نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» در رابطه با مجاهدت های زنان در ۸ سال جنگ تحمیلی گفت: بهجز اینکه بانوان منبع روحیه و پشتیبان مردان در روزهای سخت جنگ بودند، در پشت جبهههای نبرد نیز حماسه ها آفریدند. سمیه شریفلو نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» در ارتباط با موضوع این کتاب سخن گفت. وی اظهار […]
نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» در رابطه با مجاهدت های زنان در ۸ سال جنگ تحمیلی گفت: بهجز اینکه بانوان منبع روحیه و پشتیبان مردان در روزهای سخت جنگ بودند، در پشت جبهههای نبرد نیز حماسه ها آفریدند.
سمیه شریفلو نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» در ارتباط با موضوع این کتاب سخن گفت. وی اظهار کرد: این کتاب، خاطرات سیده فوزیه مدیح را شامل میشود که روایتگر اتفاقات و حوادث دفاع مقدس است. شیوه روایت این کتاب سلیس و روان است و توسط انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار شده است. در حال حاضر این کتاب در سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه میشود.
شریفلو اضافه کرد: این اثر روایتگر سرگذشت فوزیه مدیح و رشادتهای او و خانوادهاش در دوران دفاع مقدس است و تأثیر حضور بانوان در آن روزهای سرنوشت ساز در این کتاب به خوبی به تصویر کشیده است.
این بانوی نویسنده در ادامه گفت: درون مایه این اثر عشق و زیبایی است و تک تک ماجراهای این کتاب که اجزای تشکیل دهنده بخشی از تاریخ سرزمینمان هستند، سراپا عشق بودند؛ عشق به خرمشهر، عشق به شهر و وطن و سرزمین، عشق بچهها به بزرگترها، عشق پدرها و مادرها نسبت به یکدیگر و فرزندان شأن، عشق به هر کسی که برای این سرزمین جانفنشانی کرده، عشق به ازخودگذشتگی، عشق به ایثار، به صبوری، به انتظار و بالاتر از همه عشق به اسلام.
وی خاطر نشان کرد: روزهای جنگ، مجروحیتها، شهادتها، غصهها، دوریها، دربدریها، سختیها و آوارگیها اگرچه ظاهر تلخ و ناخوشایندی داشت، اما چون خانم مدیح و بسیاری از خانوادههای شهدا و جنگ زدههایی که با آنها صحبت کرده ام، تحمل این روزها و صبر بر آنها را با خداوند معامله کرده بودند، شنیدن آن ها زیبا بود. بنابراین جمله زیبای حضرت زینب را که فرمودند: «ما رَاَیتُ الاّ جمیلاً،» سرلوحه کار خود قرار دادم و نام کتاب را «زیباترین روزهای زندگی» گذاشتم.
شریفلو در مورد چگونگی آشنایی خود با راوی کتاب و چرایی نگارش چنین اثری عنوان کرد: از سال ۱۳۸۱ همزمان با تحصیل در رشته پتروشیمی در دانشگاه رازی، به دلیل علاقه شخصیام به تاریخ جنگ تحمیلی شروع به گذراندن دورههای آشنایی با دفاع مقدس در مجموعههایی از سپاه، ارتش و بسیج کردم و همزمان با آن مطالعه و پژوهش در حوزه تاریخ جنگ تحمیلی و به خصوص بحث مقاومتهای مردمی در مرز به ویژه در خوزستان را به طور جدی آغاز کردم. هر چه بیشتر به مطالعه میپرداختم احساس میکردم که این واقعیات باید به صورت آثاری جذاب و خواندنی تالیف شوند و در ارتباط با روایتهای زنانه از جنگ احساس میکردم که این روایت ها اهمیت بسیار زیادی دارد. در حقیقت بنده در جست و جوی روایتهای بیرون از جبهه و به عبارتی روایت زندگی بودم.
این بانوی نویسنده تصریح کرد: سال ۱۳۸۴ به کتابخانه تخصصی جنگِ حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی رفت و آمد میکردم. از همین طریق با مسئول دفتر ادبیات مقاومت خواهران، سرکار خانم اعظمالسادات حسینی آشنا شدم و از ابتدای سال ۱۳۸۶ نیز همکاری با ایشان را شروع کردم و پیادهسازی بخشی از کاستهای مصاحبهی واحد بانوان را بر عهده گرفتم. زمانی که کار پیادهسازی را انجام میدادم مصاحبههای ایشان را بهدقت گوش میکردم و به تجزیه و تحلیل آنها میپرداختم. گاهی اوقات هنگام پیادهسازی سوالات دیگری به ذهنم میرسید و آن ها را به خانم حسینی منتقل میکردم و ایشان هم با صبر و حوصله به سوالات من پاسخ میدادند.
شریفلو در ادامه گفت: ابتدای سال ۱۳۸۹ از سرکار خانم حسینی پیشنهاد کار روی خاطرات خانم فوزیه مدیح را دریافت کردم و بعد از بررسی جوانب مختلف این سوژه، کار را قبول کردم. خاطرات خانم مدیح را صرفاٌ بر اساس اینکه همسر شهید بودند انتخاب نکردم. مجموعهای از چند عامل باعث شد ترغیب به تدوین خاطرات ایشان شوم. تا قبل از این بیشتر آثاری که به خانمها مربوط میشد به حضور آنان در صحنه جنگ برمیگشت. من خیلی اصرار داشتم حضور مؤثر زنان را بیرون از صحنه جنگ روایت کنم و روایت زندگی پشت جبهه برایم اهمیت زیادی داشت. در واقع مطالبی که در کتاب گفته شده فقط به موضوع شهادت همسر ایشان مربوط نمیشود بلکه در کنار این مسائل، زندگی ایشان نیز در دوران دفاع مقدس در شهر برای مخاطبان بیان میشود.
