مجموعه‌های مادر و کودک، سازوکاری از جامعه زنان برای مادران

در یک دهه گذشته مجموعه‌های مادر و کودک گسترش پیدا کرده‌اند؛ مجموعه‌هایی که هدفشان رشد هم‌زمان مادر و کودک است و از مادر در کنار کودک استقبال می‌کنند.

روزگاری فمینیست‌ها مادری را کاری دشوار و ملال‌آور می‌دانستند که زن را به تنهایی و انزوا می‌کشاند و او را از مشارکت در جامعه بزرگ‌تر و رشد اجتماعی بازمی‌دارد؛ اما آیا توقف و انزوا بخشی از ماهیت مادری است؟ به نظر می‌رسد رکود و انزوا آن‌طور که گروهی از فمینیست‌ها ادعا می‌کنند نه به اصل و ذات مادری بلکه به فرهنگی بازمی‌گردد که به مادری الصاق شده است.

سبک معماری امروز و فرهنگ شهرنشینی هر دو مروج فردیت و انزواست، این باعث شده بسیاری از مادران تمام وقت و کودکان خردسالشان ساعات طولانی شبانه‌روز را در خانه‌هایی با محیط‌های بسته که راهی به‌سوی تعامل با همسایگان و ساکنین محلی ندارند بگذرانند.

در گذشته ارتباط نزدیک همسایگان و خویشاوندان خود منبعی قدرتمند برای حمایت از مادر و کودک به‌حساب می‌آمد. نیاز کودکان به بازی با همسالان در محیط امن محلات و در دامن خویشاوندان تأمین می‌شد تا بخش مهمی از دغدغه مادران مرتفع شود و در عین حال تعامل مادر با جامعه کوچک اطرافش به خوبی اتفاق بیفتد.

با این همه زیست جمعی گذشته با تمام محاسنی که برای خانواده داشت به تنهایی دوای درد مادران نسل جدید نیست؛ مادران امروز علاوه بر تعامل و ارتباط، در پی رشد و توسعه فردی و مشارکت جدی اجتماعی هستند.

انگیزه‌ها و تجارب مادران دهه شصتی و دهه هفتادی متفاوت از نسل‌های گذشته است. تمایل این نسل به تکامل هویت اجتماعی واقعیتی انکار ناپذیر است. پدیده‌ای که می‌تواند حامل فرصت‌های جدیدی باشد، به شرط آنکه زوایای آن به درستی دیده شود.

تمایل زنان به مشارکت اجتماعی و رشد فردی در کنار گرایش به ایفای نقش‌های خانوادگی موقعیت جدیدی را رقم زده و زنان را با پرسش‌های متعددی رو به رو کرده است: چگونه می‌توان به نقش‌های خانوادگی و در رأس آن مادری دل بست و در عین حال در آن خلاصه نشد و مسیر رشد فردی و اجتماعی را با قوت ادامه داد؟ چگونه می‌توان مادر بود رشد کرد و هم‌زمان کودک خود را رشد داد؟ چطور می‌توان نیازهای مختلف مادران را ترکیب کرد؟ طوری که نه مادری بر زمین بماند و نه رشد فردی و اجتماعی.

این پرسش‌ها نقاط درنگ و تأملی است که پاسخ درست به آن‌ها دریچه‌ای نو به سوی برخی مفاهیم بلند انقلاب اسلامی در حوزه زنان باز می‌کند. مفاهیمی مانند الگوی سوم زن که زیاد به گوش آمده‌اند. زیاد گفتیم و شنیدیم و کمتر در بطن و اساس و واقعیت آن وارد شده‌ایم.

طرح این پرسش‌ها در میان مادران جوان تحصیل‌کرده خود گامی رو به جلو برای ارائه راه‌حلی درخور بود. اندک اندک تلاش‌ها برای طراحی الگوهایی از مشارکت زنانه از دل جامعه زنان آغاز شد.

ویژگی ممتاز این طرح‌ها آن بود که در پاسخ به یکی از مسائل اصلی جامعه زنان و به‌وسیله زنان طرح ریزی و پیاده سازی شده بود. این طرح‌ها با تمام تنوعی که در شکل و روش داشتند یک هدف را دنبال می‌کردند: ایجاد پیوند میان مادری و فعالیت اجتماعی. به طوری که مادری به معنای ورود به حلقه‌ای از ارتباطات جدید باشد و نه به معنای توقف و انزوا.

در یک دهه گذشته این طرح‌ها به شکل مجموعه‌های مادر و کودک گسترش پیدا کرده‌اند. مجموعه‌هایی که هدف‌شان رشد هم‌زمان مادر و کودک است و از مادر در کنار کودکش استقبال می‌کنند. این مجموعه‌ها علاوه بر تأمین نیاز مادر و کودک به تعامل و ارتباط، مسیر رشد فردی و اجتماعی را برای مادر تسهیل می‌کنند.

مجموعه “مدار مادران انقلابی” یکی از این مجموعه‌هاست که به دنبال فراهم کردن بستر رشد مادران در محیطی زنانه و دوستدار کودک است.

مجموعه “کاما” یکی دیگر از آن طرح‌های مردمی برآمده از دل جامعه زنان است که با تأمین فضای کار اشتراکی در دسترس و ارزان قیمت در مساجد از مادران شاغل، مادران در حال تحصیل و هر مادری که دستور کار مشخصی برای رشد فردی خود دارد استقبال می‌کند.

مجموعه “نهضت مادری” نیز سازوکاری مردمی و تلاشی در جهت شبکه سازی، ظرفیت سازی و ایجاد ساختاری منعطف و محله محور در جهت حمایت مادران از یکدیگر در دو زمینه فرزند پروری و فعالیت‌ اجتماعی است.

علاوه بر این‌ها ده‌ها مجموعه مادر و کودک ریز و درشت دیگر در تهران و سایر شهرها با هدفی مشترک در حال فعالیت هستند.

فصل مشترک این مجموعه‌ها ایجاد بستری برای مشارکت اجتماعی زنان همراه با در نظر گرفتن نقش‌های خانوادگی ایشان به‌ویژه مادری است. به نظر می‌رسد رشد کیفی و کمی این مجموعه‌ها می‌تواند اتفاقات مبارکی را در حوزه مسائل زنان رقم بزند و بشارت بخش پیام‌های جدیدی از سوی زنان انقلاب اسلامی باشد. وقت آن است که تاریخ ورق بخورد و سرنوشت مادری از گرفتاری در دام توقف و انزوا به شکوفایی نسل‌ها و تمدن‌ها تغییر کند.

تسنیم