نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده و پیشگیریهای فرهنگی اجتماعی قوه قضائیه با اشاره به مسائلی که “کودکان کار” با آن سر و کار دارند، گفت: متاسفانه سازمانهای دولتی ذیربط در کشورمان از توانایی مواجهه با این پدیده اجتماعی برخوردار نیستند. دلیل عمده آن نیز به ساختار ناهمگون قوانین کار در کشور باز میگردد. به […]
مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده و پیشگیریهای فرهنگی اجتماعی قوه قضائیه با اشاره به مسائلی که “کودکان کار” با آن سر و کار دارند، گفت: متاسفانه سازمانهای دولتی ذیربط در کشورمان از توانایی مواجهه با این پدیده اجتماعی برخوردار نیستند. دلیل عمده آن نیز به ساختار ناهمگون قوانین کار در کشور باز میگردد.
به گزارش جهان بانو، مساله کودکان کار یکی از آسیبهای مهم اجتماعی به شمار میرود که در ابعاد آشکار و نهان خود زمینه ساز تولید و توسعه جرایم مختلف است.
حل مساله کودکان کار، وظیفه ای است که قانون بر عهده بعضی از نهادهای دولتی و حاکمیتی قرار داده است. قوه قضائیه طبق تکالیف قانونی خود این مسئولیت را دارد که به جرم رسیدگی کند و معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم این قوه نیز وظیفه مطالعه در خصوص پدیدههای اجتماعی و راههای پیشگیری از بروز جرم را دارد.
با توجه به این موضوع، قوه قضائیه در بحث کودکان کار دارای مسئولیتها و تکالیفی است که برای آشنا شدن با آنها و اقداماتی که در این حوزه انجام گرفته با “محمد فتحی” مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده و پیشگیریهای فرهنگی اجتماعی قوه قضائیه به گفتوگو نشستیم تا ابعاد مختلف این مساله را با این مقام مسؤل در دستگاه قضایی بررسی کنیم. مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده و پیشگیریهای فرهنگی اجتماعی قوه قضائیه در این گفتوگو لزوم وجود ضمانت اجرایی برای انجام تکالیف قانونی دستگاهها و ارگانها و نیز فعالیت پلیس اطفال را مورد تأکید قرار داد. در ادامه متن بخش نخست این گفتوگو پیش روی شماست:
آیا شما با توجه مسؤلیتی که در دستگاه قضایی بر عهده دارید، مساله “کودکان کار” را یک بحران برای جامعه امروز میدانید؟
مسئله کودکان کار خیابانی در ایران و سایر کشورهای جهان یکی از تاسف بار ترین وقایعی است که کمتر مورد دقت و توجه قرار گرفته است. متأسفانه باید گفت تا زمانی که ناآگاهی، نابرابری و فقر در جوامع وجود داشته باشد، مسئله کودکان کار و کودکان خیابانی همچنان حل نشده باقی خواهد ماند.
مراجعه به آمارها و متون علمی داخلی و خارجی نشان دهنده آن است که مسئله کودکان کار خیابانی با روند تصاعدی که دارد توانسته است بسیاری از کودکان این جامعه را ـ که میبایست طلایهداران آینده این کشور باشند ـ از رشد طبیعی، پیشرفت و شکوفایی باز دارد و از سوی دیگر ممکن است در سالهای آینده ناامنیها و آسیبهای اجتماعی بسیاری را به دنبال داشته باشد.
لذا تا زمانی که به کودکان کار، کودکان خیابانی و کودکان آسیبدیده از عوارض اجتماعی مانند یک بار اضافی بر دوش جامعه نگاه شود، برنامه جامعی برای پشتیبانی و سر و سامان دادن به آنها اجرا نشود و زمینههای رشد یکپارچه آنها در حد امکان در کانون خانواده فراهم نشود، قادر نخواهیم بود تا از داشتن کشوری توسعه یافته و آباد با استانداردهای بالا در شاخصهای انسانی سخن بگوییم. به همین دلیل لازم است که برای مدیریت و کاهش پدیده کودکان کار خیابانی در سطح کشور اقدامی انجام دهیم، چرا که نجات حتی یک کودک از منجلاب آسیبهای اجتماعی منجر به نجات دهها نفر در آینده از عوارض وجود افراد بدکردار خواهد بود. باید به این موضوع توجه داشته باشیم که هرچند مساله کودکان کار بحرانی عظیم برای جامعه محسوب نمیشود، با این وجود یک مسأله آسیبزاست که باید برای رفع آن اقدام کرد.
قطعاً پرداختن به مسئله کودکان کار و بر طرف کردن آن با مشکلاتی مواجه است؛ از نظر شما این مشکلات چیست؟
تعریف نشدن سازوکار مشخص در ارتباط با نحوه مداخله و ورود سازمانهای مردمنهاد، عدم وجود آمارهای دقیق، عدم وجود یک متولی مشخص و پاسخگو و تببین و تعریف نشدن مداخلات هدفمند، موازیکاری نهادها، فعال نبودن ستاد ساماندهی و عدم استمرار جلسات آن و بیتوجهی به کودکان خیابانی و کودکان کار از سوی سازمانهای مسئول از مشکلات مطرح در این حوزه است.
شما ریشهها و دلایل به وجود آمدن این آسیب اجتماعی را بیشتر مربوط به چه مواردی میدانید؟
در چند دهه گذشته پدیده کودکان خیابانی یا کودکان کار در شهرهای بزرگ شدت پیدا کرده و بهموجب تعریف علمی آن یک مساله اجتماعی محسوب میشود. با این وجود برای دریافتن علت این مسائل میبایست به مطالعات مراجعه کرد. نتایج برخی پژوهشها نشان میدهد مسائل فرهنگی و شخصیتی، مسائل اجتماعی، مشکلات خانوادگی و شهرنشینی چهار عامل گسترش و بیشتر شدن پدیده کودکان کار هستند.
برخی نیز عقیده دارند این مسائل در میان عوامل دیگر حاصل سوءاستفاده از کودکان، نابسامانی خانواده، مشکلات اقتصادی، فقر و مهاجرتهای اجباری است.
همچنین مؤلفههای تعیینکننده کودکان خیابانی یا کودکان کار در دو جهان سوم و جهان پیشرفته با یگدیگر متفاوت است. در جوامع توسعهیافته کودک خیابانی بیشتر با مفهوم فرار از خانه تعریف میشود. در این کشورها وضعیت زندگی کودکان و خشونت خانگی دلیل اصلی به وجود آمدن پدیده کودکان خیابانی است، اما در جوامع توسعه نیافته افزایش آمار کودکان خیابانی بیشتر به دلیل عدم برخورداری از یک سرپناه و خانه و فقر اقتصادی است. این کودکان علاوه بر کمک نسبی به بهبود وضعیت خانواده، بیشتر اوقات توسط افراد بهرهکش مورد انواع سوءاستفادهها قرار میگیرند.
کودکان کار در فرایند جستجوی مراقبتهای پزشکی، اشتغال، سرپناه، امنیت و غذا با چالشهای مختلفی مواجهمیشوند؛ بسیاری از این کودکان به مشاغل غیررسمی و در مواردی غیرانسانی مانند هرزهنگاری، تکدیگری، فحشا، سرقت و قاچاق اشتغال دارند.
چه عواملی موجب شد تا گروههایی به طور ساماندهی شده حلقه کودکان کار را ایجاد کنند؟
متاسفانه باید به این موضوع اشاره کرد که برخی از افراد درگیر با آسیبهای اجتماعی از دل نابسامانیهای اجتماعی بیرون آمده اند، به این معنی که جامعه نتوانسته است آن ها را سر و سامان دهد و برای آنان زندگی انسانی لازم را فراهم کند.
در نتیجه آن ها برای ادامه زندگی و از سر ناچاری به کار در خیابان و تکدیگری مشغول میشوند. در حال حاضر وجود متکدیان و کودکان کار خیابانی در شهرهای کوچک و بزرگ کشورمان به پدیدهای عادی و غیرقابل انکار تبدیل شده است. این افراد نهتنها بنیان های طبیعی و حقوقی انسانی را زیر پا میگذارند، بلکه تهدیدی جدی برای رشد و پیشرفت اقتصادی و آینده اجتماعی محسوب میشوند و کارشناسان بهعنوان یک معضل اجتماعی به این مساله نگاه میکنند. این پدیده معلولی از عوامل درهم تنیده و گوناگون اقتصادی و اجتماعی است که اگر به صورت درست و قابل قبولی مورد بررسی و توجه قرار نگیرد، ممکن است اثرات غیرقابل جبران و زیانبخشی را در ابعاد انسانی، اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، فردی، سیاسی و فرهنگی بر پیکره جامعه وارد کند.
این نکته را نیز باید خاطر نشان کرد که معمولاً گدایی برای نوجوانان و اطفال مقدمه فحشا و اعمال منافی عفت، استعمال سیگار، فروش یا حمل مواد مخدر، جیببری و سرقت است چرا که اغلب این افراد که تازهکار هستند درحین گدایی با افراد ناباب آشنا شده و برای وقت گذرانی و یا امرار معاش اغفال میشوند و بهواسطه شرایط زیستی خاصی که دارند، زمینه و بستر مناسبی در تسهیل ارتکاب جرم و ابتلا به آسیب و یا قربانی شدن دارند.
کودکانی که اتفاقات دردناکی به دلیل عدم وجود سرپرست مناسب برای آن ها رخ میدهد، کم نیستند. برخی از آن ها بلوغ زودرس را تجربه میکنند و این مواجه با ناهنجاریهای اخلاقی از نتایج بارز پدیده کودکان خیابانی و کودکان کار است.
آیا موافق هستید که در جامعه باندهای سازمانیافته سوءاستفاده از کودکان کار فعالیت دارند؟
کودکان کار غالبا خانواده دارند و بی سرپرست نیستند. تنها به دلیل فقر اقتصادی و به تبع آن گاه فقر فرهنگی و در بیشتر موارد از سر ناچاری و اجبار برای کسب یک درآمد حداقلی راهی خیابانها میشوند. گاهی اوقات یک نفر بزرگتر در یک فامیل مسئولیت مراقبت از تمام کودکان فامیل را که در یک چهارراه به کسب درآمد میپردازند، بر عهده میگیرد.
آن فرد مراقب است که کودکان به جای بازیگوشی وقت خود را صرف کار کنند، افراد رهگذر مزاحم کودکان نشوند، کودکان از تهدید دستگیری توسط مأمورین بهزیستی و شهرداری جان سالم به در ببرند و در نهایت در صورت دستگیری کودکان، این اتفاق را به والدین اطلاع میدهد تا وضعیت کودک را پیگیری کنند.
این فرد ممکن است درصدی از درآمد کودکان را برای این مراقب بردارد یا حقوق ثابت داشته باشد و به این درآمد احتیاجی نداشته باشد یا از سر دلسوزی و به صورت رایگان از کودکان همسایهها نیز در کنار کودکان خود مراقبت کند! البته همه کودکان از وجود یک مراقب برخوردار نیستند و بعضی از آن ها به تنهایی در خیابان کار میکنند.
در مسیرهای دورتر به عنوان مثال کودکانی که از اطراف تهران و شهرهایی همچون شهر قدس و ورامین برای کار به خیابانهای پایتخت میآیند، ممکن است کلیه افراد یک وانت یا ون کرایه کنند و هزینه را تقسیم کنند تا ایاب و ذهاب به محل کار نظم بیشتری داشته باشد.
در طول این سالها تلاشهای بسیاری صورت گرفته تا این تصور را تلقین کند که این کودکان در قالب باندها به فعالیت میپردازند؛ حتی فیلمها و سریالهایی به دور از واقعیت و فاقد بهرهگیری از نظرهای کارشناسانه این باور را بیشتر به مردم القا کردند.
تنها باند سازمانیافته بهرهکشی از کودکان، کارگاههای بازیافت زباله متعلق به پیمانکاران شهرداری یا کارگاههای مستقلی هستند که با آن ها ارتباط دارند. این مجموعه ها ساعتهای متمادی در شرایطی کاملاً غیراستاندارد و خطرناک و با ثمن بخس کودکان را به کار کردن مجبور میکنند.
جامعه در قبال کودکان کار چه وظیفهای دارد؟
باید این نکته را یادآوری کرد که جامعهای که سیاستهایش از نظر ساختارهای توزیع و تولید ثروت و عدالت اجتماعی باعث افزایش هر چه بیشتر کودکان کار میشود، برای فرافکنی و دادن آدرس غلط تلاش میکند گناه وجود و افزایش روزافزون کودکان کار در جامعه را به دوش عدهای رئیس باندهای بهرهکش انداخته و از قبول مسئولیتهای این پدیده سر باز زند. ما شهروندان نیز تلاش میکنیم این روایت را بپذیریم و به این ترتیب فشار کمتری را به دلیل مسئولیت شهروندی خود در قبال این کودکان احساس میکنیم.
اگر این باندها واقعا وجود دارند و مسبب ایجاد و افزایش کودکان کار هستند، پس چرا تا به امروز یکی از آن ها شناسایی و سردستههای آنها دستگیر و مجازات نشده اند؟
کودکان یک گروه آسیبپذیر هستند که در معرض انواع تهدیدها قرار دارند و مقررات و قوانین فعلی برای پشتیبانی از آنها در برابر این تهدیدها کافی نیست. با وجود چنین مسائلی احتمال دارد کودک از ادامه تحصیل باز بماند یا استثمار شود و مورد انواع سوءاستفادهها قرار گیرد. به همین دلیل افزایش سهم نهادهای عمومی و مردم در رابطه با حمایت از کودکان و حرکت در جهت مقید کردن اختیارات والدین و سرپرستان قانونی کودکان و فراهم کردن امکان شنیده شدن نظرات کودکان در زمینههای مرتبط با آنها، در حال حاضر برای اصلاح وضع موجود ضروری است.
کار کودکان بیشتر از هر چیز به وضعیت نامناسب اقتصادی خانوادهها و ناتوانی سرپرستان خانوار در تأمین معاش خانواده خود باز میگردد. هنگامی که شرایط اقتصادی نامطلوب باشد خانوادهها به ناچار کودکان را به کار کردن مجبور میکنند. از این دیدگاه بازبینی در نظام تأمین اجتماعی، گسترش حداکثری آن و تلاش برای شمول بیشتر حمایتها به خصوص بیمه بیکاری در کاهش این پدیده نقش به سزایی خواهد داشت. همچنین اصلاحات فرهنگی در این بستر و با رعایت این پیش شرط فواید بسیاری خواهد داشت.
متاسفانه سازمانهای دولتی ذیربط در کشورمان از توانایی مواجهه با این پدیده اجتماعی برخوردار نیستند. دلیل عمده آن نیز به ساختار ناهمگون قوانین کار در کشور باز میگردد. عدم وجود یک ضمانت اجرایی که برخورد با کارفرمایان این کودکان را تضمین کند یکی از مشکلات است که در این خصوص وجود دارد.
حضور کودکان در مدرسه ها به جلوگیری از اشتغال آن ها بستگی دارد. کودکی که به هر دلیل به بازار کار ورود پیدا میکند، یا از آموزش محروم میماند و یا به صورت کامل و کافی آموزش نخواهد دید. میتوان گفت ارتباط معناداری میان کار کودک و آموزش وجود دارد. آموزش باعث میشود کودکان از محیطهای کار دور شوند و کودکانی که از آموزش محروم هستند اغلب گرفتار کار و مسائل اقتصادی خواهند شد.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت