یادداشت؛

مکتب مقاومت زنانه؛ شجاعت در هیئت زنانگی

شجاعت و مجاهدت، فضیلت‌هایی انسانی‌اند که در مکتب اسلام برای زن و مرد یکسان ارزش دارند، اما نمود آن‌ها می‌تواند رنگ و بوی زنانه یا مردانه بگیرد؛ چنان‌که زینب (سلام‌الله علیها) با صلابت کلام و پایداری در برابر ظلم، پیام عزت و مقاومت را به تاریخ سپرد.

کودک که بودم، بارها شعر«پسرها شیرند مثل شمشیرند، دخترها موش‌اند مثل خرگوش‌اند» را از پسرها شنیده و تقلای دخترها برای پیداکردن جوابی دندان‌شکن را دیده بودم؛ گویا به مذاق دخترها خوش نمی‌آمد. من هم هرچند از جنگجو بودن خوشم نمی‌آمد و علاقه‌ای به رفتارهایی که پسرانه تلقی می‌شدند نداشتم اما از ترس و ترسو بودن هم خوشم نمی‌آمد و هیچ غرورآمیز نبودند و برایم رفتارهای شجاعانه و شخصیت‌هایی که در مقابل زورگویی و زورگوهای دنیا سینه سپر می‌کردند، بسیار مباهات برانگیز بودند. آن‌ها قهرمان زندگی‌ من بودند، قهرمانی که در میدان مبارزه‌ی حقیقی و در مقابل حریف واقعی و برای حقی که پایمال شده، سینه سپر می‌کند. و هر چقدر این زور و زورگویی که در مقابلش ایستاده بود، قوی‌تر و ظلمش وسیع‌تر، او قهرمان‌تر.

اما حقیقتا آیا شجاعت و تهور خصلتی مردانه است و اصلا این صفت برازنده‌ی یک زن است؟ و آیا زن بودن و زنانگی با شجاعت و دلاوری سنخیت دارد؟

پیش از این از مکتبی گفتیم که حد والایی از «کنشگری زنانه» را در میدان عمل به رخ می‌کشد و تصویرهای قالبی جنسیتی از زن به عنوان یک انسان ضعیف و تحت سیطره‌ی عواطف، ناکارآمد و ناتوان را به مجاهدی باصلابت، شجاع، مسلط بر عواطف و تدبیرگر میدان تغییر می‌دهد. اما منظور از مجاهدت و شجاعت زنانه چیست؟ آیا صفات شجاعت و مجاهدت رخ زنانه و مردانه دارد؟

برخی از آن‌ها که داعیه‌ی دفاع از حقوق زنان را دارند، شاهراه ممانعت از ستم بر زنان را در« جنسیت‌زدایی» و کنار گذاشتن هرگونه فهم جنسیتی از ویژگی‌ها و نقش‌های اجتماعی او می‌دانند، در نتیجه نسبت به امر تربیت نیز رویکردی خنثی را تجویز می‌کنند و از آن طرف بام، عده‌ای که گرفتار«جنسیت‌زدگی» محض شده‌اند، قائل بر زنانه و مردانه بودن فضایل اخلاقی و انسانی هستند و برخی ارزش‌گذاری نیز می‌کنند و صفات یک جنس خاص را بردیگری ترجیح می‌دهند؛ برخی فضایل زنانه را برتر و جامعه را توصیه به زنانه‌شدن می‌کنند و برخی ویژگی‌های مردانه را فضیلت می‌دانند و زنان را به مردانه زیستن دعوت می‌کنند.

اما در نگاه اسلام، فضایل اخلاقی و ارزش‌های انسانی برای زن و مرد یکسان است، فضایلی چون تقوا، حق‌خواهی، شجاعت و… این یکی بودن فضایل اما نه به معنای آن است که بروز و ظهور این صفات در عمل نیز یکسان باشد بلکه این ویژگی‌ها در تقاطع با جنسیت، ابعاد جنسیتی نیز می‌یابد. اینگونه که اگرچه حق‌خواهی و شجاعت، هردو فضایل انسانی و کمال زن و مرد محسوب می‌شوند. اما حسین( علیه‌السلام) این را در رزم‌آوری و نبرد با جبهه جور و ظلم به نمایش می‌گذارد و زینب(سلام‌الله علیها) در وجهی زنانه. و اگرچه خداوند بار حضور در میدان جنگ و نبرد با سلاح رزم را بر دوش مردان نهاده‌ است و مبارزه و جهاد در میدان را بر زنان تکلیف نکرده اما بدون مجاهدت زنان، این بار به سر منزل مقصود نخواهد رسید.

و هرکدام از این نقش‌ها اگر حذف شود، یعنی اگر نبود مجاهدت‌های زنان در شعب‌ابی‌طالب و در راَس ایشان، خدیجه (سلام‌الله‌علیها) و اگر نبود مجاهدت‌های فاطمه (سلام‌الله علیها)، تاریخ مسیر دیگری را پی‌می‌گرفت. وکار مبارزه با دستگاه ظلم و استبداد به سرانجام خود نمی‌رسید. و از این رو است که می‌گویند کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود.

زینب (سلام‌الله علیها) شجاعت ورزید و مجاهدت نمود و او هم قیام کرد، اما نه سوار براسب و شمشیر بر دست. قیام زینب از ابتدای مسیر آغاز شد، آن زمان که بزرگان از صحابه قدرت تشخیص حق را نداشتند و به گمان تجربه و فهم خود دست از یاری حسین کشیدند، زینب، همراه حسین شد، تصميمي که حتي چهره‌هاي نامدار صدر اسلام در آن ماندند و نفهميدند چه بايد بکنند. او حتی بعد از واقعه جانگداز شهادت برادر و فرزندان و یاران نیز مقهور دشمن نشد و سر تسلیم فرود نیاورد، بلکه با شجاعت و صلابتی استوار، از دل خون و شهادت، حماسه‌ی عزت و اقتدار آفرید. پیام عزتی که ایستادگی و مبارزه با ظلم و جور است و او فرهنگ مرگی را در تاریخ جاودانه نمود که، زیبا و عزت‌آفرین است و این پیام، متعلق به یک زمین و یک زمان نیست. بلکه «زندگی و مرگ عزتمندانه، درسی است برای همیشه‌ی تاریخ».

دکتر سیما باقرزاده