در یادداشتی از فیلم چشم‌بادومی بخوانید؛

من جونگ هیون هستم/ درباره فیلم چشم بادومی

موضوع فیلم «چشم‌بادومی» از منظر پرداخت اجتماعی به علاقه نسل زد به کی‌پاپرها یک نیاز مبرم برای دغدغه‌مندان فرهنگی از جمله فیلمسازان ما می‌تواند باشد.

در چهل و سومین دوره جشنواره فیلم فجر، فیلم‌های متنوعی به نمایش درآمد که از جمله آن‌ها می‌توان به فیلم «چشم‌بادومی» اشاره کرد. پرداختِ فیلم به موج کره‌ای کی‌پاپ و علاقه نسل زد به این موج که نسلی متکی بر رسانه‌های مجازی هستند، فیلم چشم بادومی را سوژه‌ای بالقوه معرفی کرد.

در خلاصه فیلم باید گفت که داستان، نوجوانی به نام مائده را روایت می‌کند که به دلیل علاقه زیاد به موسیقی و فرهنگ کره‌ای، با چالش‌هایی در خانواده و جامعه روبرو می‌شود.

در بررسی کی‌پاپ‌ها آنچه جلب توجه می‌کند این است که پا را فراتر از صرفا موسیقی ملی گذاشته و تبدیل به یک هویت فرهنگی در کره جنوبی شده‌اند. آیدول‌ها در این ژانر از موسیقی، انسان‌هایی با کمال و حرفه‌ای معرفی می‌شوند که هر کدام برندینگ خودشان را دارند. این هویت آرمانی در میان جوانان جهان و ایران طرفداران زیادی را به خود جلب کرده است.

موضوع فیلم «چشم‌بادومی» از منظر پرداخت اجتماعی به علاقه نسل زد به کی‌پاپرها یک نیاز مبرم برای دغدغه‌مندان فرهنگی از جمله فیلمسازان ما می‌تواند باشد. دلسوزی ابراهیم امینی به عنوان اولین فیلمش به این مسئله کاملا مشهود است اما فیلم در پرداخت به این موضوع عمق کافی را نداشته و بیشتر به طرح معضل پرداخته است در صورتی‌که راهکاری نداده است.

فیلم، مادری را نشان می‌دهد که به شدت مخالف علاقه فرزندش مائده به آن شخصیت معروف موسیقی کره‌ای است و این تضاد فکری بین مادر و فرزند و به‌گونه‌ای هم‌مسیر نبودن با علائق فرزند خسارت‌های زیادی را به فرزند و همچنین خانواده وارد می‌کند. پدربزرگ به دلیل شباهت‌های زیادش در جوانی به مائده، نقطه امن سرگشتگی‌های نوه می‌شود. اینکه راه حل مشکل فرزند همان خانواده است، تمرکز خوبی را برای مخاطب به وجود آورده است.

در مجموع می‌توان گفت که با توجه به اینکه این فیلم به نوعی به موضوع مهم و حساس جامعه ما پرداخته‌ است، می‌تواند بیشتر مورد توجه علاقه‌مندان به سینما قرار بگیرد و چون با زمینه روانشناختی ساخته شده آغازی بر پژوهش موج کره‌ای با پسوند کی‌پاپ در سینمای ایران است.

مهتا صانعی