نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
کتابهای پیرامون واقعه کربلا مخصوصا رمانها و داستانهای عاشورایی، عموما روایتی مردانه دارند و کمتر به زنان و روایتهای زنانه این رخداد عظیم پرداخته شده است.
بدون شک زنان مهمی در این واقعه حضور داشتهاند که اثرگذار بوده اما در سایه مردان بزرگ حاضر در کربلا که در ظاهر قضیه و بخش نمایان وقایع نقشی فعالتر و پررنگتر داشته، قرار گرفتهاند. شاخصترین این زنان، حضرت زینب است که مخصوصا در وقایع بعد از روز عاشورا و در اتفاقات کوفه و شام، آنچنان نقشی کلیدی ایفا کردند که این جمله در موردشان مشهور شده است: کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود… اما بهجز حضرت زینب، بانوان دیگری نیز داریم که یا در کربلا حضور داشتهاند و آنجا اثرگذار بودهاند یا حضور نداشته اما با کارهای خود در قبل و بعد از واقعه، اثرات مهمی را بهجا گذاشتهاند که تا امروز برای ما مانده است. خانم مریم راهی در کتاب فردا مسافرم با یک روایت جذاب و زنانه، به پنج نفر از این بانوان بزرگ پرداخته است. حضرات رباب، امالبنین، سکینه، شهربانو و لیلی پنج نفری هستند که در این کتاب نقش محوری دارند. نویسنده برای بیان روایتهای این بزرگواران، ایده جذابی را بهکار برده و از شخصیتی خیالی به نام «نجوی» که ساکن کوفه است، استفاده کرده است.
نجوی را خانم راهی، دختر طرماح بن عدی قرار داده است؛ همان طرماحی که چند نفر را به امام رساند، از امام اجازه گرفت تا آذوقه به خانوادهاش برساند و برگردد اما در برگشت و پیش از رسیدن به امام، خبر شهادت حضرت به او میرسد و حال مبهوت است از بلایی که سرش آمده! نجوی که رفتار پدرش را میبیند، نمیتواند بیکار بنشیند و دست روی دست بگذارد. او با آمدن کاروان اهل بیت به کوفه، لباس و سر و صورتش را خاکمال میکند و خودش را بین اسرا جا میزد تا بتواند به زنان و کودکان اهل بیت کمکی کند. در سختیهای کوفه و کاخ ابنزیاد، راه بین کوفه و شام و ماجراهای بازار شام و قصر یزید، نجوی همراه باقی کاروان است و کمکم با افراد مختلف مخصوصا حضرات رباب و سکینه انس میگیرد و ماجراهایشان را میشنود. لابهلای خط اصلی روایت داستان، هرجا که نیاز است نویسنده با فلشبک، ماجراهایی از گذشته این پنج نفر را نیز بیان کرده تا پازل روایت زندگی این بانوان مهم و اثرگذار واقعه کربلا و همچنین برخی رویدادهای روز عاشورا تکمیل شود.
نوشتن روایت برخی زنان عاشورایی توسط یک خانم، این اثر را نسبت به وقتی که یک نویسنده مرد از بانوان بنویسد، متفاوت و دقیقتر کرده است و احساسات، رفتارها و کنشها و واکنشها بهتر بیان شدهاند. «فردا مسافرم» در ۲۵۲ صفحه توسط نشر کتاب نیستان به چاپ رسیده است.
موضوع دیگر، نوع ارتباط این بانوان با امام حسین(ع) است که نویسنده در ابلاغ این مضمون نیز موفق بوده است. فرم داستان فرمی درست است و شکل روایت، نقطه شروع، سیر روایت، اوج و پایانبندی همه بجا و درست ارائه شدهاند. نویسنده در این داستان، به یک راوی درست رسیده که این راوی همسنگ نویسنده است و نسبت به مقام معصوم(ع)، متواضع و مؤدب است.
مریم راهی که دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته زبانشناسی است پیش از این نیز دو اثر داستانی برپا و یوما را منتشر کرده بود که رمان یوما را شاید بتوان یکی از معدود آثار بلند داستانی دانست که در ستایش و شرح زندگی بزرگ بانوری اسلام، حضرت خدیجه کبری(س) نوشته شده است.
راهی در رمان تازه خود با عنوان «فردا مسافرم» داستانی عاشقانه را در دل روزهای پر مصیبت پس از واقعه عاشورا روایت میکند. دختری عاشق پیشه از اهالی کوفه که پدرش روزگاری نه چندان دور سفیر امام علی(ع) بوده و برای حرب با دشمنان حسین از کوفه خارج شده است. پدر اما چند روزی پس از عاشورا به خانه بازگشته و از شدت و حیرت از آنچه دیده قادر به صحبت نیست و در همین حین کاروان اسرای اهل بیت(ع) نیز به شهر وارد میشود و دختر به دیدار آنان میشتابند و از زبان آنها به روایت از آنچه رخ داده میپردازد.
داستان اما در این اندازه خلاصه نمیشود. بخشهای قابل توجهی از متن داستان روایتی است از زندگی برخی از شخصیتهای خاندان نبوی. نویسنده در فصولی از رمانش با بازگشت به گذشته و روایت سرگذشت تاریخی برخی از چهرههای خاندان نبوی سعی دارد تا برخی از خصوصیات آنها را که از ازل در درونشان نشسته را به قلم و کلمه بکشاند.
مریم راهی در سومین تجربه داستان نویسی خود در این رمان، به فخامت و پختگی زبانی قابل توجهی دست پیدا کرده است، کلمات و عبارات و میزانسن داستانی را به خوبی شناخته است و از پس مقتضیات خلق درام برآمده است. او رمانی چند لایه را نوشته است که هم میتوان از تک تک جملاتش به صورت مجزا لذت برد و شیرینی و حس خواندن و شنیدن روضه را در جان زنده کرد و هم دل به ساختار داستانی آن بست.
فردا مسافرم رمانی است عاشقانه که سه لایه از عشق را برای مخاطب خود معرفی میکند. عشقی قهرمان داستان به پسری کوفی که از امضا کنندگان نامه دعوت حسینبن علی(ع) به کوفه است، عشقی که اسرا و خانواده شهدای عاشورا به خاندان خود ابراز میکنند که بسیار سوزنده و در عین حال شیرین است و عشقی که فرزندان و پدران خاندان اهل بیت(ع) نسبت به آنها ابراز میداشتهاند.
فاطمه دختر جوانی است که به مردی دل باخته است، مردی که او از گروه امضاکنندگان نامه دعوت امام حسین(ع) به کوفه است. پدر فاطمه به امام حسین(ع) ملحق شده است اما پدر بهخانه برمیگردد و اندکی بعد کاروان اسرا وارد کوفه میشوند.
این کتاب اثری جذاب است که عشق محور اصلی آن است. در این کتاب سه روایت از عشق روایت میشود روایت اول، عشق فاطمه است، روایت دوم عشق اسرا و خانواده شهدای عاشورا به خاندان خود و عشق سوم، عشقی که فرزندان و پدران خاندان اهل بیت(ع) نسبت به آنها ابراز میکردند.
در دنیای امروز که ادبیات داستانی کمتر به وقایع دینی مهم میپردازند این کتاب مانند گوهری تابناک است.
سپیده می دمد. دختران عقیل هر یک گوشه ای از حیاط پشت به دیوار ایستاده اند و گریه می کنند. ام لقمان مرتباً این سؤال را تکرار می کند که آیا این بود اجر رسالت رسول الله؟ و جگرها را آتش می زند. ام البنین منتظر است زنان بنی هاشم از راه برسند. می رسند و نخستین شان همسر عمر بن علی است که در میگشاید و گریان دستی را بالا برده تا نزدیک رخسار و میگوید: – آن شب که حسین عازم مکه بود چقدر عمر اشک ریخت و التماس کرد که این راه پایانش خون است؟
خود را در آغوش ام البنین می اندازد و لحظه ای بعد سریع سر بلند می کند. امیدوار: – حال نیز که اتفاقی نیفتاده. خبری نرسیده… چرا شیون می کنیم ما… امید است خبرهای خوبی برسد… آیا درست نمی گویم؟ ام البنین از جای برمی خیزد و ام سلمه را نیز اشاره می کند به برخاستن. دو قدم برنداشته که بر می گردد سوی همسر عمر: – آیا رسول الله را میشناسی؟… میدانی به که می گویند حجت الله؟
… آن شب گفتم امام امر میکند و مأموم اطاعت، حال نیز همان را میگویم… رسول الله آمده به خواب ام سلمه… میدانی یعنی چه؟ ام سلمه، شیشهٔ تربت در دست از پی ام البنین قدم برمی دارد. ام البنین پای به کوچه می گذارد به قصد زیارت حرم ،رسول الله که از شدت شگفتی بر جای می ماند. – الله اكبر… پس از او نیز ام سلمه که میرسد و کوچه را می بیند. پناه میبرم به خدا!
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت