چرا جنبش فمینیسم به حقوق مردان توجه نمی‌کند؟

در سال 1993 وارن فارل کتاب افسانه قدرت مردانه را نوشت. این کتاب پرفروش‌ترین کتاب سال 1994 در آمریکا شد. کتاب افسانه قدرت مردانه نشان می‌داد که برعکس تفکر فمینیستی حاکم برافکار عمومی آمریکا و جهان مسائل و مشکلاتی که از طرف طبیعت، فرهنگ و قوانین به مردان تحمیل می‌شود کمتر از مشکلات و مسائل زنان نیست و شاید بیشتر هم باشد.
مردان

جنس در سال ۱۹۹۳ وارن فارل کتاب افسانه قدرت مردانه را نوشت. این کتاب پرفروش‌ترین کتاب سال ۱۹۹۴ در آمریکا شد. کتاب افسانه قدرت مردانه نشان می‌داد که برعکس تفکر فمینیستی حاکم برافکار عمومی آمریکا و جهان مسائل و مشکلاتی که از طرف طبیعت، فرهنگ و قوانین به مردان تحمیل می‌شود کمتر از مشکلات و مسائل زنان نیست و شاید بیشتر هم باشد. اگر مردان بیشتر از زنان بی خانمان می‌شوند، براثر خودکشی می‌میرند یا بیمار و معلول می‌شوند به خاطر این نیست که شرایط برای این مردان مهیا بوده اما خودشان تنبلی و بی تدبیری کرده‌اند. بلکه ویژگی‌های ژنتیکی مردانه و بعضی ساختاری فرهنگی و قانونی مردان را بیشتر در معرض این بلایا قرار می‌دهد.

در ایران نیز به خاطر مسائل و مشکلاتی مانند سربازی، مهریه، عدم حمایت از مشاغل سخت و افزایش خیانت دیدگی مردان و مسائل دیگر جنبش حقوق مردان به شکل مردمی و در فضای مجازی شکل گرفته است.

اما چرا هرگز رشته مطالعات مردان در دانشگاه‌ها یا موسسات رسانه‌ای حامی حقوق مردان که از مسائل و مشکلات مردان صحبت کند، مانند رشته مطالعات زنان یا رسانه‌های مختص مسائل زنان در جهان و ایران رشد نکرده است؟ برای پاسخ به این پرسش می‌توان عمدتا سه علت عمده را برشمرد.

۱_ جنبش فمینیسم خادم نظم سرمایه‌داری حاکم بر جهان است

نظم جهانی سرمایه‌داری در جهان به دنبال این است که نرخ باروری کاهش پیدا کند. وقتی زنان بیشتر دنبال تحصیل و اشتغال بروند و تمایل کمتری به بچه‌دارشدن داشته باشند، کاهش نرخ باروری اتفاق خواهد افتاد. فمینیسم وظیفه ترویج این سبک‌زندگی را در بین زنان جهان دارد.

همچنین برنامه‌ای از طرف نظم سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داری جهانی وجود دارد برای افزایش عرضه نیروی کار زنانه تا میانگین سطح دستمزدها برای کل نیروی کار کاهش پیدا کند و نیروی کار ارزان‌تری در جامعه داشته باشیم. بنابراین باید زنان را تشویق کنیم تا بیشتر در بازار کار جهانی حضور داشته باشند حتی اگر تمایل طبیعی بسیاری از زنان شاغل شدن نباشد. گفتمان فمینیسم با تحقیر زن خانه‌دار و ارائه الگوی زن مستقل وظیفه این تشویق‌گری را برعهده دارد.

همچنین سبک زندگی الگوشده از طرف سرمایه‌داری، زنان و مردان را تشویق می‌کند که گردشگر شوند و روابط آزادانه جنسی داشته باشند و از جوانی برای تفریحات متعدد استفاده کنند. گفتمان فمینیسم یکی از مشوق‌های اصلی این نوع سبک زندگی است که تقاضا برای کالا و خدمات ایجاد شده برای گسترش این سبک‌زندگی بیشتر می‌شود و سود شرکت‌هایی که این کالا و خدمات را ارائه می‌دهند، بیشتر می‌شود.

در نتیجه به سه علتی که توضیح داده شد، می‌توان نشان داد تا زمانی که نظم سرمایه‌داری فعلی وجود دارد، فمینیسم نیز وجود خواهد داشت و جنبش فمینیسم از کمک‌های مالی شبکه‌های اصلی ثروت در جهان برخوردار خواهد بود. حتی اگر نتوان از منظ علمی یا فلسفی دفاعی متقن از نظریات فمینیستی داشت. اما جنبش حقوق مردان به دلیل اینکه با بخشی از افکار و اقدامات جنبش فمینیست مخالف است، نمی‌تواند از منبع قدرت مالی شبکه قدرت-ثروت جهانی برخوردار باشد.

