ضرورت حمایت از تغییر جنسیت قانونی

موضوع تغییر جنسیت به دلیل عدم به‌روز رسانی دانش اسلامی، توسط مطالعات غربی مصادره شده و به تابویی در جوامع مسلمان تبدیل شده است. این امر که طبیعی است، به خواسته‌ای نادر تبدیل شده و تحت تأثیر القائات غرب، به مطالبه‌ای نابجا برای بسیاری از افراد بدون مشکل تبدیل شده است.

دکتر ناهید سلیمی، فارغ‌التحصیل دکتری مطالعات زنان از دانشگاه تربیت‌مدرس و عضو هیئت‌علمی پژوهشکده زن و خانواده، در زمینه سیاست‌گذاری و جنسیت تخصص دارد.

به همین دلیل، ما به بررسی بایسته‌های اجتماعی تغییر جنسیت با او پرداختیم. سلیمی راه‌حل مقابله با حملات رسانه‌ای غرب در این زمینه را معرفی کرده و بر حمایت از موارد صحیح تغییر جنسیت تأکید دارد.

 او همچنین نقش خانواده در حمایت از افراد تغییر جنسیت یافته و نیاز به آموزش‌های لازم برای خانواده‌ها را بسیار مهم می‌داند.

 در این گفتگو، او به تغییر رویکرد غرب در مسائل جنسیت و تغییر جنسیت نیز اشاره کرده است.

فقه‌معاصر: با توجه به اینکه افراد تغییر جنسیت داده معمولاً در جامعه پذیرفته نمی‌شوند، چه تدبیری باید اندیشیده شود؟

سلیمی: برای افرادی که مجاز به تغییر جنسیت هستند، باید پروتکل‌های اجتماعی دقیقی طراحی شود تا مشارکت آن‌ها در جامعه حفظ شود.

 این پروتکل‌ها شامل حفظ شانس اشتغال در مشاغل قبلی، ادامه تحصیل و فعالیت‌های فرهنگی، هنری و سیاسی است.

با اتخاذ چنین سیاست‌هایی و استفاده از رسانه‌ها برای انتقال پیام پذیرش به جامعه، به همراه مشارکت بخش‌های دانشی و سازمان‌های مردم‌نهاد، می‌توان فرهنگ ادغام این افراد را گسترش داد.

همچنین، معرفی و حمایت از موارد صحیح تغییر جنسیت می‌تواند به پالایش انحرافات ناشی از ارزش‌های جهانی ضد خانواده کمک کند.

آموزش خانواده‌ها و آماده‌سازی فضای خصوصی برای پذیرش این افراد از نکات کلیدی در ادغام مجدد آن‌ها در جامعه است.

 بسیاری از این افراد قبل از ورود به جامعه، توسط خانواده طرد می‌شوند که این امر بحران‌های اجتماعی بیشتری را برای آن‌ها به وجود می‌آورد.

 همچنین، نسبت این گروه با حکمرانی و عرصه عمومی اهمیت زیادی دارد و می‌تواند بر آموزش خانواده‌ها تأثیر بگذارد.

 در نهایت، حلقه‌های واسط و ساختارهای مردم‌نهاد به‌عنوان انجمن‌های حمایتی باید مورد توجه قرار گیرند و در شرایط کنونی ایران، نیازمند حمایت قانونی و مجوزهای لازم هستند.

فقه‌معاصر: رویکرد جدید غرب مبنی بر اختیار بودن تعیین جنسیت توسط افراد، چه آثار اجتماعی را به دنبال دارد؟

سلیمی: برای پاسخ به این سؤال، باید تحولات اجتماعی غرب در عصر مدرنیته را بررسی کنیم تا به دلایل، اهداف و سیاست‌های پشت پرده تغییر هویت‌های جنسی و جنسیتی پی ببریم.

در این زمینه، با دو دوره مهم یعنی انقلاب صنعتی و انقلاب جنسی مواجه هستیم که خانواده را به محور اصلی مناقشات و سیاست‌گذاری‌ها برای جهانی‌سازی ارزش‌های اخلاقی تبدیل کرده است.

در دوره اول، با ظهور انقلاب صنعتی در قرن هجده و نوزده، نیاز بازار به نیروی کار ارزان باعث شد که زنان به بازار کار فراخوانده شوند، در حالی که پیوند آن‌ها با خانواده همچنان قوی بود.

 به همین دلیل، جریان‌های فمینیستی در این دوران تلاش کردند تا با استفاده از گفتمان استقلال و برابری، موانع نهاد خانواده را از میان بردارند و تأثیرات زیادی بر هویت جنسیتی زنان و روابط خانوادگی بگذارند.

