کمان‌های رنگین علیه خانواده!

برخلاف بسیاری از نظرات، هم‌جنس‌خواهی یا هم جنس‌بازی اختلالی است که ریشه در تربیت دارد و اکتسابی است.

«کسی حق ندارد به دیگران بگوید، تو چه گرایش جنسی داشته باش. به هردلیلی نمی‌تواند با جنس مخالف ارتباط برقرار کند، باید او را بکشیم؟ ما حق نداریم به کسی بگویم که مثل من باش یا فلان گرایش را داشته باش. چرا زندگی دیگران را از بین می‌بریم؟ چرا فکر می‌کنیم فقط جنس ما درسته؟» این مصاحبه در برنامه «باضیا» است و همجنسگرایی یا هم‌جنس بازی ( کمان های رنگین)  را یک پدیده طبیعی دانسته‌اند.

این اختلالات به باور روانشناسان ریشه در تربیت دارد. از نظر سید کمیل حسینی، پژوهشگر حوزه خانواده هم‌جنس خواهی با هویت جنسی مرتبط است: «هیچکس از نظر ژنتیک، اندام و هورمون به عنوان همجنسگرا متولد نمی‌شود. همه این افراد می‌گویند که از نظر جسمی سالم هستیم. پس مشکل جسمانی نیست. بیشتر تربیتی-اجتماعی است.» در این گزارش قرار است به نقش خانواده در هویت‌یابی جنسی کودکان اشاره کنیم.

ترنس سکسشوال کیست؟

یکی از اقدامات  نظام سرمایه‌داری جدا کردن هویت از جنسیت است که باعث ایجاد گرایشات جنسی مختلف شده است. افراد یا هویت زنانه دارند یا مردانه. از نظر ژنتیک در یک X و Y متفاوت هستند و از نظر هورمون هم در استروژن و تستوسترون. اما برخی افراد به اختلالات دچار می‌شوند. مثلا فرد در هویت‌یابی پسرانه‌ یا دخترانه‌اش دچار مشکل می‌شود. یا از نظر هویتی مشکل ندارد، با این وجود به هم‌جنس خودش گرایش دارد.

مطالعات زیادی انجام شد تا ثابت کنند که گرایشاتی مانند همجنس‌گرایی ژنتیکی است و ژن آن وجود دارد. اما همه این فرضیات رد شد. پروفسور بن نیل، متخصص ژنتیک در بیمارستان ماساچوست که در این مطالعات همکاری داشته است، می‌گوید: «حتی یک ژن همجنس‌گرایی هم وجود ندارد.»

پدر و مادر هویت کودکان را تغییر می‌دهند!

ریشه اولیه و اصلی تربیت ما در خانواده شکل می‌گیرد. شاید برایتان عجیب باشد که بگویم در مواردی والدین براساس سلیقه‌شان هویت جنسی بچه را تعیین می‌کنند. کمیل حسینی در اینباره می‌گوید: «مثلا دختری در خانواده‌ای زندگی می‌کند که مادر همیشه توسط پدر تحقیر می‌شود. پدر معتاد، پدری که فرزندانش را کتک می‌زند و اهمیت ندادن پدر به دختر باعث می‌شود این دختر از جنس زن نفرت پیدا کند و هویت خود را انکار کند. این دخترها به دنبال این هستند که جنبه مردانه خود را تقویت کنند.»

برعکس این اتفاق هم رخ می‌دهد. پدری که در خانه ضعیف است و جایگاه مقتدرانه ندارد باعث می‌شود پسر وجهه مردانه را آموزش نبیند. همچنین آسیب‌های جنسی در دوران کودکی، والدینی که دچار آسیب‌های متعدد هستند، طلاق‌های عاطفی یا رسمی و پدر و مادر افسرده و پرخاشگر باعث ایجاد اختلال در هویت جنسی فرزندان می‌شوند.

پدر و مادر دیگری که منجر به اختلال هویت می‌شوند؛ خانواده‌های پسردوست‌اند یا دختر دوست هستند. مثلا فردی پس از تولدِ چند دختر، پسر می‌خواسته اما فرزند بعدی اش هم دختر می‌شود. این اتفاق را برای دخترانش تعریف می‌کند و باعث ایجاد احساس بد در آن‌ها می‌شود. علاوه‌بر اینها بلند کردن موی پسر و استفاده از لباس‌های دخترانه برای پسر هویت فرزندان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

فاطمه رنجبر، متخصص اعصاب، روان و فلوشیپ می‌گوید: «گاهی خانواده‌ها تلاش می‌کنند دخترشان را مانند پسرها تربیت کنند، به عنوان مثال لباس‌های پسرانه برای او می‌خرند یا بازی‌های پسرانه را برای اوقات فراغت او انتخاب می‌کنند. یا بالعکس، خانواده‌های پسردار، پسران را مثل دختران تربیت می‌کنند. پدر و مادر هنگامی متوجه این مشکل می‌شوند که فرزندشان نوجوان شده است و حل این مسأله دشوار است.»

