همه مردان بد هستند!

فیلم «شوهر ستاره» به کارگردانی ابراهیم ایرج‌زاد، درامی اجتماعی است که داستان زندگی زنی به نام ستاره را  روایت می‌کند. ستاره، با بازی فریبا نادری، زن بیوه‌ای است که در آستانه میانسالی، با دغدغه فرزندآوری و محدودیت زمانی برای آن روبرو شده و تصمیم به ازدواج مجدد می‌گیرد. در این مسیر، او با یونس، راننده تاکسی با بازی حامد بهداد، آشنا می‌شود و یونس به عنوان یکی از گزینه‌های همسری وارد زندگی او می‌شود.

اگرچه تماشاگر به خوبی با شخصیت ستاره ارتباط برقرار می‌کند، اما ارتباط‌گیری با شخصیت یونس کمی دشوار است. پردازش به شخصیت او به اندازه کافی نبوده و شناخت کافی از باقی شخصیت‌ها مثل ملیحه یا زن همسایه به مخاطب نمی‌دهد. بازی‌های خوب فریبا نادری و گریم متفاوت شخصیت ستاره از نقاط قوت فیلم محسوب می‌شوند.

«شوهر ستاره» تلاش شده تا به طیف گسترده‌ای از مسائل زنان بپردازند اما با وجود باورپذیر بودن داستان و شخصیت‌پردازی دقیق، گاهی باعث سطحی شدن مسائل و عدم تعمق کافی در آن‌ها می‌شود. نگاهی که در این پردازش به مسائل زنان وجود دارد خود عاملیت زن را کمرنگ می‎‌بیند و باعث می‌شود مخاطب در تمامی این مشکلات مردان را مقصر بداند.

با این حال، «شوهر ستاره» در به تصویر کشیدن مردان، رویکردی یک‌سویه دارد و آن‌ها را یا عامل مشکلات زنان یا افرادی منفعت‌طلب نشان می‌دهد. این نگاه، از پیچیدگی روابط انسانی غافل شده و می‌تواند به تقویت کلیشه‌های جنسیتی دامن بزند. پایان‌بندی فیلم نیز، با وجود رویکرد امیدوارکننده، تا حدودی ساده‌انگارانه به نظر می‌رسد و به جای ارائه راه حل‌های عملی، صرفاً به نشان دادن توانایی زنان در مواجهه با مشکلات بسنده می‌کند. ابهاماتی نیز در مورد سرنوشت یونس و علت رفتن او به ترکیه وجود دارد که در پایان فیلم بی‌پاسخ می‌ماند. در مجموع، «شوهر ستاره» با وجود پرداختن به موضوعی مهم و بهره‌گیری از بازی‌های خوب و دیالوگ‌نویسی گیرا، در عمق بخشیدن به مسائل و ارائه تصویری جامع و واقع‌بینانه از جامعه با چالش‌هایی روبرو است.

در نهایت فیلمی است که بیشتر از نگاه به عامیلت زنان، وارد حریم خصوصی زنان شده و درباره موضوعات زنانه به صورت بی‌پرده سخن می‌گوید اما مخاطب جز حس تنفر از مردان برداشت دیگری از فیلم نمی‌تواند داشته باشد. میتوان گفت فیلم شوهر ستاره به جای بیان مشکلات زنان، به نمایش مردان بد پرداخته است!

فیلم شناخت