تحول نقش‌آفرینی زنان در سینمای جهان

برای سالیان طولانی این امکان وجود داشت که سینمای جهان را مردانه خواند. اما در چند سال اخیر، تحولات گسترده‌ای در سینما به‌ویژه در زمینه کارگردانی زنان شاهد بوده‌ایم. از دستاوردهای برجسته فیلمسازان زن تا ورود فیلم‌های متفاوت و جالب به جشنواره‌های معتبر همچون اسکار و کن.

سینما، از همان آغاز شکل‌گیری‌ در اواخر قرن نوزدهم، همواره به‌عنوان عرصه‌ای مردانه شناخته می‌شد. هالیوود در دهه‌های نخستین قرن بیستم تحت سلطه تولیدکنندگان، کارگردان‌ها و فیلم‌سازان مرد قرار داشت و زنان تنها به‌عنوان بازیگران، منبع الهام و گاهی نقش‌های تک‌بعدی ظاهر می‌شدند. در آن دوران، سینما نه‌تنها به‌عنوان یک صنعت، بلکه به‌عنوان آینه‌ای از جامعه مردسالار شناخته می‌شد. کارگردانی، نویسندگی و تولید فیلم‌ها عمدتاً به مردان اختصاص داشت و این داستان‌ها اغلب حول محور مردانی قدرتمند، قهرمانان سنتی و الگوهای مردانه می‌چرخید. این دنیای سینما تقریباً هیچ جایی برای زنان نداشت، مگر در نقش‌های مکمل یا در پس‌زمینه‌های سرد و بی‌روح که به کلیشه‌های زنانه محدود می‌شد.

آغاز تغییرات فمینیستی و ورود زنان به سینما

تا اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰، جنبش‌های اجتماعی و فمینیستی شروع به تاثیرگذاری در بسیاری از عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی کردند. سینما نیز از این جنبش‌ها تأثیر پذیرفت و زنان در پی آن بودند که نه تنها در جلوی دوربین، بلکه در پشت دوربین هم نقش‌آفرینی کنند. این دوره، که به نوعی شکاف اولیه‌ای در دنیای مردانه سینما بود، آغازگر تغییرات جدی در ساختار هالیوود شد. تغییراتی که شاید برای خیلی های خوشایند نبود.

با ورود به دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، زنان بیشتری به‌عنوان کارگردان وارد سینما شدند. در این دوران، کارگردانانی چون کاترین بیگلو با «بی عشق»(۱۹۸۲)، آگنیشکا هولاند با «بازیگران شهرستانی(۱۹۷۹) و «تب»(۱۹۸۱)، جین کمپیون با «بافت‌ها»(۱۹۸۰) آثار برجسته‌ای خلق کردند که نه تنها مسائل اجتماعی و زنان را محور قرار دادند، بلکه زوایای جدیدی از هویت، قدرت و مبارزات زنان در جامعه را به تصویر کشیدند. به‌خصوص در دهه ۱۹۹۰ و پس از آن، حضور زنان در جشنواره‌های معتبر سینمایی و موفقیت در دریافت جوایز بزرگ مانند اسکار و کن نشان از تحولی بزرگ در صنعت سینما بود.

امروز، در سال ۲۰۲۵، سینمای زنان به یکی از مهم‌ترین جریان‌های سینمایی در سطح جهانی تبدیل شده است. سینما دیگر تنها مکانی برای بازنمایی داستان‌های مردانه نیست؛ بلکه دنیای جدیدی از زنان، هویت‌های چندگانه و پیچیده و دیدگاه‌های تازه در آن شکل گرفته است. این تغییرات، که از دهه‌های گذشته آغاز شده، اکنون در حال گسترش است و با پیشرفت‌هایی چون فیلم‌هایی مانند «باربی» ساخته گریتا گرویگ و «پسران زن» ساخته کلویی ژائو، سینمای زنانه نه تنها در جشنواره‌ها، بلکه در گیشه‌های جهانی هم حرف‌های بزرگی برای گفتن دارد.

پیشگامان زن در سینمای هالیوود

برای رسیدن به این نقطه از سینما که زنان در نقش‌های مختلف کارگردانی، نویسندگی و تولید فیلم‌ها در کانون توجه قرار گرفته‌اند، پیشگامان زیادی در تاریخ سینما نقش داشته‌اند که توانستند فضایی برای حضور پررنگ‌تر زنان در هالیوود ایجاد کنند.

ماریان کارتر  اولین زن کارگردان در تاریخ هالیوود بود که در سال ۱۹۱۲ به‌عنوان یکی از پیشگامان سینمای زنانه شناخته شد. او در ابتدا به‌عنوان نویسنده و سپس کارگردان فیلم‌های کوتاه فعالیت می‌کرد و با آثارش توانست دیدگاه‌های تازه‌ای را در زمینه نمایندگی زنان در سینما ارائه دهد.

در دهه ۱۹۲۰، لورا زاسچیک با فیلم‌هایی همچون «The Hand of the Law» توانست تأثیرات سینمایی بزرگی از خود به‌جای بگذارد. او به‌عنوان یکی از اولین زنان کارگردان سینما، فیلم‌هایی با موضوعاتی چون حقوق زنان و مسائل اجتماعی ساخت که برای آن زمان پیشرو و متفاوت بود.

پیشگامانی چون ماریان کارتر و لورا زاسچیک که در دهه‌های اولیه سینما پا به عرصه گذاشتند، راه را برای حضور گسترده‌تر زنان در دنیای سینما هموار کردند. این امر در دهه‌های بعد با کارگردانان برجسته‌ای مانند کاثرین بیگلو، چول ژو، و گرِتا گرویگ ادامه پیدا کرد که به تغییرات عمیق در سینما کمک کردند. امروز، زنان در صنعت فیلمسازی نه‌تنها در زمینه کارگردانی، بلکه در تولید و نویسندگی نیز نقش‌های برجسته‌ای ایفا می‌کنند.

 فیلم‌های برجسته با کارگردانی زنان در این دوره

 فیلم «باربی» به کارگردانی گرتا گرویگ در سال ۲۰۲۳ علی رغم ایراداتی که به آن وارد است فیلمی بود که مرزهای فانتزی، نقد اجتماعی و طنز را درهم آمیخت و با عبور از فروش یک میلیارد دلار، نام خود را در تاریخ سینما ثبت کرد.

 این فیلم از گرویگ با در نظر گرفتن قدرت جریان سازی می تواند در دسته فیلم هایی که توسط کارگردانان زن ساخته شده اند و برجسته شدند قرار بگیرد. «باربی» به‌عنوان یک فیلم فمینیستی، نه‌تنها در حوزه سرگرمی بلکه در سطح فرهنگی و اجتماعی نیز خود را تا حد زیادی مطرح کرد. موضوع این است که علی رغم ضعف های داستانی و نقاط ضعفی که این فیلم حتی به عنوان یک فیلم زنانه دارد فضایی را ایجاد کرد که نام یک کارگردان زن برای مدتی طولانی در صدر همه اخبار باشد. به غیر از این زنانه بودن بخش اعظمی از عوامل در فیلم گریتا گرویگ در زمان اکران فیلم مورد بحث بود.

اما این مسیر تنها متعلق به گرویگ نبود. در همان سال، ژوستین تریه با فیلم «آناتومی یک سقوط» موفق به کسب نخل طلای کن شد و در اسکار ۲۰۲۴ نیز جایزه بهترین فیلمنامه اورجینال را از آن خود کرد. فیلم او با تمرکز بر یک پرونده قضایی پیچیده، ابعادی از نگاه زنانه به مسئله حقیقت و قضاوت را به تصویر کشید که پیش از آن کمتر دیده شده بود.

در سال ۲۰۲۱، ژولیا دوکورنو با فیلم «تیتان» دومین زنی شد که نخل طلای کن را به خانه برد؛ فیلمی جسورانه و بدیع در مرزهای فرهنگ، جنسیت و هویت.

در جشنواره کن ۲۰۲۴ نیز زنان فیلمساز همچنان درخشان ظاهر شدند.

کورالی فارژا با فیلم ترسناک و فلسفی «جوهره» جایزه بهترین فیلمنامه را برد و پایال کاپادیا، مستندساز و فیلمساز هندی، با «همه آنچه به‌عنوان نور تصور می‌کنیم» جایزه بزرگ جشنواره را به دست آورد.

این آثار با تنوع موضوعی و سبک‌های گوناگون، نشان می‌دهند که «سینمای زنانه» الزاماً به معنای روایت داستان‌های زنانه یا احساساتی نیست، بلکه نگاهی‌ست چندبعدی، گاه رادیکال، گاه شاعرانه، و در بسیاری موارد انسانی‌تر و دقیق‌تر به جهان و درون انسان.

 سینمای زنانه چه تفاوت‌هایی با سینمای مردانه دارد؟

سینمای زنانه به‌طور کلی می‌تواند تفاوت‌های مهمی با سینمای مردانه داشته باشد. این تفاوت‌ها بیشتر در نحوه نگاه به شخصیت‌ها، مسائل اجتماعی، و حتی نوع روایت و توجه به جزئیات کاملا ملموس است.

در سینمای زنانه، زنان معمولاً در کانون توجه قرار دارند و مشکلات، چالش‌ها، و مسیرهای زندگی آن‌ها به‌طور عمیق‌تری بررسی می‌شود. برخلاف سینمای مردانه که معمولاً بر قهرمان‌های مرد تمرکز دارد، فیلم‌های زنانه بیشتر به تجزیه و تحلیل عواطف، مشکلات اجتماعی، و هویت‌های زنان می‌پردازند.

یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های سینمای زنانه بررسی موقعیت‌های اجتماعی زنان است. فیلم‌هایی که زنان کارگردانی کرده‌اند اغلب به بررسی مسائلی چون حقوق زنان، خشونت خانگی، مشکلات کاری، و برابری جنسیتی پرداخته‌اند.

در سینمای زنانه، استفاده از تصاویر، رنگ‌ها و ترکیب‌بندی‌ها بیشتر برای تأکید بر درون‌مایه‌های عاطفی و روان‌شناختی شخصیت‌ها است. به‌ویژه در آثار کارگردانان زن، می‌توانیم گاهی شاهد استفاده از تکنیک‌های خاصی مانند سکانس‌های طولانی و آهسته برای تأکید بر تجربه‌های درونی شخصیت‌ها باشیم.

فیلم‌های زنانه به‌طور معمول روایت‌های پیچیده‌تری دارند و ممکن است به جای دنبال کردن یک خط داستانی ساده، به لایه‌های مختلف تجربه‌های انسانی و زنانه بپردازند. این نوع روایت‌پردازی نشان‌دهنده پیچیدگی‌های بیشتر در زندگی زنان است.

 روابط در سینمای زنانه معمولاً به‌طور عمیق‌تری بررسی می‌شوند. در حالی که سینمای مردانه بیشتر به اکشن و خشونت توجه دارد، سینمای زنانه بر احساسات، ارتباطات انسانی، و چالش‌های روان‌شناختی تأکید می‌کند.

تحولات اخیر در سینمای جهانی و به‌ویژه در جشنواره‌های معتبر مانند اسکار و کن، نشان می‌دهند که زنانه‌شدن سینما نه‌تنها در زمینه کارگردانی، بلکه در کل فرآیند تولید و مصرف فیلم‌های سینمایی تأثیرگذار بوده است. فیلم‌هایی مانند «باربی» تنها آغازگر این مسیر نیستند، بلکه نمادهایی از تحولات گسترده‌تر در جامعه هستند.

در نهایت، سینمای زنانه نه تنها در عرصه‌های بین‌المللی، بلکه در سطح فرهنگ عمومی و درک اجتماعی تغییرات مهمی ایجاد کرده است. این روند، که به‌ویژه در سال‌های اخیر گسترش یافته، نشان‌دهنده تغییرات بنیادین در صنعت سینما است که به سمت نمایندگی بیشتر و به رسمیت شناختن زنان به‌عنوان هنرمندان برجسته پیش می‌رود.

خبر آنلاین