در همین رابطه کمیل حسینی می‌گوید: «فرض کنید دختری صدای متفاوت و هیکل درشت و قوی دارد. اطرافیان دائم به او می‌گویند که تو دختر نیستی. این موجب می‌شود که آن دختر به جنسیت خودش شک کند و فکر کند که واقعا پسر است.» این موارد مسائل تربیتی است که باعث اختلال هویت می‌شود. در گزارش‌هایی که انت‌ها لینک می‌شود، درباره نقش پدر و مادر در هویت فرزندان به ویژه دختران گفته‌ایم.

نقش‌پذیری جنسیتی و تاثیر محیط بر روی آن

نقش‌پذیری جنسیتی تا حد زیادی به محیط زندگی وابسته است. یعنی دختر از مادر و پسر از پدر الگو می‌گیرد. اگر فرزند به هر دلیلی ارتباط عاطفی مناسبی با والد هم‌جنس خودش برقرار نکند، با والد غیرهم‌جنس احساس نزدیکی بیشتری می‌کند و به فعالیت‌های آن جنس علاقه پیدا می‌کند.

معظلی به نام والدین تک جنسیتی که ارمغان قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان ( کمان های رنگین)است، در کشورهای غربی به وجود آمده. یعنی پدر و مادر کودک یک جنس هستند.

بنابراین پسر و دختر، پدر یا مادری نمی‌بیند که به به عنوان الگو به او تکیه کند. در این شرایط  به گفته کمیل حسینی «غریزه جنسی به کانون درست که خانواده است هدایت نمی‌شود. مثلا پسری مردانگی را آموزش نمی‌بیند، کمال مردانگی را در فرد دیگری می‌بیند و به او میل جنسی پیدا می‌کند.»

پذیرش این موضوع ظلم به کودکان است

همچنین کمیل حسینی درباره تجویزی که برخی افراد مبنی بر پذیرش این افراد می‌کنند، می‌گوید: «پذیرش این افراد به نوعی ظلم به آن‌ها محسوب می‌شود و آسیب سنگین روانی و جسمی به آن‌ها وارد می‌کند.» تفاوت دیدگاه ما با دیدگاه کشورهای غربی‌ در همین است. ما معتقد به درمان هستیم و آن‌ها پذیرش را تجویز می‌کنند.

با یک مثال ساده آسیب این پذیرش را برایتان توضیح می‌دهیم. فرض کنید فردی به سرطان یا افسردگی مبتلا شده است و این موضوع را به شما می‌گوید. اما شما به جای اینکه او را پیش پزشک ببرید و به درمان تشویق کنید و همچنین انگیزه کافی به او بدهید تا این دوره را به راحتی پشت سر بگذراند، به او می‌گویید «خودت را بپذیر تو همینطوری هستی. همیشه باید با افسردگی یا سرطان دست و پنجه نرم کنی.» این جواب قطعا برای شما نادرست است. پذیرفتن اختلال همجنس‌گرایی هم دقیقا مثل همین موضوع است. در صورتی که به باور روانشناسان زیادی، همجنس خواهی اختلال روانی بسیار دشوارتری در مقایسه با افسردگی است.

پدر و مادرها مواظب رفتارتان باشید

به همین دلیل پدر و مادر باید مراقب علائم اختلال هویت جنسی که بیشتر مواقع در سنین کم رخ می‌دهد، باشند. از نظر کارشناسان تربیتی این رفتارها این موارد هستند؛ کودک به بازی با جنس مخالف یا به بازی‌های آن‌ها علاقه دارد؛ مثلا هرروز می‌خواهد در کوچه با پسرها فوتبال بازی کند یا پسری که لباس‌های دخترانه به تن می‌کند، گوشواره می‌اندازد و لاک می‌زند یا دختری که به پوشش پسرانه علاقه دارد. تمام این موارد حتی در همان سنین کودکی، علامت اختلال هویت است که حتما باید توسط مشاور مجرب و متدین درمان شود. حسینی می‌گوید: «هر چقدر فرد سن کمتری داشته باشد، فرایند درمان آسان‌تر است. ما مراجعه‌کننده ۴ساله داشتیم که به آسانی درمان شده است.»

شناخت برای درمان است نه پذیرش بیماری

مراقب خطری که در کمین ماست باشیم. در غرب هم از همان آغاز ازدواج همجنسگرایان  پذیرفته شده نبود. خانواده در آنجا از قداست و ارزش بسیاری برخوردار بود. اما به دلیل مسائل رسانه‌ای، امروزه بسیاری از کشورها این سبک زندگی را به رسمیت شناخته‌اند ( کمان های رنگین). نخستین اقدام برای عادی‌سازی گناه، قبح‌زدایی از آن است و پس از آن پذیرش رخ می‌دهد.

با توجه به اینکه ما به هر حال از محصولات رسانه‌ای غرب استفاده می‌کنیم، باید مراقب باشیم که این اختلال به عنوان یک مسأله طبیعی در کشور ما پذیرفته نشود. در واقع این اختلال باید مورد شناخت قرار گیرد اما برای درمان نه اینکه بیماری مورد پذیرش قرار گیرد.

جنبش تعهد به خانواده باید پیگیری شود

اینجاست که پیگیری جنبش جهانی تعهد به خانواده که آیت‌الله رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح کردند، اهمیت پیدا می‌کند تا با روایت‌های ساختگی از رابطه زناشویی مقابله شود و خانواده طبیعی پایدار بماند.

فارس