ترجمه اختصاصی؛

مالکیت زمین؛ آخرین سنگر مردسالاری در جوامع پیشرفته

گزارش جدید موسسه حقوقی چنی ساترز در استرالیا پرده از واقعیتی تلخ برداشته است.

در قرن بیست و یکم و در کشورهایی که داعیه دفاع از حقوق زن دارند، زنان همچنان قربانی قوانین و سنت‌های مردسالارانه در انتقال و مالکیت زمین‌های کشاورزی هستند. بر اساس این گزارش، این واقعیت که در عصر فناوری و دموکراسی، زنان هنوز صاحب زمینی نیستند که خود آن را کشت می‌کنند، پرسش بنیادینی را درباره ماهیت پیشرفت غرب مطرح می‌کند.

این تناقض آشکار نه‌تنها نشان‌دهنده نابرابری سیستماتیک است، بلکه یادآور میراث تاریخی محرومیت زنان از حقوق مالکیت در جوامع غربی است که خود را پیشرو حقوق بشر می‌دانند.

در اروپا و آمریکای شمالی نیز اگرچه قوانین رسمی برابری حقوق ارث را تضمین می‌کنند، اما در عمل، سنت‌های محلی، فشارهای خانوادگی و تفسیرهای مردانه از قوانین، راه را بر مالکیت زنان می‌بندد. به عنوان مثال، در بسیاری از مناطق روستایی فرانسه و ایتالیا، زمین‌های کشاورزی همچنان به پسران ارشد منتقل می‌شود، زیرا اعتقاد بر این است که زنان صلاحیت مدیریت زمین را ندارند.

 این در حالی است که مطالعات سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نشان میدهد مشارکت زنان در مالکیت زمین تا ۳۰ درصد بهره‌وری کشاورزی را افزایش می‌دهد.

نکته تأمل‌برانگیز، سکوت نهادهای قانون‌گذار و رسانه‌های جریان اصلی غرب در قبال این ناعدالتی است.

دولت‌ها با عدم اجرای قوانین ضدتبعیض و نپذیرفتن مسئولیت در بازسازی ساختارهای مالکیت، عملا به تداوم چرخه فقر زنان در مناطق روستایی دامن می‌زنند. در استرالیا، زنان روستایی که از ارث محروم می‌شوند، نه‌تنها استقلال مالی خود را از دست می‌دهند، بلکه به حاشیه تصمیم‌گیری‌های خانوادگی و اجتماعی رانده می‌شوند. این محرومیت، پیامدهای گستردهای دارد: از افزایش خشونت‌های خانگی به دلیل وابستگی اقتصادی زنان تا تخریب انسجام اجتماعی در جوامع کشاورزی.

جنبه دیگری از این بحران، سیاستمداران غربی است که از یک سو با شعارهای فمینیستی رأی جمع می‌کنند و از سوی دیگر، از اصلاح قوانین ارث در مناطق روستایی اجتناب می‌ورزند.

گزارش چنی ساترز تأکید می‌کند که بدون برنامه‌ریزی شفاف برای انتقال عادلانه زمین و آموزش حقوقی به زنان، تحقق برابری جنسیتی ناممکن است. با این حال، حتی پیشنهادهای اصلاحی نیز اغلب در گروی مذاکرات بی‌پایان سیاسی و مقاومت محافظه‌کاران به فراموشی سپرده می‌شوند.

این واقعیت که در عصر فناوری و دموکراسی، زنان هنوز صاحب زمینی نیستند که خود آن را کشت می‌کنند، پرسش بنیادینی را درباره ماهیت پیشرفت غرب مطرح می‌کند.

آیا احقاق حقوق زن تنها در آمارهای تبلیغاتی معنا دارد، یا باید در توزیع عادلانه منابع و قدرت تجلی یابد؟ تا زمانی که زمین‌های کشاورزی به عنوان نماد ثروت و قدرت در انحصار مردان باقی بماند، سخن گفتن از عدالت جنسیتی طنزی تلخ خواهد بود. womensagenda