش را نمیبیند
زینه رضوان، مادر ماریا، دخترش را از تخت بلند میکند تا آن را تمیز کند:
میبینی؟ دخترم تکون نمیخوره. حتی وقتی صداش میزنم نگاه نمیکنه… ماریا… ماریا..
ماریا در آتش تب میسوزد. پوشکهای پلاستیکی که به زحمت دور پایش پیچیده شدهاند، جلوی نشت اسهال را نمیگیرند. اینجا، یافتن پوشک سختتر از پیدا کردن شیرخشک است.
سینههایی با شیری به رنگ خونابه
مادران، خود نیز از گرسنگی مفرط رنج میبرند. هر چند روز یکبار نان و جرعهای آب بیکیفیت گیرشان میآید. وقتی برای تغذیه نوزادانشان سینه میفشارند، بهجای شیر، تنها خونابه بیرون میزند. تصویری که دل را پاره پاره میکند.
رگی که قلب از آن آویزان است
وتین این روزها مهمان تازهی بیمارستان صورتی است؛ دختری که نامش، بهمعنای رگیست که قلب از آن آویزان است. مادری که این نام را برای نوزادش برگزیده، حالا هر شب بدن بیجان او را به سینهاش میفشارد و نگران است: اگر آن رگ قطع شود، او چطور زنده بماند؟
خبرگزاری فارس
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت