تحلیل خبر؛

پیکر زن سودانی، میدان نبرد جدید

جنگ همیشه خونین بوده، اما همیشه فقط سربازان را نمی‌کشد؛ جنگ‌های معاصر به‌طور عمدی و سیستماتیک، زنان را هدف قرار می‌دهند. آنهم نه به‌عنوان تلفات جانبی، بلکه به‌عنوان سلاح. این جمله شاید در ابتدا شوکه‌کننده به‌نظر برسد، اما آمار و گزارش‌های بین‌المللی از سودان تا کنگو، از یمن تا میانمار این واقعیت تلخ را فریاد می‌زنند.

 در سودان، یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های جهان، امروز زنان نه تنها از گلوله‌ها و بمب‌ها می‌ترسند، بلکه از سایه‌هایی که در خیابان‌های خلوت پشت سرشان حرکت می‌کنند نیز واهمه دارند. گزارش‌ها حاکی از آن است که نیروهای نظامی، تجاوز را به‌عنوان ابزاری برای ترساندن، نابودی و کنترل جمعیت به‌کار می‌برند. و این فقط به بزرگسالان محدود نمی‌شود؛ کودکان زیر پنج سال، حتی نوزادان کمتر از یک‌ساله، قربانی این وحشی‌گری سیستماتیک شده‌اند.

زنان در جوامع سنتی و جنگ‌زده، نماد خانواده، افتخار و آینده‌اند. وقتی جنگ آن‌ها را مورد تجاوز قرار می‌دهد، در واقع فرهنگ، هویت و آینده یک ملت را هدف می‌گیرد. اما تجاوز در جنگ فقط یک عمل جنسی نیست؛ یک جنایت روانی، اجتماعی و سیاسی است.

 این خشونت طراحی‌شده، با هدف ایجاد ترس گسترده، از بین بردن اعتماد درون جامعه، و تضعیف دشمن از درون انجام می‌شود. در بسیاری از موارد، تجاوزهای گروهی در حضور خانواده‌ها، تجاوزهای مکرر در اردوگاه‌های پناهندگان، یا حتی تجاوز به عنوان پاداش برای سربازان، بخشی از فرهنگ نظامی شده است. این اعمال نه تنها بدن قربانی را می‌شکند، بلکه حس امنیت، کرامت و انسانیت و شرافت او  را لکه دار می‌کند.

بسیاری از زنان پس از تجاوز، نه تنها با آسیب‌های جسمی و روانی غیرقابل جبران مواجه می‌شوند، بلکه با طرد اجتماعی، طلاق، یا حتی کشته شدن به بهانه حفظ ناموس روبه‌رو می‌شوند.

دردناک‌تر از خود تجاوز، سکوت جهان است. سکوتی که ناشی از بی‌تفاوتی، محاسبات سیاسی یا حتی ننگ اجتماعی است. بسیاری از قربانیان به دلیل ترس از طرد شدن توسط خانواده یا جامعه، دهان می‌بندند. در حالی که باید جهان فریادشان را بلندتر از همیشه بشنود.

در سودان، گزارش‌های مستند از صدها مورد تجاوز گروهی توسط نیروهای پشتیبانی سریع وجود دارد، اما هنوز هیچ مکانیسم بین‌المللی مؤثری برای پاسخگویی وجود ندارد. حتی زمانی که مدارک و شهادت‌ها در دست است، مجرمان در سایه‌ی بی‌عدالتی و بی‌تفاوتی جهانی، آزادانه قدرت خود را حفظ می‌کنند.

در همان‌حال که زنان بیشترین قربانی جنگ‌ها هستند، کمترین حضور را در میز مذاکرات صلح دارند. در سال ۲۰۲۴، در ۹۰ درصد فرآیندهای صلح جهان، هیچ زنی حضور نداشت. این در حالی است که تحقیقات ثابت کرده‌اند وقتی زنان در مذاکرات صلح مشارکت داشته باشند، احتمال ماندگاری توافق‌ها دو برابر می‌شود. این تناقض، نشان‌دهنده‌ی یک سیستم ناعادلانه است که زنان قربانی می‌شوند، اما صدایشان شنیده نمی‌شود و در نهایت دردشان به آماری سرد و خشک تبدیل می‌شود.

سودان امروز، تنها یک کشور درگیر جنگ نیست؛ نمادی از شکست جمعی بشریت است. در این کشور، خشونت جنسی نه یک حادثه، بلکه یک استراتژی نظامی شده است. و جهان، با وجود تمام سازمان‌های بین‌المللی و قطعنامه‌های امنیتی، هنوز نتوانسته این جنایات را متوقف کند یا حتی مجرمان را پاسخگو سازد.

اکنون سه کار فوری لازم است: حمایت فوری از قربانیان آنهم نه فقط با غذا و دارو، بلکه با فضایی امن برای درمان روانی، حقوقی و اجتماعی؛ پایان دادن به فرهنگ بی‌مجازاتی، به‌گونه‌ای که هر فرمانده‌ای که دستور تجاوز می‌دهد، بداند روزی پاسخگو خواهد بود؛ و سوم، حق صلح‌سازی برای زنان. میز صلح بدون زن، میز ناقصی است. زنان نه مهمان، بلکه معماران واقعی صلح هستند.

وقتی جنگ زن را هدف می‌گیرد، در واقع آینده را مورد تجاوز قرار می‌دهد. زنی که امروز در سودان در سکوت می‌لرزد، فردا مادری است که نمی‌تواند به فرزندش امنیت بدهد. او معلّمی است که نمی‌تواند به کلاس برگردد. او رهبری است که هرگز فرصت سخن گفتن نخواهد یافت. جنگ‌ها ممکن است تمام شوند، اما زخم‌هایی که بر پیکر زنان می‌زنند، نسل‌ها طول می‌کشد تا التیام یابند.

فائزه آقامحمدی