در دهه ۶۰ میلادی، پیوندهای زنان با نقش‌های خانوادگی که تا آن زمان قدرت زیادی داشتند، هدف انقلاب جنسی قرار گرفتند. این موج جدید سیاستی که بر ارزش‌های اخلاقی خانواده تأثیر می‌گذاشت، به دنبال گسست پیوندهای زنان و مردان با نهاد خانواده بود تا بتوانند از نیروی کار آن‌ها بیشتر بهره‌برداری کنند.

 در ادامه، گفتمان حقوق زنان و منع تبعیض‌های جنسیتی به نظام بین‌الملل وارد شد و ارزش‌های اخلاقی غربی به کشورهای دیگر صادر شد.

این سیاست‌ها با هدف ایجاد هم‌ریختی نظری و عملی در میان کشورها و حذف اصول هنجارین دینی و بومی آن‌ها اجرا شد.

تأکید بر اعتباربخشی به اصول و ارزش‌های اجتماعی، به‌ویژه در موضوع جنسیت، به دنبال مدیریت سرنوشت انسان‌ها و کنترل کشورها در عرصه‌های خصوصی و عمومی است.

 این تغییرات، مناقشات را از درگیری‌های نظامی به مواجهه‌های نرم فرهنگی و براندازی‌های مخملی تغییر داده و مطالبات به حق حوزه جنسیت را به حاشیه می‌برد.

بنابراین، در توجه به تغییر جنسیت، باید به جریان‌سازی غرب در عرصه دانش و سیاست‌ها و ابزارهای اشاعه مانند رسانه‌ها توجه کنیم و این واقعیت را به عنوان یک تغییر و دست‌کاری شده در خدمت سیاست‌های سرمایه‌داری تحلیل کنیم.

این رویکرد نشان‌دهنده نسبت مستقیم بین خلق گرایش‌های جنسی و جنسیتی جدید و رونق بازار است که هدف اصلی غرب از تمرکز بر این مسئله محسوب می‌شود.

فقه‌معاصر: آیا با تجویز همجنس‌گرایی، نهاد خانواده با اختلال مواجه می‌شود؟

سلیمی: قطعاً خانواده هدف اصلی این جریان وسیع در غرب بوده و مهم‌ترین کانون انحراف و تأثیرپذیری را به خود اختصاص می‌دهد.

 زیرا افراد خارج از نهاد طبیعی خانواده و با از دست دادن فرصت دریافت ارزش‌های هنجاری و اصول ارزشی دینی و بومی، به نوعی برده نظام سرمایه‌داری و بازار می‌شوند.

 در این فرایند سیاسی که تحت تأثیر تئوری‌های سرمایه‌سالارانه قرار دارد، شاهد تغییرات اساسی در دو سطح مرتبط با خانواده هستیم.

در سطح اول، تغییرات در لایه‌های نامرئی و اندیشه‌ای رخ می‌دهد که به تغییر پارادایم‌های اخلاقی، اصول اساسی و ارزش‌های هنجاری منجر می‌شود.

این تغییرات به پالایش روابط انسانی از اصول ثابت و طبیعی و به اعتباری کردن تمامی عرصه‌های تعاملی در جامعه می‌انجامد.

 این اَبَردکترینی که به تغییر معروف‌های اخلاقی و اجتماعی ختم می‌شود، هر آنچه را که در زمان و مکان حاضر مطابق با خواست بشر باشد، به عنوان معروف می‌شمارد.

این تغییرات که همچنان در دایره معروف‌های اخلاقی تعریف می‌شوند، می‌توانند به عنوان شاه‌کلید انحرافات در حوزه خانواده شناخته شوند، زیرا این انحرافات را ارزشمند و یک گزاره حتمی و دارای اعتبار اخلاقی معرفی می‌کند و هم‌نوایی برخی از تئوری‌پردازان اخلاقی را به دنبال دارد.

در سطح دوم، که به لایه‌های مرئی کنش‌مداری خانواده مربوط می‌شود، با ظهور الگوهای جدید خانواده مانند خانواده‌های تک والد، هم‌جنس، و غیرشرعی و قانونی مواجه هستیم که بر محوریت اصالت عاملیت فردی بر مصالح جمعی تأکید دارند.

 این تغییرات در ارزش‌های اخلاقی تعاملات جنسی و جنسیتی، نشان‌دهنده تحولاتی است که نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

فقه معاصر