در نشست روز جهانی زن در ایتالیا چه گذشت؛

چگونه رسانه، مسئله زن را دچار سیاست‌زدگی می‌کند؟!

همزمان با 8 مارس، روز جهانی زن در ایتالیا جلسه‌ای برگزار شد که در آن با رویکردی سیاسی به آثار دو تن از زنان فعال اوپوزیسون ایرانی پرداخته است. این نشست توسط صدای آمریکا پوشش خبری گسترده‌ای شد. نشست سیاسی‌کارانه ایتالیا که به ادعای برگزارکنندگان، در پی تمجید از زن ایرانی برگزار  شد، اما با هدف حذف زن ایرانی برگزار شد.

خبر اصلی:

«همزمان با ۸ مارس، روز جهانی زن در ایتالیا جلسه‌ای برگزار شد که در آن با رویکردی سیاسی به آثار دو تن از زنان فعال اوپوزیسون ایرانی پرداخته است. این نشست توسط صدای آمریکا پوشش خبری گسترده‌ای شد.»

تحلیل خبر:

«سرنوشت هر کشوری را ملت آن کشور باید رقم بزند.»

این شعار زیبا بسیار توسط سیاستمداران آمریکایی و اروپایی تکرار شده است و رسانه‌های همسو با سیاست‌های حاکم بر آمریکا نیز این شعار را بسیار بازنشر کرده‌اند. اما در عمل این شعار هیچ جایی در سیاست‌های آمریکا و اروپا ندارد! این همان نقطه‌ی آغازین دیکتاتوری است. مداخلات آمریکا و اروپا در امور ایران صرفا معطوف به جمهوری اسلامی نیست بلکه در زمان رژیم پهلوی و سلطنت قاجار و پیش‌تر از آن حتی در دوره‌های قرون گذشته ایران تا هخامنشیان نیز این مداخلات بسیار ملموس بودند.

در طول این سالیان طولانی، روابط خصمانه‌ی ایتالیا با ایران کماکان به قوت خود باقی است، همچون آنچه در نشست روز زن اتفاق افتاد. نشست سیاسی‌کارانه ایتالیا که به ادعای برگزارکنندگان؛ در پی تمجید از زن ایرانی برگزار  شد، سراسرش حذف زن ایرانی بود.

زن شجاع ایرانی؛ طبیعتا براساس معیارهای ایرانی به دنیا عرضه می‌شود. این معیارها برگرفته از فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی نیز می‌باشد؛ این درحالی است که بارها کشورهای اروپایی چون ایتالیا، فرانسه، آلمان به پیروی از سیاست‌های آمریکا معیارهایی نامتجانس از زن شجاع ایرانی ارائه کردند.

نکته‌ای که این میان نیز از کنشگری کشورهای اروپایی چون ایتالیا در مواجهه با ایران قابل ادراک است این می‌تواند باشد که کشورهای اروپایی چون ایتالیا، خود مستقلانه رفتار نمی‌کنند بلکه آنان نیز در حال حاضر متحمل صورت جدیدی از استعمار شده‌اند. تنش‌های گاه و بیگاه میان اتحادیه اروپا و آمریکا که با روی کارآمدن دونالد ترامپ جدی‌تر نیز شده است و در عین حال سازش تحت هر شرایط با آمریکا توسط این اتحادیه، نشانه‌ای از این مدعاست.

طبیعتا زمانی که در کلان‌ترین سطوح که همان سیاست‌گذاری پیرامون روابط با دیگر کشورهای جهان است، آمریکا  سویه‌های نظری و روش‌هایش را دیکته می‌کند، نمی‌توان انتظار داشت که در عرصه سیاست رفتار حرفه‌ای نمایند. اتکای این نشست اغلب متمرکز بر اعمال فشارهای حداکثری بر جمهوری اسلامی در راستای سرنگونی آن بود و عملا زن ایرانی حتی با متر و معیارهای اروپایی نیز دال مرکزی این نشست نبود.

زن ایرانی مطلوب اروپایی حتی در حضور نمایندگان خود که زنان اوپوزیسیون می‌باشند نیز قادر به دفاع از شخصیت خود نیست! به راستی چرا اینگونه است؟ چرا زن ایرانی منطبق با معیارهای اروپایی صرفا وسیله‌ای برای سیاست‌مداران غربی است؟ آیا نمی‌توان این نتیجه را گرفت که زن ایرانی اروپایی شده و به حدی از بی‌ارزشی رسیده است که چنین با وی رفتار می‌شود؟

این سوالات، سوالات پراهمیتی است که هر انسانی که در درجه اول با خود صداقت دارد و در درجه دوم در پی کشف حقیقت است باید به آن‌ها پاسخ دهد.

صغری عاشوری