روایت کسب و کاری که عشق به اهل بیت باعث برکتش شد

از همان روزی که برای ساختن زندگیشان، کمر همت بستند و با دست خالی آشپزخانه خودشان را راه‌اندازی کردند، به خدا و اهل بیت توکل کردند و ایمان داشتند که کارشان رونق خواهد گرفت و طعم شیرین زندگی مشترک را می‌چشند.

دستپختشان حرف ندارد و حالا دیگر همه، آن‌ها را به عنوان زوجی موفق در آشپزی می‌شناسند، اما این نام و اعتبار به همین راحتی‌ها به دست نیامده و برای مرتضی و مائده حکم یک دوئل نفسگیر را داشته که البته هیچ وقت نتوانسته آن‌ها را زمین‌گیر کند. این زوج جوان از همان ابتدا تا به امروز در تمام لحظات سخت، دوشادوش هم محکم ایستاده‌اند تا با گذر از فراز و نشیب ها، زندگیشان را بسازند. مائده پیچکا و مرتضی زارعی، زوج باانگیزه‌ای هستند که چند سالیست آشپزخانه خود را اداره می‌کنند و در این سال‌ها با عشق و ایمان، تمام مشکلات را پشت سر گذاشته و حالا دیگر مشتریان پر و پا قرصی دارند.

کسب و کاری که از صفر شروع شد

اواخر سال ۹۷ بود؛ تازه ۱۰ روز از پایان خدمت آقا مرتضی می‌گذشت اما به خاطر تجربه چندین‌ساله‌اش در آشپزی، حتی یک لحظه هم تعلل نکرد و با اینکه پولی در بساط نداشت، همراه با مائده خانم، پا به دنیایی گذاشت که مطمئن بود برایشان بهترین انتخاب است. مائده خانم می‌گوید: «با کلی قرض و بدهکاری، آشپزخانه را راه انداختیم و بخشی از پول را قسطی پرداخت کردیم تا از همان اول روی پای خودمان بایستیم. آن موقع من آشپزی می‌کردم و آقامرتضی غذاها را به دست مشتری می‌رساند اما کم کم کارمان گرفت و در عرض چندماه، هم کارگر گرفتیم و هم پیک، هرچندکه این شرایط خیلی دوام نداشت و کرونا همه چیز را تغییر داد.»

گرچه کسب و کار کوچک و نوپای این زوج جوان تحت تاثیر کرونا دچار تزلزل شد اما زوج پرانگیزه روایت ما هیچ وقت تسلیم نشدند و برای تحقق اهدافشان بیشتر و بیشتر تلاش کردند. مائده خانم ادامه می‌دهد: «چندماهی مغازه پلمپ بود و نه تنها درآمدی نداشتیم، بلکه همان پول پیشمان هم بابت کرایه رفت. سر پا شدن دوباره واقعا سخت بود اما با توکل به خدا همه چیز را از نو شروع کردیم، هرچندکه هنوز هم بعد از گذشت ۴ سال نتوانسته‌ایم کارگر بگیریم و مجبوریم خودمان دو نفری همه کارها را انجام می‌دهیم. من غذاهای خورشتی می‌پزم و همسرم کباب و جوجه می‌زند و خداراشکر مشتری‌هایی داریم که به ما اعتماد دارند و از اینکه غذای خانگی با دست‌پخت یک خانم را می‌خورند، بسیار راضی هستند. اصولا مردم از لحاظ پاکیزگی و تمیز بودن فضا و غذا به خانم‌ها اطمینان بیشتری دارند که این موضوع روی رونق کارمان تاثیرگذار بوده است.»

از ظرفشویی تا یاد گرفتن آشپزی در محل کار

آقامرتضی کار در آشپزخانه را از ۱۳ سالگی شروع کرده و از ظرفشویی در یک مغازه به یک سرآشپز خبره تبدیل شده. او طوری با جزییات از خاطراتش می‌گوید که انگار همه آن روزها لحظه به لحظه مقابل چشمانش رژه می‌روند. «وقتی صاحب کار پدرم ورشکست و پدرم بیکار شد، بالاجبار با موتور کار می‌کرد و مادرم هم بیرون از خانه مشغول بود. کلا اوضاع مالی خوبی نداشتیم و من هم به عنوان تنها فرزند خانواده تصمیم گرفتم صبح‌ها درس بخوانم و عصرها کار کنم. اوایل با ظرفشویی در رستوران شروع کردم. آنقدر قدم کوتاه بود که برای شستن ظرف‌ها باید چهارپایه زیر پایم می‌گذاشتم. حتی وقتی برای اولین بار گفتند پیازها را پوست بکن، یواشکی خودم را به خانه رساندم تا پوست کندن پیاز را از مادرم یاد بگیرم. آن روز توسط صاحب کارم تنبیه شدم اما حداقل پوست کندن پیاز را یاد گرفتم!»

آقا مرتضی ادامه می‌دهد: «طی چندسال به قدری در آشپزی پیشرفت کردم که به عنوان کبابزن یکی از تالارهای معرف شهرری مشغول به کار شدم. تالاری که وقتی برای درخواست کار به آنجا رفتم، مرا راه ندادند. نمی‌دانم شاید فکر می‌کردند یک آشپز خوب حتما باید شکمی برآمده و سیبیلی چخماقی داشته باشد اما من کم سن و سال بودم و فقط وقتی به استخدام من رضایت دادند که دیدند نه تنها به خوبی از پس سیخ زدن کباب و جوجه برمی آیم، بلکه می‌توانم در استفاده از مواد صرفه جویی کنم. البته بعد از مشغول شدن در تالار هم برای حفظ اعتبارشان، هیچ وقت مرا نشان نمی‌دادند و وقتی پدر عروس و داماد طبق رسم و رسوم برای بازکردن درب دیگ و شادباش می‌آمدند، به جای من، کارگرها و کمک آشپزها را جلو می‌فرستادند.»

ارادت به اهل بیت (ع)؛ برکت این آشپزخانه

یکی از نقاط عطف زندگی این سرآشپز ۳۰ساله و همسرش، افتخار آشپزی برای اهل بیت (ع) و هیات‌هایی است که از کودکی با آن‌ها مأنوس بوده اند. این زوج جوان بااینکه امروز از طریق آشپزی زندگیشان را می‌چرخانند، اما هنوز هم به خدمت در آستان اهل بیت پایبندند و ایامی را برای خودشان تعیین کرده‌اند تا فقط به عشق هیات و مستمعانش، اجاق آشپزخانه را روشن کنند.

آقا مرتضی توضیح می‌دهد: «پدربزرگم هیاتی داشت در یاخچی آباد که کودکیمان در آنجا شکل گرفت. وقتی بزرگتر شدم و به آشپزی تسلط پیدا کردم، ۴ سال تمام در همین هیات غذای امام حسین (ع) را به تنهایی می‌پختم، اما بعد از آنکه آشپزخانه خودمان را زدیم و دیگر امکان حضور مداوم در هیات برایم ممکن نبود، با همسرم تصمیم گرفتیم، ۵ روز آخر ماه محرم، ۳ روز در ماه رمضان و یک روز نیمه شعبان را بدون دستمزد غذا بپزیم. ما در مناسبت‌های مختلف هم سفارشات هیاتی داریم که حواسمان به دریافت دستمزدها هست تا شرمنده اهل بیت نشویم. کلا مدل عزاداری و شادی ما برای اهل بیت با بقیه آدم‌ها فرق می‌کند و شاید نتوانیم کنار مردم سینه بزنیم اما در آشپزخانه، نوکر و دست به سینه ائمه هستیم.»

مائده خانم در تکمیل صحبت‌های همسرش اضافه می‌کند: «به لطف خدا آنقدر سعادت داشته‌ایم که از همان ابتدا تا به امروز، کارمان با ائمه و خدمت برای هیات گره خورده و برکاتش شامل حالمان می‌شود. وقت‌هایی که مردم در هیات به دعا و عزاداری نشسته اند، ما به عشق اهل بیت درحال آشپزی هستیم که این حس، فوق العاده شیرین و لذتبخش است.»

تحمل تمام سختی‌ها به خاطر خانواده

این زوج جوان از سال ۹۷ هر روز و هر لحظه پای به پای هم کار کرده‌اند تا زندگی مشترکشان را بسازند و زیر یک سقف زندگی کنند که بالاخره یکسال پیش این انتظار به پایان می‌رسد و مائده و مرتضی با اجاره خانه‌ای جمع و جور، سر خانه و زندگیشان می‌روند. هر دو از این اتفاق بسیار خوشحالند، هرچند که نه عروسی داشته‌اند و نه جشنی. آقا مرتضی می‌گوید: «از همان سالی که با همسرم نامزد کردیم و آشپزخانه را راه انداختیم، مائده خانم همیشه دوشادوش من پای کار بوده و از هیچ تلاشی برای پیشرفت کار و زندگیمان دریغ نکرده، اما با این حال هیچ وقت درخواستی از من نداشته و واقعا به خاطر همه چیز شرمنده‌اش هستم، از جمله نداشتن مراسم عروسی. واقعا وجود دخترهایی مثل او با چنین نگاه و درک بالایی نسبت به زندگی مشترک، یک استثنا است و مائده خانم اصلا با دخترهای هم سن و سال خودش قابل قیاس نیست که امیدوارم روزی بتوانم همه چیز را برایش جبران کنم.»

عاشقانه‌هایی از آشپزخانه تا خانه

تعریف‌های آقا مرتضی از همسرش بی‌جهت نیست. مثلا مائده خانم، هم در آشپزخانه و هم در خانه، به قدری دقیق و مسئولیت‌پذیر است که مو لای درزش نمی‌رود. از راست و ریست کردن کارهای آشپزخانه گرفته تا مدیریت امور خانه و خانه داری، همه را عاشقانه انجام می‌دهد و مثل خیلی از کدبانوهای ایرانی معتقد است که اگر عشق چاشنی آشپزی شود، حتما نتیجه‌اش طلایی خواهد بود. این باور به خوبی در سبک زندگی او نیز دیده می‌شود. مثلا بااینکه همسرش یک آشپز حرفه‌ای است اما دوست دارد شب‌ها با دستان خودش برای او غذا بپزد.

مائده خانم می‌گوید: «هیچ وقت برای شام از آشپزخانه غذا نمی‌آورم و هرچه قدر هم که خسته باشم، به محض رسیدن به خانه، باز هم پای گاز می‌ایستم تا برای خودمان غذایی متفاوت درست کنم. برای مهمانی‌ها هم همینطور؛ خودم آشپزی می‌کنم و سنگ تمام می‌گذارم، بالاخره انتظار مهمان‌ها از یک زوج آشپز، جور دیگری است و رسم مهمان داری ایجاب می‌کند که بهترین خودم را برای مهمان‌ها بگذارم.»

برای همه کباب می‌پزیم برای خودمان بادمجان گوجه!

«مائده خانم، آقا مرتضی! زحمت جوجه و کباب با شما». این درخواستی است که زوج آشپز ما، به کرات به آن مواجه می‌شوند. این زوج آشپر هرکجا که باشند، میزبان دوم هستند و از هیچ کمکی دریغ نمی‌کنند. مائده خانم توضیح می‌دهد: «میزبان‌ها معمولا روی ما حساب می‌کنند و ما هم کم نمی‌گذاریم. البته هروقت بدانیم بساط کباب و جوجه برپاست، برای خودمان بادمجان و گوجه می‌بریم. برای همه کباب سیخ می‌زنیم و برای خودمان سبزیجات.»

مگر می‌شود آشپز باشی و برای مادر و مادرشوهر سنگ تمام نگذاری؟ بله مائده خانم از آن زنان خستگی ناپذیری است که با تمام مشغله‌های آشپزخانه داری و خستگی‌های احتمالی، هیچ وقت از کمک به پدر و مادر خود و همسرش دریغ نمی‌کند. او می‌گوید: «خدا را شکر مادر آقا مرتضی دستپخت مرا خیلی قبول دارند و همیشه می‌گویند دستپخت عروسم تک است که با این حساب در قبالشان بیشتر احساس مسئولیت می‌کنم.» مائده خانم با با لبخندی ادامه می‌دهد: «البته خود آقامرتضی هم همینطور است و جزو آقایانی نیست که فقط دستپخت مادرشان را قبول دارند!»  آنچه در کار و زندگی این زوج جوان آشپز بیشتر از هرچیز دیگری خودنمایی می‌کند، سخت کوشی و تعاملی است که در پیشبرد کارهایشان دارند. از جان و دل برای آشپزخانه‌شان مایه می‌گذارند و ابدا من و تویی ندارند. شاید از نگاه خیلی‌ها همکار بودن زن و شوهر، اتفاق خوبی نباشد اما مائده و مرتضی، از این اتفاق حال خوشی دارند و امیدوارند کارشان به برکت نام اهل بیت روز به روز رونق بیشتری بگیرد.

فارس