یادداشت؛

مقاومت؛ شریان زندگی زنانه در غزه

زنان و کودکان غزه با مقاومت بی‌وقفه و صبر جمعی از زیر آتش و محاصرهٔ طولانی عبور می‌کنند؛ چادر نماز به نماد ایستادگی و هویت اسلامی-فلسطینی بدل شده و روایت‌های زندگی آنان در کنار آمار و تصاویر قربانیان، تصویری تازه از استمرار مبارزه و حق بازپس‌گیری آزادی و کرامت انسانی ارائه می‌دهد.

در این دوساله هر آنچه از غزه به گوش و چشم جهانیان مخابره شد اعداد و ارقامی از شهدا و معلولان جنگ بود. ضمیمهٔ این اعداد را هم تصاویر اجساد مطهر شهدا و گریه‌ها و بی‌قراری‌های کودکان و بزرگسالان غزه ساخته بودند. اما تقریباً کمتر کسی از خود پرسید این مرثیه‌خوانی‌هایی که رسانه‌ها برای غزه سر دادند و بی‌تابی‌های مکرر آزادگان عالم را به دنبال داشت در غزه چگونه هضم شد که شاهد مقاومت پایدار و بی‌وقفهٔ اهالی نجیب و در عین حال مظلوم غزه بودیم؟

با شنیدن سوت موشک‌ها، صدای پهپادها و جنگنده‌های دشمن هر بار می‌شد مرد و زنده شد. حتی اگر هدف اصابت هم نمی‌بود می‌شد پس از هر بار حملهٔ دشمن صهیون شهید شده و مجدداً رجعت کرد. از غزه در طول این مدت کم نخوانده بودم. روایت‌های زنانی که در اینستاگرام می‌نوشتند یا آن عده که با خبرنگاران مصاحبه کرده بودند را خوانده بودم.

زنان غزه در هر حملهٔ دشمن شهید می‌شدند و پس از اتمام آن رجعت می‌کردند. آنان باری سنگین را برای هویت اسلام و انسان فلسطینی بر دوش کشیدند. این بار پمپاژ زندگی غیرتمندانهٔ انسان فلسطینی بود، چه انسان ساکن غزه و چه انسان ساکن کرانهٔ باختری. دشمن صهیون تنها به حملات سنگین اکتفا نکرده بود، او تنها مرزها را نبسته بود، او تنها برق و آب شرب مردم را تحت‌الشعاع قرار نداده بود، او تنها ورود کمک‌های بشردوستانه را محدود نکرده بود.

دشمن صهیون مزدورهایی را نیز در غزه و کرانهٔ باختری پرورانده بود تا چشم و گوش او در میان انسان فلسطینی باشند. آمارهای به‌روز از به خط زدن‌های دلاوران حماس و قسام را به رژیم صهیونسیتی دادند. مزدورهایی که میان مردم می‌چرخیدند و با حرافی‌هایشان قلب مجروح انسان غزه‌ای را علیه حماس می‌شوراندند. در کرانهٔ باختری مردم غزه را عبرتی معرفی کردند تا با ایجاد ترس و دلهره مانعی برای حرکت مسلحانهٔ مردم کرانهٔ باختری علیه اشغالگران قدس شوند.

اینجا بود که زن غزه به زندگی با رنگ مقاومت معنا بخشید. او با چادر نماز خود زندگی کرد. برایتان سؤال نشده بود چرا برای آمادگی چادر نماز را انتخاب کرده بودند؟ ورای آنکه چادر نماز زنان غزه، به لحاظ نوع پوشش آزادی عمل بیشتری را برای زنان غزه‌ای فراهم می‌کرد، نماد قیام لله به‌صورت مثنی و فردی انسان غزه بود. او با این نماد یادآور شد که جنگ با دشمن صهیونیستی اقامهٔ فریضه است.

باباطاهر شاعر معروف ایرانی دو بیت معروفی دارد که به نظر نگارندهٔ این سطور در وصف انسان غزه بود؛
خوشا آنان که الله یارشان بی / که حمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند / بهشت جاودان بازارشان بی

چادر نماز زنان غزه باطل‌السحر نفوذیانی بود که گوش، چشم و حنجرهٔ رژیم صهیونسیتی بودند. آنان که درصدد سست نمودن ارادهٔ مقاومت مردم غزه بودند و می‌خواستند پشتوانهٔ مردمی حماس را با بدنام کردن او بگیرند. چادر نماز نماد آن بود که نبرد با صهیونیسم مثل نماز فریضهٔ الهی است. همان‌گونه که در نماز نباید جهت ایستادن و توجه‌مان غیر از کعبه و پروردگار کعبه باشد، در جنگ با اسرائیل نیز رومان و توجه‌مان جز خدا نباید بود.

زنان در غزه صبوری را زندگی کردند. صبر سبک زندگی آنان شده بود. وقتی شاهد نسل‌کشی اقوام و دوستان خود بودند. وقتی تنها بازماندهٔ خانوادهٔ خود شدند. چرا صبر بر این حجم از مصیبت را نه تحمل که زیست می‌کردند و آن را به سبک زندگی جمعی مبدل نمودند؟

این صبوری جمعی بازمی‌گشت به پیشینهٔ زندگی محصوری که رژیم صهیونسیتی برای انسان غزه به ارمغان آورد. غزه تا سال ۲۰۰۵ تحت اشغال رژیم صهیونیستی بود و شهرک‌هایی در این شهر توسط اشغالگران بنا شده بودند. اما با پیروزی حماس در انتخابات مجلس فلسطین در غزه در سال ۲۰۰۶ شهرک‌های اشغالی در غزه تخلیه شدند و غزه تحت مالکیت فلسطینی‌ها درآمد. اگرچه این امر منجر به تنگ‌تر شدن محاصرهٔ غزه شد اما پیروزی شیرینی در برابر اشغالگران قدس بود.

آزار ایست و بازرسی‌های پی‌درپی صهیونیست‌ها هنگام تردد مردم غزه در حافظهٔ تاریخی آنان ثبت و ضبط شده بود. هتک‌حرمت‌ها و آزارهای جنسی که زن و مرد، کودک و بزرگ‌سال در این ایست‌ و رسالت

بازرسی‌ها متحمل می‌شدند، محرومیت از دیدن دریا و استفاده از ساحل غزه، محرومیت از استفاده از باغات باطراوت و زیبای غزه و استفاده از میوه‌های روح‌بخش آن و حتی محرومیت از آب شرب، تحفه‌های اشغالگران صهیونیستی برای مردم غزه بودند.

در این مدت دوساله هر یک از زنان غزه صدا و سیمای ملی غزه شدند. آنان روایت کردند از بیمارستان معمدانی و آتشی که بر جانش بی‌رحمانه افکندند. آنان روایتگر محاصرهٔ بیمارستان اندونزی و شفا شدند. آنان از تجاوز به زنان باردار توسط اشغالگران گفتند. آنان از رشادت‌های برادران خود در حماس، حماسه‌ها سرودند و اعلام حمایت از حماس کردند. زنان غزه‌ای با تدارک جلسات سراسری حفظ قرآن روحیهٔ مقاومت را با تقویت ایمان ارتقاء دادند.

آنان با برگزاری کلاس‌های زبان خصوصاً زبان انگلیسی تلاش کردند که روایت‌های صادقی از آنچه بر غزه می‌گذشت به گوش جهانیان برسانند. آنان زینب‌وار به رسوایی رژیم صهیونسیتی و آمریکا پرداختند. هدف قرار دادن زنان و کودکان غزه‌ای در این نسل‌کشی کاملاً آگاهانه رقم خورد. آنان صدای قابل‌اعتمادی از واقعیت‌های رخ‌داده و در حال وقوع در فلسطین اشغالی بودند. آنان بیدارکنندهٔ وجدان‌های خفته بودند. با این همه زن غزه‌ای از رسالت خود، مقاومت، زندگی و بیداری وجدان‌های خفته دست نکشید. این راه همچنان ادامه داشت و یقیناً ختم بر تحقق وعدهٔ شیرین آزادی از ظلم با غلبهٔ حق بر عالم می‌گردید.

صغری عاشوری