کاهش ۴۰ درصدی ازدواج؛ سبقت مراسم ختم از ازدواج در تالارها

برخی بررسی‌ها نشان می‌دهد بسیاری از زوج‌های جوان به دلیل هزینه‌های بسیار سنگین مراسم عروسی، ناچار هستند یا ترجیح می‌دهند که پول خود را صرف شروع زندگی مشترک و تهیه مسکن کنند.

گفته می‌شود که نمی‌توان برای مرگ برنامه‌ریزی مالی کرد، اما برای عروسی چرا. حتی درباره مراسم ختم هم، از برگزاری هفت شبانه‌روز مراسم عزاداری و چهلم و سال، بسیاری تنها به یک مراسم ساده بسنده می‌کنند که از جمله دلایل آن مشکلات اقتصادی است. یک مدیر تشریفات در این باره گفت: «این روز‌ها تالار‌ها برای مرگ شلوغ‌تر از زندگی هستند. در اغلب موارد نیز خانه را برای مراسم ختم ترجیح می‌دهند و از تشریفات می‌خواهند تا پک‌ها و پذیرایی را آماده کنند.

کاهش آمار ازدواج و افزایش مرگ

از سوی دیگر در جامعه امروز، آمار رو به افزایش مرگ نسبت به آمار ازدواج در جایگاه بالاتری قرار دارد. روزنامه خراسان در خرداد ماه سال جاری نوشت: «تعداد ازدواج‌ها در ۱۰ سال گذشته با کاهش ۴۰ درصدی مواجه شده است.» این در حالی است که براساس آخرین آمارها، «تعداد فوتی‌های ثبت‌شده در کشور افزایش پیدا کرده است».

برگزاری مراسم عروسی یکی از سنت‌های کهن در فرهنگ ایرانیان است؛ از خواستگاری گرفته تا پاتختی، هر مرحله از تشریفات خاصی برخوردار است، سنتی که ریشه‌های آن را حتی در آیین زرتشتی هم می‌توان دید. با این وجود، مشکلات اقتصادی و تغییرات اجتماعی این سنت‌ها را دگرگون کرده است. اگرچه بعضی از خانواده‌ها همچنان بر برگزاری مراسم‌های پرهزینه اصرار دارند، بسیاری از جوانان در برابر این خواسته مقاومت می‌کنند.

محمد فولادی، جامعه‌شناس، در مطالعه‌ای توضیح می‌دهد: «در هر جامعه‌ای، هنجار‌ها و آداب و رسوم پذیرفته‌شده، مجموعه‌ای از باید‌ها و نباید‌ها از جمله سن مناسب ازدواج را تعیین می‌کند. در جامعه ما، وجود تشریفات پرهزینه مانند مهریه‌های سنگین، الزام به داشتن شغل و تحصیلات عالی، خانه مستقل و ماشین، شیرب‌های زیاد، جهیزیه درخور و مراسم پرخرج عروسی باعث شده است که بسیاری از جوانان نتوانند در زمان مناسب ازدواج کنند.»

در این بین تصمیم عروس و دامادهای جوان برای عدم برگزاری عروسی، به تعبیری ایستادن در برابر چنین آداب و رسومی است. فاطمه، ۲۶ساله که اخیرا نامزد کرده است، گفت: «قرار نیست عروسی بگیریم. سفر می‌رویم و خاطره می‌سازیم. بقیه مبلغ را هم صرف بهبود وضعیت اقتصادی زندگی‌مان می‌کنیم تا از این طریق زودتر بتوانیم یک خانه تهیه کنیم.»

مریم هم که در سن ۳۲ سالگی قرار است ازدواج کند، گفت: «به جای عروسی پول‌هایمان را برای رهن خانه و خرید وسایل زندگی کنار گذاشته‌ایم. با این وجود مراسم عقد کوچکی برگزار می‌کنیم تا با پول‌اندازی کمکی از اقوام داشته باشیم. به هر حال خانواده من هم برای همه بچه‌های آنها در پول‌اندازی شرکت کرده‌اند. ازدواج دیگر نمایش تجمل نیست، بلکه آزمون زندگی است».

پدیده ازدواج سفید

یکی دیگر از دلایل کاهش برگزاری مراسمات عروسی، پدیده ازدواج‌ سفید است. معاون امور جوانان وزارت ورزش با بیان اینکه آمار رسمی برای این پدیده در دست نیست، گفت: «برخی پژوهش‌های غیررسمی و گزارش‌های میدانی نشان می‌دهند که این پدیده در حال افزایش است، به‌خصوص در کلانشهر‌هایی که فشار‌های اقتصادی و تغییرات فرهنگی نقش پررنگی در سبک زندگی جوانان دارند.» شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی و جامعه‌شناس هم گفت: «اگر به تجربه فردی استناد کنم، به‌طور متوسط از هر ۵۰ پرونده زوجین که مراجعه می‌کنند، متأسفانه یک یا دو مورد در تهران، ازدواجشان سفید است.» نکته قابل‌تأمل، دلایل روی آوردن به این نوع همزیستی است.

در پژوهشی تحت نظر تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس آمده است که هم‌خانگی یا ازدواج سفید در ایران نه به‌عنوان الگویی برآمده از داخل کشور، بلکه به‌عنوان الگویی وارداتی تحت تأثیر فرهنگ کشورهای غربی ظهور کرده است. در بسیاری از کشورها، هم‌خانگی بعد از چند دهه تغییرات اجتماعی به یک الگوی رایج در کنار اشکال سنتی خانواده تبدیل شده است؛ اما در ایران چنین ویژگی‌ای وجود ندارد و آنچه دیده می‌شود بیشتر محصول شرایط خاص جامعه در حال گذار است.

ندا بذر افشان، مدرس دانشگاه، در این خصوص اظهار کرد: «بیکاری گسترده، تورم، نبود امنیت شغلی و هزینه‌های سرسام‌آور زندگی، از جمله اجاره مسکن، باعث شده تا ثبات مالی از جوانان سلب شود. این وضعیت حس عمیق ناامیدی نسبت به آینده در آنها ایجاد کرده و باعث می‌شود احساس کنند از پس تأمین هزینه‌های یک رابطه جدی و متعهدانه مانند ازدواج رسمی برنمی‌آیند.»

فرزانه، دختر ۲۱ ساله، در مورد تجربه خود گفت: «وقتی برای ادامه تحصیل به تهران آمدم، با پسری آشنا شدم که شرایط اقتصادی مناسبی نداشت؛ بنابراین مخفیانه و بدون ازدواج رسمی زندگی مشترک را شروع کردیم. سال گذشته لاتاری ثبت نام کردیم و زندگی‌مان تغییر کرد. همین موضوع باعث شد که ازدواج کنیم. بدون مراسم مجلل، با کتونی و یک پیراهن ساده به محضر رفتم.»

فرزاد، اما دیدگاه متفاوتی دارد. او که تقریباً چهار سال با یک دختر زندگی کرده، حالا تنها مانده است و می‌گوید: «در این نوع رابطه هیچ تعهدی وجود ندارد و هر لحظه باید منتظر تنها ماندن باشی. ما حتی یک شب در حضور دوستان کنار ساحل جشن گرفتیم که به حساب جشن تعهدمان بود، اما الان من ماندم و یک عالم خاطره!»

پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو