نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
آنها فراتر از این آموزشها، به دخترانی که از استعداد و حافظه خوبی برخوردار بودند، حفظ قرآن را نیز آموزش دادند. این روند در خانه ادامه پیدا کرد تا اینکه تعداد دختران علاقهمند به حفظ قرآن بیشتر شد و کلاسها به مسجد محله منتقل شد؛ کلاسهایی که حالا حدود هشتاد قرآنآموز دختر از سنین ۵ سال تا ۱۸سال در آن حضور دارند.
ذوق میکنم
«ذوق میکنم»؛ این اولین جملهای است که کلثوم حامدیانپور در پاسخ به این سؤال میگوید که چه شد به فکر آموزش علوم قرآنی به دختران جوان و نوجوان افتاد: «به نظرم گسترش علوم قرآنی یک وظیفه است. من و خواهرم هم با همین نیت کلاسهای آموزشی را در خانه راهاندازی کردیم. هرچه خودمان یاد داشتیم—که از دورههای مختلف آموخته بودیم—به دخترها آموزش میدادیم و برای چیزهایی که بلد نبودیم، برایشان استاد میگرفتیم. اوایل تعداد قرآنآموزان کم بود و بیشتر آشنایان و اطرافیان خودمان میآمدند، اما کمکم که خبر بین همسایهها پخش شد، تعداد بیشتری از بچهها آمدند. این شد که از خانه به مسجد آمدیم و کلاسها را آنجا ادامه دادیم.» او ادامه میدهد: «در حال حاضر، حدود هشتاد قرآنآموز دختر نوجوان داریم که تا هجده سال هستند. دختران پنج، ششساله هم داریم که در کلاس حاضر میشوند و با اینکه هنوز توانایی خواندن و نوشتن ندارند، در قرائت قرآن موفق بودهاند. من وقتی این قرآنآموزان را میبینم، واقعا ذوقزده میشوم. وقتی سورهای را حفظ میکنند، انگار بال درمیآورم و وقتی حافظ یک جزء میشوند، دیگر پرواز میکنم! نمیدانید چه حس خوبی دارد؛ انگار کشاورزی هستم که هرچه کاشتهام، ثمر داده است.»
آموزش در کنار برگزاری اردو
دغدغه آموزش علوم قرآنی و حدیث به کودکان و نوجوانان، این دو خواهر را به میدان آورده است. آنها هر هفته یک جلسه قرآن با حضور قرآنآموزان در مسجد برگزار میکنند که با توجه به شرایط درسی بچهها، در فصل مدرسه ساعت آن تغییر میکند. خانم حامدیانپور ادامه میدهد: «حالا که جلسه را به مسجد آوردهایم، هر هفته یک دورهمی با دختران برگزار میکنیم. البته وقتی هم در خانه حضور داشتیم، هر هفته برنامه داشتیم. یک رسم جذاب هم داریم که هر پنج جلسه، یک اردو برگزار میکنیم. برنامه بیرون هم با آموزش همراه است. آنجا هم قرآن میخوانیم، روخوانی داریم و نکات آموزشی را با قرآنآموزان مرور میکنیم، اما تفریح و گردش هم داریم. باهم به حرم میرویم، به معراج شهدا و مزار شهدای گمنام سر میزنیم و بعضی وقتها در مناسبتها با کمک دخترها ایستگاه صلواتی هم برپا میکنیم.»
دخترها معلم میشوند
این جلسهها که کمکم شکل هیئت به خود گرفته و نام «هیئت حضرت رقیه (س)» را بر آن گذاشتهاند، اتفاقات خوب زیادی را برای دخترها رقم زده است. در حال حاضر حافظان زیادی در این جمع حضور دارند که از یک جزء تا کل قرآن را حفظ کردهاند.
«اینجا هدف ما رشد بچههاست. هر قدمی که برمیداریم، یک نکته آموزشی درون آن وجود دارد و کلا یک شعار داریم: اینجا هوش و گوش بچهها درگیر دین و قرآن است و وقتی در جلسه هستند، هیچ دغدغه دیگری ندارند. این فضا را با تنوع برنامهها فراهم کردهایم و تلاش کردهایم آموزش را از خودشان برای خودشان قرار دهیم. استاد هر گروه سنی، یکی از بچههای دوره بالاتر است که خدا را شکر، تأثیر مثبتی روی یادگیری بچهها داشته. از سوی دیگر، دخترهای استاد هم تلاش میکنند همیشه چند قدم جلوتر از شاگردانشان به فعالیت بپردازند. این کار به بچهها انگیزه داده، چون میدانند اگر تلاش کنند، به نتیجه میرسند و برترها جایگاه ویژه استادی برای سطح پایینتر را به دست میآورند.»
