«عزیز» برای من یک زن قهرمان بود

مهدیه سادات محور کارگردان مستند «عزیز» معتقد است خلأ پرداخت به زنان طبقه متوسط سبب دور شدن بازنمایی‌های رسانه‌ای از واقعیت شده است.
مستند

مستند «عزیز» یکی از فیلم‌های برجسته حاضر در شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت بود که به دلیل فرم و محتوایی که داشت، توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدین سینمایی را به همراه داشت. این مستند توانست جایزه بهترین فیلم این جشنواره را از آن خود کند، اما به دلیل آنکه زمانش زیر ۷۰ دقیقه بود، نتوانست به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند.

مهدیه سادات محور، کارگردان این فیلم است و تلاش کرده با روایتی زنانه به این سوژه بپردازد. در ادامه بخشی از گفتگو با این خانم مستند ساز را می خوانید:

انتخاب سوژه ای به نام عزیز

قبل از اینکه بخواهم درباره سوژه این مستند فیلم بسازم، با دختر نوجوان این فیلم، یعنی «ضحی»، آشنا شدم. آشنایی ما از طریق کمیته امداد امام خمینی (ره) بود و بنابر پیشنهاد آنها قرار شد با آن دختر ارتباط بگیرم و حمایت‌هایی از وی داشته باشم.

البته به من پیشنهاد دادند مستندی از مشکلاتی که این خانواده دارند، بسازم اما زیربار نرفتم، چرا که معتقدم مستندهایم باید روایتی از امید داشته باشد و نمایش فقر و بیماری در یک خانواده، به تنهایی نمی‌تواند گرهی از آنان باز کند.

حوزه کاری من توجه به دغدغه‌ها و مشکلات زنان است و همواره تلاش می‌کنم آنها را در مواجهه با مشکلاتی که دارند، توانمند کنم. درباره این دختر نیز این چنین فکر می‌کردم و منتظر یک جرقه مثبت بودم که با حضور «عزیز» و آشنایی با او کلید خورد.

نزدیک به ۶ ماه با ضحی رفت و آمد داشتم و در همین زمان که به نوعی تحقیق و پژوهش میدانی برای ساخت فیلم به شمار می‌رفت، با ویژگی‌های خاص و مهمی از شخصیت مادربزرگ او آشنا شدم که نقش بسیار مهمی در زندگی این دختر و خانواده‌اش داشت. از این زمان به بعد بود که به ساخت فیلم مستند فکر کردم. معتقدم که عزیز یک قهرمان بود و قهرمانانه پای تقدیری که برای خانواده‌اش رقم خورده بود ایستاد تا آن را عوض کند.

من با یک زن قهرمان مواجه بودم. او در این ۶ ماه، حتی یکبار هم دست کمک دراز نکرد. بارها با هم صحبت می‌کردیم. با اینکه او سن بالایی داشت و به همین دلیل بیمار بود، اما امید در زندگی‌اش موج می‌زد؛ به شدت امیدوار بود و می‌توانستید امید را در تک‌تک کارها و رفتارهایش ببینید. فکر می‌کنم او یک مادر قهرمان است. با اینکه خودش مادر ندیده اما مادری کردن را به خوبی بلد است. در حقیقت، چیزهایی در زندگی او بود که او را برای من تبدیل به یک قهرمان می‌کرد. جالب است بدانید می‌گفت: «من زنده ماندم تا اینها را نجات بدهم.» او شاید سواد نداشت اما نگاهش برای من عمیق، امیدوارانه و اثرگذار بود و هیچ وقت از خداوند طلبکار نبود.

شروع قصه عزیز

بعد از ۶ ماه تصمیم گرفتم فیلم بسازم. البته در این بین یک اتفاق هم خیلی تأثیرگذار بود و آنهم همان چیزی است که در فیلم می‌بینید. زیرزمین خانه پر از آب شده و عزیز مجبور است در کنار همه کارهایش و رسیدگی به بچه‌ها، هر شب از ساعت ۱۲ شب تا ۱۲ ظهر روز بعد، این آب‌ها را جمع‌‌آوری کند تا مبادا آسیبی به اسباب و اثاثیه دخترش وارد شود. در همان چند روز، چندین کیلو وزن کم کرده و خم شده بود. این فداکاری او و مهم بودن افراد اطرافش به شدت مرا ترغیب کرد که مستندی را با محوریت او بسازم که خروجی‌اش مستند «عزیز» شد.

این مستند این مجال را برایم فراهم می‌کرد که از روایت فقرِ صرف دور شده و نهایت تلاش یک نفر در عین همه سختی‌هایی که در زندگی دارد را به تصویر بکشم. منزل عزیز خراب شده، دختر بیمارش زندگی نباتی دارد، و یک پسر عقب‌افتاده و یک همسر سرطانی دارد. آن صحنه آب گرفتن خانه و تلاش عزیز برای عبور از این بحران، فرصتی را برای من فراهم می‌کرد که یک قدم عقب‌تر بروم و بخش کمتر دیده‌شده‌ای از زندگی عزیز را نشان بدهم که آنهم روایت قهرمانی و فداکاری او برای خانواده‌اش است.

سختی های کار

از یکسو روایت همه اتفاقات و شخصیت‌پردازی‌ها کار را برایم سخت می‌کرد. زمان مستند ۵۰ دقیقه بود و در این زمان باید ۶-۷ شخصیت اصلی را معرفی می‌کردم. علاوه براین، باید پرداخت درستی از نظر روایی روی عزیز اتفاق می‌افتاد، چرا که خیلی از شخصیت‌ها بدون حضور عزیز بی‌معنی می‌شدند.

خیلی‌ها در مواجهه اولیه با این سوژه به من می‌گفتند که فرصت خوبی را از دست می‌دهی و خوب است زندگی این خانواده را به تصویر بکشی، اما قصه من چیز دیگری بود و می‌خواستم روایتی از قهرمان بودن «عزیز» را به نمایش بگذارم.

مستندهایی که روایت درستی از مسائل زنان ندارد

 هر زمان که وارد کار سفارشی در حوزه زنان شدیم، تبدیل به پاشنه آشیلی شده و روایتی ناقص یا غلط ارائه کردیم. این اتفاق در حالی است که اگر واقعیت زنان ایرانی را نشان بدهیم، تصویری واقع‌بینانه‌تر به جامعه نشان داده‌ایم.

شاید اگر می‌خواستم مستند «عزیز» را سفارشی بسازم، باید یک خانواده فقیر را نشان می‌دادم که مشکلات زیادی دارد و یک نهاد حاکمیتی از آنها حمایت می‌کند تا شرایط بهتری پیدا کنند، اما مستند “عزیز” حقیقت دیگری را به جامعه نشان داد و آنهم عمق اثرگذاری یک زن در جامعه اطرافش به ویژه خانواده‌اش است که زندگی همه آنها را علیرغم تمام مشکلاتی که دارند، تحت تأثیر قرار می‌دهد.

از سویی دیگر معتقدم در روایت زنان، باید تنوع و تکثر در جامعه را به رسمیت بشناسیم. برای مثال در سینمای مستند، اگر قرار است سراغ زنان، دغدغه‌ها و مشکلات آنان برویم باید سعی کنیم ضمن توجه به تنوع و تکثر، پرتره‌هایی متفاوت از زنان با طیف فکری مختلف بسازیم و چالش‌ها و مشکلات‌شان را به تصویر بکشیم.

هم‌چنین در این حوزه یک اشکال بزرگ دیگر نیز وجود دارد و آنهم خلأ پرداخت به زنان طبقه متوسط است. عمده برنامه‌های تلویزیون و بازنمایی‌های رسانه‌ای، سراغ زنان نخبه، پزشک، اساتید و … می‌روند و از روایت زنان طبقه متوسط، غیر نخبه اما شریف، خانواده دوست، مادر و توانمند که مصداق الگوی سوم هستند، دوری می‌کند. گویا که این ویژگی‌ها نمی‌تواند نقطه عطفی در زندگی آنها برای پرداخت رسانه‌ای به شمار برود.

به نظرم زنان طبقه متوسط و توانگر جامعه ما دیده نشده‌ و توانایی‌ها و مسائل‌شان در قالب تولیدات رسانه‌ای نشان داده نشده است. انگار که زنان باید یک ویژگی‌ خاص داشته باشد یا یک کار خاص کرده باشد تا سراغشان برویم. همین موضوع باعث می‌شود تا مهم‌ترین نقش و اثرگذاری یک زن یعنی مادربودنش را فراموش کنیم. گویا که مادر بودنِ ویژگی خاص زن شناخته نمی‌شود. در اینجا با یک تناقض عجیب و غریب روبه‌رو می‌شویم؛ از یکسو شأن مادری را ستایش می‌کنیم و می‌گوییم مادر باید در خانه بماند و فرزندان خوب تربیت کند و از سویی دیگر رسانه‌های ما سراغ زنانی می‌روند که پزشک‌اند، خلبان‌اند، فرد موفقی‌اند و …

«عزیز» نخبه نیست، اما قهرمان است و با کارهایش مایه حیات یکسری آدم می‌شود. همین موضوع است که او را با بقیه متفاوت می‌کند.

دغدغه‌ها و مسائل‌ واقعیت زنان ایران است.  باید حرفشان را بشنویم و دغدغه‌شان را بدانیم. هیچ وقت کاری تعریف نکردیم که بدانیم دغدغه یک زن در سال ۱۴۰۰ چیست؟ به نظرم فرمایشی، تشریفاتی و با سیاست‌گذاری‌های مردانه درباره زنان فیلم ساختیم و این موضوع آفت بزرگی به شمار می‌رود.

واکنش مخاطبان به این مستند

خیلی از افراد که مرا می‌دیدند و یا در فضای مجازی مرا پیدا می‌کردند می‌گفتند که این فیلم روی زندگی شخصی‌شان تأثیر زیادی گذاشته است. حتی برخی می‌گفتند که مشکلات جدی در زندگی‌شان داشتند که با دیدن این فیلم امید و انگیزه بیشتری برای حل آن مشکلات پیدا کرده‌اند. عده‌ای از آنان می‌گفتند بعد از دیدن این فیلم نگاه‌مان به زندگی، سختی‌ها، مشکلاتش و مواجهه با آن عوض شد.

سوال: شما در آن جلسه‌ای که با حضور جمعی از بانوان در محضر رهبر انقلاب برگزار شد، حضور داشتید و سخنرانی هم کردید. بعد از آن جلسه چه اتفاقاتی افتاد؟

با دستور حضرت آقا، مباحثی که در جلسه از سوی بانوان مطرح شده بود، دوباره مورد پیگیری قرار گرفت و متن سخنرانی حاضران را هم با هدف شناخت دغدغه‌ها و مسائل بانوان از ما دریافت کردند. علاوه براین، جلسه دیگری درباره مسائل و دغدغه‌های بانوان برگزار شد تا فعالان این عرصه راهکار جدید بدهند.

تسنیم