همه عموهای آرمیتا از دکتر تهرانچی تا دکتر عباسی

همسر شهید داریوش رضایی نژاد، خاطراتی از نخبه‌های شهید این روزها و ارتباط خانوادگی با آن‌ها را روایت می‌کند.

«گواهی می‌دهم این افراد، این نسل، ایران‌دوستان آرمانگرایی بودند که زندگی راحتی نداشتند ولی تعهدشان به این سرزمین را بر راحتی ترجیح دادند. تا پای جای برای این تعهد ماندند.» این روایتی از یکی از همسران شهدای هسته‌ای‌ است که خاطراتی را از چند شهید نخبه هسته‌ای روایت می‌کند.

سال ۱۳۹۵ دیدار یک فرزند شهید با رهبر انقلاب نظر بسیاری از افراد را به خود جلب کرد. دختربچه ۵ ساله‌ای که پس از دیدار با رهبری به چهره مشهوری در بین فرزندان شهدا تبدیل شد. آرمیتا رضایی نژاد، فرزند دانشمند و نخبه هسته‌ای داریوش رضایی نژاد که پدرش را در ماشین شخصی در برابر این کودک و مادرش، به شهادت رساندند.

شهره پیرانی، مادر آرمیتا که دکترای علوم سیاسی خوانده و مشاور امور زنان و خانواده سازمان انرژی اتمی است، پس از جنگ ایران و اسرائیل روایت‌هایی را از برخی از شهدای نخبه‌ هسته‌ای نوشته که به همراه تصاویری از این شهدا با همسر شهیدش منتشر کرده است.

عکس دسته جمعی از شهدای هسته‌ای

وی در یک مطلب در صفحه شخصی خود در اینستاگرام عکسی را از جلسه دفاع یک دانشمند هسته‌ای منتشر می‌کند که در جریان حمله رژیم صهیونسیتی به ایران به شهادت رسیده است. عکس سه نفره از سه شهید هسته‌ای. در مورد این عکس، پیرانی می‌نویسد: «جلسه‌ دفاع کارشناسی ارشد شهید سید اصغر هاشمی‌تبار است (ایستاده سمت راست) که به همراه همسرش طاهره طاهری، دوست  عزیزم شهید شد.

نفر نشسته سمت چپ شهید سیدمحمدرضا صدیقی صابر است که داستان شهادتش همراه اعضای خانواده‌اش در آستانه اشرفیه را کسی نیست که نشنیده باشد. نفر وسط هم داریوش است.»

پیرانی عکس دیگری در فضای مجازی از همسرش در کنار شهید علی باکویی منتشر می‌کند. شهید باکویی به همراه خانواده‌اش در اولین روز حمله به نارمک به شهادت رسیدند.  پیرانی می‌نویسد: «چشمان نافذ مونا دست از سرم برنمی‌دارد.»

همسر شهید رضایی‌نژاد با بیان این نکته که دوستان همسر شهیدش به او پیوستند، می‌گوید: «من در فراق دوستانم باید بسوزم….

گواهی می‌دهم این افراد، این نسل، ایران دوستان آرمانگرایی بودند که هدفشان جز سرفرازی ایران نبود. زندگی راحتی نداشتند ولی تعهدشان به این سرزمین را بر راحتی ترجیح دادند. تا پای جای برای این تعهد ماندند.»

عشق به ایران، نقطه اشتراک شهدای هسته‌ای

پیرانی در یکی از مطالب خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام به دکتر فریدون عباسی، دانشمند شهید هسته‌ای اشاره می‌کند و با انتشار یک عکس خانوادگی با حضور خانواده شهید رضایی نژاد و خانواده شهید عباسی می‌نویسد: «آن‌قدر حضور دکتر عباسی در زندگی ما خانواده شهدای هسته‌ای پررنگ بوده که نمی‌دانم از کدامشان روایت کنم.»

وی در ادامه به خاطره‌ای از این نخبه شهید می‌پردازد، در روزی که همسرش به شهادت رسید: «روز بعد شهادت داریوش، من را برده‌اند پزشک قانونی کهریزک بعدم سالن تغسیل. من بی‌قرار و سرگردان. یک جا قرار ندارم. یکباره دکتر عباسی که رئیس وقت سازمان انرژی اتمی بود به همراه تیم حفاظتش روبرویم ظاهر شد.

نزدیک‌ترین فرد سال‌های آخر کار حرفه‌ای داریوش بود. همکاری داریوش با دکتر عباسی فقط حرفه‌ای نبود. توأم بود با رفاقت. نقطه اتصالشان ایران بود. نقطه‌ پررنگی که تبدیل شده بود به ریسمانی محکم که هیچ بیگانه‌ای نمی‌توانست باعث گسستنش شود. هم داریوش اهل مدارا بود و تساهل و تسامح هم دکتر عباسی.

آن روز غم انگیز با دیدن دکتر عباسی پاهایم سست شد. همزمان چشمان ملتمسم به دکتر عباسی بود که شما بگویید چه کنم بدون داریوش…

دکتر عباسی در خطر بود آن روزهای پر التهاب. من انتظار نداشتم بیاید. آمده بود اما…

بلندم کردند. کنارم قدم می‌زد آرام آرام در گوشم می‌گفتند داریوش تو را خیلی قوی می‌دانست. بگذار همان‌طور باشی که او از تو تصور داشت. اما من فکر می‌کردم نمی‌توانم…»

شهید عباسی؛ مأمنی برای خانواده‌های شهدای هسته‌ای

همسر شهید رضایی‌نژاد از گذراندن روزهای تلخی می‌گوید که آسان‌ترین‌شان شهادت همسرش بوده و دکتر عباسی را تنها پناهگاه در آن روزهای غم انگیز و بی‌انصافی‌ برخی افراد می‌داند. مأمنی برای همه خانواده شهدای هسته‌ای؛ مأمنی برای آرمیتا و مادرش و برای آرمیتا بیشتر.

پیرانی در توضیح عکس زیر می‌نویسد: «این عکس به اصرار من گرفته شد. چیزی درون من می‌گفت اين جمع دوباره جمع نمی‌شود. خانواده شهید شهریاری و خانواده شهید عباسی و خانواده شهید رضایی نژاد…»

آرمیتا آرشیو زیبایی از مکالمات، صوت و چت‌هایش با دکتر فقهی دارد

پیرانی در مطلب دیگری در صفحه شخصی خود در اینستاگرام از دکتر امیرحسین فقهی، شهید هسته‌ای می‌نویسد. آن‌طور که روایت می‌کند نام این نخبه را شنیده اما تا همین چهار سال پیش او را ندیده بود.

وی می‌نویسد: «دکتر فقهی فقط همکار نبود. انسان شریفی بود که می‌شد ساعت‌ها به حرف‌هایش گوش داد. او فقط استاد تمام فیزیک نبود. انسانی بود که مطالعات ادبی، فلسفی و قرآنی عمیقی داشت. وطن دوست بود. سخنرانی‌های او در سفرهای خارجی‌اش را گوش بدهید. حتما در آن‌ها رگه‌های عمیق ایران دوستی را می‌یابید.»

به گفته شهره پیرانی، شهید فهقی به آرمیتا علاقه و محبت خاصی داشته و آرمیتا آرشیو زیبایی از مکالمات، صوت و چت‌هایش با دکتر را دارد.

شهادت دکتر عسکری به همراه دخترش

پیرانی در مطلب دیگری دکتر منصور عسکری، نخبه فیزیک و دانشمند هسته‌ای را از زبان خودش معرفی‌ می‌کند؛ دانشگاه شیراز (پهلوی قبل از انقلاب) تا سال ۱۳۵۵ دانشگاه دولتی نبود و دانشجویانش را از طریق کنکور نمی‌پذیرفت. دکتر عباسی، دکتر علیمحمدی، دکتر عسکری و … از اولین ورودی‌هایی بودند که در سال ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ با کنکور در دانشگاه شیراز پذیرفته شدند.

این افراد نقش پررنگی در پیروزی انقلاب داشتند. جنگ که شروع شد، وقتی که کل دنیا یک طرف و ایران یک طرف قرار گرفت، تصمیم گرفتند که با تکیه بر توان داخلی، ایران را بعد از جنگ بازسازی کنند.

پیرانی باز به روز شهادت همسرش برمی‌گردد؛ از زمانی که بیمارستان بود و یکی از اولین افرادی که به بیمارستان به دیدنش آمد، شهید عسکری بود.

وی با دیدن دکتر عسکری از او گله می‌کند: «آقای دکتر، اجازه ندادید داریوش آلمان برود، گفتید آنجا نمی‌توانیم از تو محافظت کنیم، داریوش را ایران شهید کردند. مرتب می‌گفت شرمنده‌ایم.» و در ادامه می‌نویسد که از بزرگواری دکتر عسکری بسیار شرمنده شد…

به گفته پیرانی این شهید نخبه بسیار بااخلاق و شریف بود. گزیده‌گو بود، هرچند کم صحبت.

دکتر عسکری همراه همسر، دخترش مرضیه که فوق تخصص نوزادان و هیئت علمی دانشگاه تهران بود و نوه‌‌اش زهرای ۵ ساله به شهادت رسید. کلیپ ای ایران ای مرز پرگهر زهرای شهید را حتما دیده‌اید.

پیرانی می‌نویسد: «هرچه باشد خون دکتر عسکری در رگ‌های زهرا جاری بود. ایران دوستی را تمام کرده بود پدربزرگش.»

دختر هنوز از شهادت پدر و مادرش اطلاع ندارد

«داریوش او را سید صدا می‌کرد. صدای مهندس هاشمی‌تبار در ذهنم هست. هروقت با محل کار داریوش تماس می‌گیرم او که هم اتاق داریوش است گوشی را برمی‌دارد، داریوش را صدا می‌زند. حتی روز آخر، روز شهادت داریوش او آخرین کسی بود که در اداره با او صحبت کردم.» این‌ها روایت همسر شهید رضایی نژاد از یکی دیگر از شهدای هسته‌ای است.

دکتر هاشمی‌تبار که به همراه همسرش به شهادت رسیده، دختری به نام فهیمه دارد که در اثر این حادثه مجروح شده است. پیرانی می‌نویسد: «فهیمه مانده اما با جراحت‌های عمیق بر تنش. فهیمه هنوز از شهادت پدر و مادرش خبر ندارد …»

همسر شهید رضایی نژاد شهادت را به شبکه‌های اجتماعی تشبیه می‌کند و می‌نویسد: «داریوش همیشه می‌گفت یادت باشد هیچ چیز در فضای مجازی از بین نمی‌رود. فکر کنم شهادت هم چیزی شبیه این هست، قانون بقای ماده و انرژی است، وقتی خدا می‌گوید زنده‌اند و نزد من روزی می‌گیرند. شهید گواه است و آگاه. چه در پوشه‌های ذهنی من چه در یاد و خاطره‌ی ملت، چه نزد خدا به عنوان روزی‌گیرنده…

راستی

شاید کسی نداند کدام ویژگی داریوش و همکاران شهیدش را گرد هم آورده بود؟

داریوش و دوستانش شاگرد اول‌های ورودی‌های مختلف در رشته‌های مختلف فنی دانشگاه‌های دولتی ایران بودند.»

خبرگزاری فارس