همچنین حواسمان هست که مبادا این رویه باعث ایجاد حس حسادت بین قرآنآموزان شود، چون هدف ما رشد معنوی دخترهاست. داستانها، احادیث و جایزهها، برنامههای جمعی، ایستگاههای صلواتی و سایر فعالیتها، همه یک هدف دارند: اینکه نوجوانان اگر شده یک قدم در مسیر رشد حرکت کنند. در این مسیر، ما هرگز برخورد دستوری و از بالا به پایین با بچهها نداشتهایم، بلکه خود آنها را در برنامهها شرکت دادهایم.
مادرها هم در این مسیر مشارکت خوبی داشتهاند. بهعنوان مثال در شبهای ماه مبارک رمضان، وقتی سفره افطار را پهن میکنیم، مادرانشان هم همکاری میکنند. این مشارکتها برای ما که خودگردان هستیم و بودجهای از هیچ ارگانی نمیگیریم، بسیار ارزشمند است. در کنار مادران، خیران خوبی هم داریم که همیشه به ما کمک میکنند.
همانطور که از زبان خانم حامدیانپور شنیدید، آموزش در هیئت حضرت رقیه (س) بر عهده خود بچهها است. فاطمه و زهرا مؤمنیفر، دخترعموهایی هستند که یکی شش جزء و دیگری هفت جزء از قرآن کریم را حفظ کردهاند. زهرا که یازده ساله است، میگوید: «من از هفت سالگی یادگیری قرآن را شروع کردم. معلمم گفت قرائتم خوب است و پیشنهاد داد که وقت بیشتری بگذارم. این شد که کلاسهای خصوصی را شروع کردم. اولین سورهای که حفظ کردم، سوره اخلاص بود. حالا هفت جزء را حفظ کردهام و سختترین سوره برایم در حفظ، سوره نساء بود. در خانه ما، برادرم که هفده سال دارد، حافظ شش جزء قرآن است. پدر و مادرم برای اینکه ما در این مسیر پیشرفت کنیم، بسیار تلاش کردند. الان کلاس چهارم هستم، اما از وقتی کلاس دوم بودم، من را هر روز به کلاس میبردند و برایم وقت میگذاشتند. به همه دورهها و کلاسهایی که رفتم علاقه داشتم، اما این کلاسها خیلی بهتر است، چون توانستم معلم شوم و به بچهها آموزش بدهم. من و فاطمه با هم نزدیک به هفتاد شاگرد داریم که با آنها روی تجوید، قرائت و حفظ کار میکنیم.»
«میدانید، بعضی وقتها که بچهها قرآن را زیاد غلط میخوانند، عصبانی میشوم، اما باز هم تکرار میکنم تا یاد بگیرند. البته گاهی برای خوشحال شوم، برایم خوراکی هدیه میآورند. بعضی وقتها هم از همه پذیرایی میکنند که این کاملا به میل خودشان است و هرگز اجباری در کار نیست.»
«من همیشه راهکارهای خودم را برای حفظ قرآن به بچهها آموزش میدهم. بهعنوان مثال میگویم چطور با وجود مدرسه، وقتشان را تنظیم کنند تا به کلاسهای قرآن هم برسند. برای خودم هم واقعا سخت بود که درس و حفظ قرآن را همزمان پیش ببرم، اما از خواب و تفریحاتم کم کردم تا به نتیجه رسیدم. البته استادها و معلمهای خوبی هم داشتم که من را درک میکردند و زمان کلاسها را تغییر میدادند تا بتوانم شرکت کنم. یک رازی را هم بگویم: من هر وقت امتحان دارم، قرآن میخوانم. بچههای کلاس فکر میکنند اثری ندارد، اما برای من واقعا مفید بوده است.»
فاطمه که دوازده سال دارد و کلاس پنجم است، شش جزء از قرآن را حفظ کرده و نسبت به دخترعمویش کمحرفتر است. او میگوید: «من از حفظ سوره ناس شروع کردم. حفظ سوره مائده برایم خیلی سخت بود، ولی شکر خدا آن را تمام کردم. پدر و مادرم در این مسیر خیلی برایم زحمت کشیدند، ولی مامان بیشتر همراهم بود، چون بابا بیشتر وقتها سر کار است. اگر همراهی همه اعضای خانواده نبود، قطعا نمیتوانستم موفق باشم. آیات قرآن روی زندگی آدم خیلی تأثیر میگذارد؛ چه روخوانی کنیم و چه حفظ این آیات را در برنامه زندگی قرار دهیم. اما آنچه من آموختم این بود که در کنار این دو، به دستورات و رهنمودهای آیات هم توجه کنم و در زندگی از آنها استفاده کنم.»
۳۱ روایت
از دخترها میخواهم که در حد یک جمله بگویند از این هیئت و آموزشهایی که دیدهاند چه آموختهاند. پاسخهای جالبی میشنوم:
سیده مهرسا حسینی، ۱۰ ساله: یاد گرفتم که قرآن فقط برای حفظ کردن نیست، بلکه روی تمام زندگی آدم تأثیر میگذارد، بهخصوص روی اخلاق و روحیات.
یاسمین زهرا عمادی، ۷ ساله: خوب بودن را یاد گرفتم.
یکتا حامدیانپور، ۸ ساله: یاد گرفتم به پدر و مادرم کمک کنم.
زهرا نامدار مقدم، ۱۱ ساله: اینکه از آیات قرآن یاد بگیرم و به آنها عمل کنم؛ بهخصوص اینکه کاری کنم که امام زمان (عج) از من راضی باشند.
ریحانه محمدی، ۱۱ ساله: یاد گرفتم که نیکوکار باشم.
ستایش عبدالهی، ۸ ساله: باحجاب باشم و حتماً روسری بپوشم.
باران علمی، ۶ ساله: یاد گرفتم که قرآن بخوانم.
محدثه تورانی، ۱۱ ساله: به دیگران احترام بگذارم.
بهار علمی، ۹ ساله: مهربان باشم.
نسترن صالحآبادی، ۱۳ ساله: نماز بخوانم، مهربان باشم و امام زمان (عج) را دوست داشته باشم.
رقیه خیرخواه، ۱۳ ساله: یاد گرفتم با خواندن قرآن و درک مفاهیم آن، آرامش روحی پیدا کنم.
زینب بشکنی، ۱۰ ساله: من تا حالا ۱۳ سوره حفظ کردهام و فهمیدهام که قرآن نوری است که راه زندگی را نشان میدهد.
سیده فاطمه صداقتی، ۱۱ ساله: یاد گرفتم که قرآن را باید بفهمیم.
مهناز رمضانی، ۱۲ ساله: سعی میکنم نمازهایم را اول وقت بخوانم، چون فهمیدم نماز روی زندگی آدم خیلی اثر دارد.
نرگس وجدانی، ۱۱ ساله: من قرآن را اولویت زندگیام قرار دادهام.
نرگس نجفی، ۱۱ ساله: همیشه به خواندن روزانه قرآن ادامه بدهم.
نگارین رقیه عمادی، ۹ ساله: هر روز حتماً یک آیه از قرآن را در هر شرایطی میخوانم.
آرزو افشاری، ۱۰ ساله: یاد گرفتم که همیشه به پدر و مادرم احترام بگذارم.
سنا افشاری، ۱۱ ساله: قرآن الگوی زندگی است، من این را یاد گرفتم.
زهرا افشاری، ۱۰ ساله: حجاب و پوشش برایم مهم شده است.
فاطمه افشاری، ۱۰ ساله: من هر وقت قرآن میخوانم، آرام میشوم.
سیده فاطمه منور، ۹ ساله: به دیگران در حد توانم کمک کنم.
بسنا محرابی، ۱۳ ساله: خودم را برای دیگران بزرگ نکنم، البته کوچک هم نه.
زهره عفتی، ۱۳ ساله: قرآن راه زندگی را به آدم یاد میدهد.
نازنین فاطمه عفتی، ۱۰ ساله: به خدا توکل کنم در سختیها و مشکلات.
یسنی جلایر، ۱۳ ساله: به قرآن تکیه کنم در زندگی.
فاطمه قدمگاهی، ۱۳ ساله: قرآن مثل یک نقشه است؛ با آن احساساتم را کنترل میکنم و حواسم به کارهایم هست.
مائده جعفری، ۱۲ ساله: زندگیام با یاد خدا همراه شده است.
فاطمه خالو، ۱۳ ساله: فکر کردن را یاد گرفتهام.
سوگند آبپرور، ۱۲ ساله: هیچوقت دیگران را قضاوت نکنم.
فاطمه زهرا یاوری، ۶ ساله: قرآن را دوست داشته باشم و به پدر و مادرم احترام بگذارم.
روزنامه شهرآرا
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت