تحلیل خبر؛

چین، جمعیت، ازدواج؛ مشکلی که تبدیل به بحران شده

روزنامه گاردین در گزارشی با اشاره به استقبال پرشور جوانان چینی از برنامه همسریابی «ژو می» و نقش «گرنی وانگ» به‌عنوان یکی از مشهورترین واسطه‌های ازدواج، همزمان از کاهش بی‌سابقه نرخ ازدواج در چین خبر داده است. روندی که به باور کارشناسان، نه‌تنها الگوهای اجتماعی این کشور را دگرگون کرده، بلکه سیاست‌های جمعیتی و برنامه‌های فرزندآوری دولت را نیز با بن‌بست جدی روبه‌رو ساخته است.

جامعه امروز چین با تضادی آشکار روبه‌روست. از یک سو ازدواج همچنان در سطح فرهنگی و سنتی جایگاهی ریشه‌دار دارد و استقبال هزاران جوان از گردهمایی‌ها و برنامه‌های همسریابی مانند «ژو می» نشان‌دهنده ماندگاری این ارزش است. اما در واقعیت آماری، تمایل به ازدواج  به‌ویژه در میان جوانان تحصیل‌کرده و زنان شاغل  به‌طور محسوسی کاهش یافته است.

این تغییر نگرش، دیگر صرفا یک انتخاب فردی تلقی نمی‌شود، بلکه به چالشی راهبردی برای آینده کشور چین بدل شده است. چراکه پایه اصلی سیاست‌های جمعیتی و برنامه‌های فرزندآوری، همواره بر استحکام نهاد ازدواج و خانواده استوار بوده است. چین که دهه‌ها با پیامدهای سیاست تک‌فرزندی مواجه بود، اکنون در شرایطی قرار دارد که حتی لغو این سیاست و ارائه مشوق‌های گسترده برای فرزندآوری نیز نتوانسته مانع کاهش جمعیت شود.

علت اصلی این ناکامی آن است که مشکل از نقطه ابتدایی چرخه آغاز می‌شود: کاهش ازدواج، بدون وجود خانواده و پیوند پایدار میان زوج‌ها، هیچ سیاست فرزندآوری حتی با بیشترین حمایت مالی نمی‌تواند اثرگذار باشد. همین موضوع باعث شده که کارشناسان، ازدواج را «حلقه مفقوده سیاست‌های جمعیتی چین» بنامند.

ترکیبی از عوامل اقتصادی و فرهنگی، روند تجرد را در کشور چین تقویت کرده و سیاست‌های دولتی را عملا بی‌اثر ساخته است. سیاست‌گذاران جمعیتی در هر کشوری که با کاهش ازدواج و رشد تجرد مواجه است، باید نگرش‌ها را تغییر دهند تا ازدواج دوباره به عنوان یک انتخاب طبیعی، ارزشمند و فرهنگی در جامعه پذیرفته شود و نسل جوان اهمیت پیوندهای خانوادگی و نقش خانواده در زندگی فردی و اجتماعی را درک و جدی بگیرد.

کاهش تمایل به ازدواج و گرایش به مجردی، به ویژه در میان زنان تحصیل‌کرده و نسل جوان شهری، نه تنها نرخ تولد را کاهش می‌دهد و روند پیر شدن جمعیت را شتاب می‌بخشد، بلکه پیوندهای سنتی خانواده  مهم‌ترین منبع حمایت عاطفی و اجتماعی را نیز تضعیف می‌کند. پیامد این وضعیت می‌تواند افزایش تنهایی، کاهش انسجام اجتماعی و فشارهای گسترده بر نظام‌های رفاهی و خدمات سلامت باشد.

در چنین شرایطی، سیاست‌های جمعیتی که تنها بر تشویق به فرزندآوری یا ارائه بسته‌های حمایتی متمرکز شوند، به تنهایی کافی نخواهند بود. بازسازی نگرش اجتماعی نسبت به ازدواج، تقویت جایگاه خانواده و برجسته کردن ارزش‌های عاطفی و اجتماعی آن می‌تواند نقش کلیدی در بازگرداندن میل به ازدواج و حفظ ثبات جمعیتی ایفا کند. این رویکرد نه تنها آینده جمعیت کشورها را تضمین می‌کند، بلکه انسجام فرهنگی و اجتماعی را نیز مستحکم‌تر می‌سازد.

بدون چنین تغییر نگرشی، کاهش ازدواج و افزایش تجرد می‌تواند اثرات بلندمدت و پیچیده‌ای بر ساختار اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی کشورهای درگیر در مسئله جمعیت به همراه داشته باشد و تحقق اهداف سیاست‌های جمعیتی را با چالش جدی مواجه کند.

زینب حیدری