۲_مردان به طور طبیعی بیشتر حامی زنان هستند

طی میلیون‌ها سال مردانی که از خواهر، دختر، مادر و همسرشان بیشتر و بهتر مراقبت کرده‌اند، بیشتر توانسته‌اند فرزند بیاورند و بهتر از فرزندان خود مراقبت کنند و بنابراین ژن خود را بیشتر به نسل آینده انتقال داده‌اند. مردانی که روحیه محافظت‌گری و غیرت‌ورزی کمتری داشته‌اند کمتر برای زنان جذاب بوده‌اند و کمتر بچه‌دار شده‌اند و کمتر از بچه‌هایی که داشته‌اند مراقبت کرده‌اند، بنابراین مرگ و میر بین فرزندانشان بیشتر بوده است، در نتیجه ژن خود را به نسل بعد منتقل نکرده‌اند. در نتیجه تمام مردان امروز جهان ژن غیرت ورزی را دارند که البته با توجه به نژاد و فرهنگ قومیتی یا دینی امکان شدید یا ضعیف شدن آن وجود دارد.

بنابراین مسائل و مشکلات جامعه زنان به طور طبیعی بیشتر از مسائل و مشکلات مردان در دید مردان قرار می‌گیرد. علاوه براین تحقیقات نشان می‌دهد که زنان نسبت به هم‌جنس خود همدلی بیشتری دارند. بنابراین در مجموع به طور ژنتیکی تمایل زنان و مردان تمام جوامع انسانی براساس این است که مسائل و مشکلات زنان را بیشتر و بهتر بررسی و حل کنند.

جنبش حقوق مردان در سطح جهانی نیاز به توجه و کار داوطلبانه مردان و زنان حامی حقوق مردان دارد. اما به دلایلی که گفته شد، توجه به حقوق این جنس بیشتر از حقوق زنان، خلاف طبیعت بشری بین هر دو جنس است.

۳_ تعارض منافع با تغییر قوانین وفرهنگ عمومی موجود

فرهنگ عمومی و قوانین طی دهه‌های اخیر با توجه بیشتر به حقوق زنان و نادیده گرفتن حقوق مردان و همچنین ایجاد فرهنگ فمینیستی که زنان را انسان‌هایی کاملا معصوم و بی‌خطا جلوه می‌دهد و آقایون را افرادی ظالم که باید از طریق ساز وکارهای فرهنگی و قانونی جلوی ظلم مردان به زنان را گرفت. این نگاه ساختارهای قانونی و فرهنگی ایجاد کرده است که منافع افراد بسیاری را تامین می‌کند و جنبش حقوق مردان برای مقابله با این ساختارها و اصلاحشان باید هزینه و زمان زیادی صرف کند.

به عنوان مثال خشونت خانگی اساسا پدیده مردانه دیده می‌شود و اگر زنی به شوهر خود خشونت کلامی، جنسی، جسمی و اقتصادی وارد کند از طرف قانون یا فرهنگ عمومی حمایت موثری برای مردان وجود  ندارد تغییر قانون در این زمینه و تغییر تفکرات، زمان و هزینه زیادی از حامیان حقوق مردان در ایران و جهان می‌گیرد. قوانین خانواده در ایران و البته سطح جهانی نیز هنگام طلاق منافع مالی زیادی برای زنان در نظر می‌گیرد به شکل نفقه یا تنصیف اموال که این مسئله باعث می‌شود زنان در مقابل از دست دادن این پول هنگفت رایگان واکنش نشان دهند. همچنین گروه‌های رسانه‌ای و پژوهشی مانند گروه مطالعات زنان در دانشگاه‌ها و رسانه‌ها وسمن‌هایی که برای کمک به زنان بودجه دریافت می‌کنند در ایران و جهان وجود دارند که از وضعیت فعلی سود می برند و اگر مسائل و مشکلات مردان بیشتر فهمیده شود و سیاستگذار و مردم به سمت حمایت از حقوق مردان گرایش پیدا کنند بودجه و توجه به این موسسات کمتر خواهد شد. بنابراین پژوهشکده‌ها و رسانه‌ها  و سمن‌های حامی زنان به طور ضمنی یا آشکار به مقابله با رشد جنبش حقوق مردان خواهند پرداخت.

تبیان