وی بیان کرد: در دورههای آشنایی با دفاع مقدس در موارد بسیاری به ما گفته بودند که نقش زنان در دوران جنگ تحمیلی به حضور آن ها در یک شهر جنگی و در صحنه جنگ در قالب نقش هایی مانند امدادگر، رزمنده و شبیه آن باز میگردد. البته تمام این فعالیت ها بسیار مهم است و اگر صدها کتاب هم در رابطه با آنها نوشته شود باز هم کمبود آن احساس میشود. با این وجود خانم مدیح مجبور میشود از شهر خارج شود و اینکه آنجا چه حوادثی رخ میدهد برایم مهم بود. موضوع جنگزدهها و اتفاقاتی که برای آنها به وقوع میپیوست بسیار جای کار داشت و در این اثر میشد به آن ها پرداخت؛ افرادی که در شهر و خانه و کاشانه خود زندگی راحت و آبرومندی داشتند و با شروع جنگ تحمیلی آواره شدند. اما اینکه چگونه زندگی در شرایط جنگی را میگذراندند برایم جالب و البته ناراحت کننده بود. این همان روایتی بود که به دنبالش بودم.
نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» در ادامه گفت: هنوز هم پس از این همه سال هنگامی که این اتفاقات را تصور میکنم هضم آن حوادث برایم خیلی سخت است که آدم درِ خانهاش را قفل کند، قرآن پشت در بگذارد به امید اینکه خیلی زود بر میگردد اما واقعیت چیز دیگری باشد. بسیاری از زنانی که با آن ها صحبت کرده ام میگفتند ما زمانی که داشتیم از خرمشهر خارج میشدیم با خودمان چیزی برنداشتیم و حتی لباسهای خوب مان را هم نپوشیدیم، چرا که فکر میکردیم ممکن است توی راه خاکی شود و مثلاً چادر دمدستیمان را پوشیدیم. من خیلی مفصل در مورد آن ها نوشتم ولی متأسفانه نتوانستیم همه آنها را در این کتاب بیاوریم. ضمیمههای این موضوع را آماده کردم تا در جای دیگری در دسترس مخاطبان قرار دهیم. یک نکته دیگر که برایم جالب بود سبک زندگی مادربزرگ و پدربزرگ خانم مدیح است. به نظر من درست است که درون مایه این کتاب عشق است و این عشقی که ما آن را دست مایه کارمان قرار داده ایم، عشق عفیفانه ای است. با این وجود تنها علاقه خانم مدیح و همسرشان نسبت به یکدیگر مطرح نبود، عشق پدربزرگ و پدر و مادر ایشان هم برای من به عنوان نویسنده این اثر بسیار مهم بود، که در شرایط مختلف چگونه با هم زندگی میکردند و رفتارشان با یکدیگر چگونه بود.
وی تاکید کرد: بنده نمیخواستم تنها به زندگی خانم مدیح بپردازم و اصرار داشتم این موضوعات در کنار مسائل مربوط به جنگ نوشته شود. برای درک علت بسیاری از موفقیتهای رزمندگان لازم است تا به روحیه بسیار خوب آن عزیزان توجه کنیم. منبع این روحیه خانوادههای این عزیزان محسوب میشدند؛ مادران، خواهران و همسران صبور آن ها که باعث دلگرمی شان بودند. غیر از این بزرگواران، بانوان در بحث پشتیبانی جنگ و جبهه حماسه ها آفریدند. به گواهی تاریخ و اعداد و ارقامِ مستند، اگر این نوع فعالیتهای بانوان در آن دوران انجام نمیگرفت، آن هم با وجود دولتهایی که پیشرفت در جبهه های نبرد برایشان اهمیتی نداشت، جنگ تحمیلی هرگز چنین نتیجهی درخشانی نداشت.
شریفلو خاطر نشان کرد: این مسئله را باید از زبان افراد غیر ایرانی شنید که برای مشاهده فعالیتهای بانوان به بیمارستان ها، کارخانجات (بسیاری از کارخانههای ایران را آن زمان زنان برای استفاده جبهه اداره میکردند) و ستادهای پشتیبانی شهرها میرفتند و صحنههای تهیه لباس، بستههای آجیل، نان، مربا و ترشی (بله به همین سادگی. زنان به اندازه بار چند کامیون میوه پوست میکندند خورد میکردند و مربا تهیه میکردند. ذهنمان به طرف یک شیشه مربا نرود. این مربا برای جبهه با آن جمعیت تهیه میشده و …) امدادگری و حتی شست و شوی پتوها و لباسهای خونین رزمندگان برای استفاده مجدد را نظاره میکردند.
این نویسنده و پژوهشگر تصریح کرد: در حال حاضر نیز با وجود مشکلات بسیار، زنان صبور و پر افتخار کشورمان به سرعت میتوانند فعالیتهای پشتیبانی را بهروز کنند. هر بانویی ابتدا در فکر خود، سپس در منزلش و بعد در جمع اقوام و محله خود شروع به فعالیت کند. همانطور که در اوج مشکلات و کمبودهای ابتدای کووید_۱۹ چنین فعالیتهای درخشانی را مشاهده کردیم.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت