تحلیل خبر؛

سیاست، حتی با حضور زنان، الزاماً انسانی‌تر نمی‌شود

سال‌هاست که در گفتمان توسعه سیاسی و فمینیسم لیبرال، این امیدواری وجود داشته که ورود زنان به عرصه سیاست، فضایی آرام‌تر، انسانی‌تر و مبتنی بر مصالحه ایجاد خواهد کرد. با این حال، واقعیت‌های دنیای سیاست، به‌ویژه در سطوح بالای قدرت جهانی، نشان می‌دهد که جنسیت به تنهایی تعیین‌کننده سبک رهبری نیست.

نیکی هیلی، نمونه‌ای برجسته در این زمینه است. این زن، نه تنها تغییری در جهت تلطیف سیاست ایجاد نکرده، بلکه به عنوان یکی از چهره‌های سرسخت و جنگ‌طلب حزب جمهوری‌خواه شناخته می‌شود. مواضع تند و قاطع او در قبال ایران، چین و سازمان ملل متحد، بارها موجب ایجاد تنش شده است.

به همین ترتیب، هیلاری کلینتون، چهره‌ای از حزب دموکرات، اما با کارنامه‌ای مملو از حمایت از مداخلات نظامی در کشورهایی نظیر لیبی، افغانستان و عراق دیده می‌شود. در دوران تصدی وزارت امور خارجه ایالات متحده، کلینتون نقش محوری در طرح‌هایی ایفا کرد که به فروپاشی دولت‌ها و بی‌ثباتی در منطقه خاورمیانه انجامید.

مارگارت تاچر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، نیز نمونه‌ای دیگر از این رویکرد است. در سال ۱۹۸۲، او تصمیم به اعزام نیروهای نظامی بریتانیا به جزایر فالکلند گرفت. این اقدام نظامی، که به کشته شدن صدها نفر انجامید، از سوی برخی تحلیل‌گران به‌عنوان تلاشی برای تقویت موقعیت سیاسی داخلی تاچر در نظر گرفته شده است. منتقدان معتقدند که این جنگ، به‌جای حل‌ و فصل دیپلماتیک، بر تنش‌ها افزوده و نمونه‌ای از اولویت‌دادن به قدرت‌نمایی نظامی بر مصالحه و گفت‌وگو بود.

این واقعیت گویای آن است که حضور زنان در مناصب قدرت، لزوماً به معنای کاهش خشونت یا تغییر در ماهیت قدرت نیست. در مقابل، بسیاری از زنان برای اثبات شایستگی خود در فضای به شدت مردانه سیاست، گاهی رویکردهای تندتر و رادیکال‌تری اتخاذ می‌کنند.

سیاست، ذاتاً عرصه‌ای ساختاری و رقابتی است. اگر ارزش‌های حاکم بر آن بر پایه سلطه، برتری‌طلبی و نظامی‌گری استوار باشد، بازیگران زن نیز ناگزیر تحت تأثیر همان منطق عمل خواهند کرد. آنچه می‌تواند تحولی در سیاست ایجاد کند، نه تنوع جنسیتی، بلکه تغییر در گفتمان غالب، ساختار قدرت و ارزش‌های بنیادین آن است.

به بیان ساده‌تر: زن بودن، به خودی خود سیاست را نرم‌تر نمی‌کند، بلکه ساختار سیاسی موجود می‌تواند زنان را نیز به کنشگرانی با رویکرد خشونت گرایانه تبدیل کند.

آن‌چه در نهایت می‌تواند فضای سیاسی را تلطیف و انسانی کند، حضور عناصری چون ایمان، اخلاق و تقوای الهی در سازوکار قدرت است. عناصری که اگر در متن ساختار سیاسی جای گیرند، می‌توانند هر کنشگری، صرف‌نظر از جنسیت، را به سوی تعادل، انصاف و عدالت سوق دهند.

سیده صفیه هاشمی