ولایت؛ ستون بیداری امت

در دل کوچه‌های قدیمی بیرجند، حسینیه‌ای وجود دارد که هر صبح محرم، صدای روضه‌اش به آسمان می‌رسد و یادآور عشق و فداکاری یک پدر برای سلامتی دخترش است.

با ورود ماه محرم، حال و هوای بیرجند به کلی تغییر می‌کند. پرچم‌ها بر سردر خانه‌ها نصب می‌شود، صدای طبل و نوحه از خیابان‌های قدیمی به گوش می‌رسد و مردم با دل‌هایی پر از عشق به سمت حسینیه‌هایی می‌روند که برخی از آن‌ها بیش از صد سال قدمت دارند.

یکی از این حسینیه‌های ویژه، «حسینیه دختر آخوند» است؛ خانه‌ای قدیمی در محله انقلاب بیرجند که سال‌هاست با روضه، گریه، زیارت عاشورا و نذرهای ساده و صمیمی، به حیات معنوی مردم جان بخشیده است.

یک دختر، یک نذر، یک حسینیه

قصه از بیش از یک قرن پیش آغاز می‌شود. زمانی که مرحوم میرعلی خراشادی، روحانی معروف بیرجند، برای عاقبت‌به‌خیری دخترش در خانه‌اش مجلس روضه برپا کرد. دختری که بعدها به نجف رفت، تا اجتهاد پیش رفت و وقتی بازگشت، خانه پدر را به‌پای عزای حسین (ع) وقف کرد. این خانه به حسینیه تبدیل شد و مردم نامش را گذاشتند: حسینیه دختر آخوند.

از آن زمان تا امروز، نسل به نسل، صبح‌های محرم در این خانه با صدای زیارت عاشورا آغاز می‌شود؛ دل‌ها در سینه می‌لرزد، اشک‌ها جاری می‌شود و دیوارهای گِلی خانه بوی عشق می‌گیرد.

سیدعلی اصغری، متولی فعلی این حسینیه می‌گوید: صبح‌ها ساعت چهار و نیم، قبل از آنکه روشنایی سحر در کوچه‌ها بدمد، مردم با دل‌هایی بیدار می‌آیند. زیارت عاشورا، روضه، سینه‌زنی و سپس صبحانه‌ای ساده؛ اینجا همه چیز مثل قدیم است، بی‌تکلف و صمیمی.

خلوصی به قدمت یک قرن

وقتی وارد حیاط حسینیه می‌شوی، اولین چیزی که توجهت را جلب می‌کند، پنجره‌های چوبی مشرف به حیاط است. دیوارها همان دیوارهای قدیمی‌اند؛ رنگ‌رفته، اما استوار. انگار زمان در این خانه ایستاده تا عزاداری مردم با همان صفای صد سال پیش باقی بماند.

زنان محله با تشت‌های نذری می‌آیند. صدای سلام و صلوات با ذکر لب‌ها در هم می‌آمیزد. بانوان سالمند روی فرش‌هایی که در کوچه‌های اطراف حسینیه پهن شده، می‌نشینند و برای سلامتی فرزندانشان دعا می‌کنند؛ برای شفای بیماران، برای گشایش روزی، برای عاقبت‌به‌خیری و همه این دعاها از خانه‌ای بلند می‌شود که روزگاری خانه یک پدر دلسوز بوده است.

یکی از عزاداران قدیمی که از کودکی در این مراسم شرکت داشته می‌گوید: «از وقتی یادم میاد، مادرم و مادربزرگم منو صبح محرم‌ها می‌آوردن اینجا. یه وقتایی فکر می‌کردم این خونه خودش امام‌حسینیه، نه اینکه فقط اسمش حسینیه باشه.»

ساده، صادقانه، همیشگی

در این حسینیه، از بلندگوهای پیشرفته و تزیینات پرزرق و برق خبری نیست. اینجا با کمترین امکانات، بزرگ‌ترین مجالس برگزار می‌شود. نور صبحگاهی از میان پنجره‌ها به داخل می‌تابد، بر صورت زنانی که دانه‌های تسبیح را از دل اشک‌هایشان رد می‌کنند و بر لب‌هایی که با نام حسین (ع) می‌لرزند.

سیدعلی اصغری می‌گوید: هزینه‌های مراسم از سوی خیرین تأمین می‌شود. برخی نذر دارند؛ برخی دیگر درگذشتگانشان سال‌ها در این مراسم خدمت کردند و حالا فرزندانشان ادامه‌دهنده راه آن‌ها هستند. این خانه، خانه محبت است.

میراثی که هنوز زنده است

حسینیه دختر آخوند، فقط یک مکان نیست؛ یک رسم زنده است. جایی برای تجدید عهد، برای زنده نگه‌داشتن سنت‌های ساده و پاک مردمی که عزاداری را نه در فرم که در معنا و صداقت جست‌وجو می‌کنند.

شاید امروز خانه‌ها تغییر کرده باشند، اما خانه‌ای که به نیت عشق به اهل‌بیت (ع) وقف شده، هنوز هم مثل گذشته بوی روضه می‌دهد. هنوز هم مثل همیشه، ملجأ دعا و اشک و ایمان است.

و همین است که وقتی از کوچه انقلاب بیرجند عبور می‌کنی، تابلوی «حسینیه دختر آخوند» برایت فقط یک نام نیست؛ سندی است از دلدادگی، صبوری، ایمان و استمرار. روضه‌ای که نه با صدای مداح، بلکه با نفس تاریخ، هنوز هم خوانده می‌شود.

خبرگزاری فارس